آذر رهنما

آذر رهنما

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۳ مورد از کل ۳ مورد.
۱.

تبیین هستی شناسانه نسبت هنرِگرافیک معاصر و حقیقت بر مبنای تأملات هیدگر در باب اثر هنری(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: هنر گرافیک حقیقت هیدگر اثر هنری اثر گرافیک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰ تعداد دانلود : ۱۰
هیدگر با واکاوی منشأ اثر هنری، بحث تازه ای درباره نسبت میان اثر هنری و وجود مطرح کرده و هنر را از مصادیق تحقق حقیقت می داند. این تلقی هستی شناختی هیدگر بسیار جای دارد که در صورت های مختلف هنر بسط و تفصیل یابد و با اتکا به این دیدگاه می توان برای رسیدن به وجه معرفتی و شناخت ماهیت شاخه های مختلف هنر بهره گرفت. هنری مبتنی بر فناوری چون طراحی گرافیک می توانند موضوع مناسبی برای ارائه یک نظریه تحلیلی از تفسیر هیدگر در فهم چیستی مصادیق هنر و نسبت آن با حقیقت باشد. این پژوهش برآن است با مطالعه آراء هیدگر در مسیر یافتن رابطه میان اثر هنری و حقیقت، ضمن واکاوی ماهیت طراحی گرافیک با عنایت به ویژگی های هنری و زیباشناسانه و وجه ابزاری و تکنولوژیک آن، نسبت این هنر- صنعت را با ظهور و انکشافِ حقیقت تبیین کند. در خوانش هنر گرافیک براساس تفسیر هیدگر، شناخت رابطه عالم خلق اثر و هستی نقشی اساسی دارد. حقیقت به مثابه پیام در یک اثر گرافیکی با وجود جلوه های نوین بصری، از جهان و ساحت اندیشه هنرمند عبور کرده و به ظهور می رسد. گرچه این هنر به حاکمیت تمدنی متعلق است که تحت سیطره علم و فناوری است، اما با تجلی روح هنرمندانه، آشکارگی حقیقتی را سبب می شود که از لایه های اجتماعی، فرهنگی و تاریخی یک ملت برآمده است.اهداف پژوهش:تبیین نسبت حقیقت در اثر گرافیکی و جلوه تکنولوژیک آن.بیان وجه معرفتی هنر گرافیک با نگاه فلسفی.سؤالات پژوهش:حقیقت چگونه در اثر گرافیکی به انکشاف می رسد؟آیا بیانگری تکنولوژیک هنرگرافیک باعث از دست رفتن حقیقت هنری آن می شود؟
۲.

تبیین تأثیرات اجتماعی تکنولوژی بر هنر اسلامی در عصر جدید بر اساس نظریه انتقادی مکتب فرانکفورت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تکنولوژی مدرن فرهنگ و هنر اسلامی نظریه انتقادی مکتب فرانکفورت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۳ تعداد دانلود : ۴۴۶
در عصر حاضر تکنولوژی بیش از هر زمان دیگری بر ارزش های فرهنگی و هنری در جوامع تأثیرگذار است. گسترش آن نیز بستگی به انطباقش با شرایط فرهنگی و اجتماعی دارد. امکان انتشار آثار فرهنگی و هنری بر روی شبکه های الکترونیکی به صورت بی حد و مرز ضمن ایجاد نگرشِ خاص، هویت اجتماعی انسان ها را تغییر داده و فضای فرهنگی جدیدی به وجود آورده است؛ تا جایی که در تمام جوامع، اعم از اسلامی و غیراسلامی، برقراری پیوند بین فرهنگ، هنر و تکنولوژی مدرن با کمک رسانه های نوین برای مفاهیمی چون آزادی، حقیقت و واقعیت معانی تازه آفریده است. مسئله ای که اینجا مطرح است تبیین تأثیر اجتماعی تکنولوژی بر هنر اسلامی و ماهیت آن در عصر جدید است. این نوشتار با روش توصیفی- تحلیلی، تأثیرات اجتماعی تکنولوژی بر فرهنگ و خصوصاً هنر اسلامی را در عصر حاضر از منظر دیدگاه انتقادی مکتب فرانکفورت بررسی می کند. یافته های پژوهش حاکی از این است گرچه همواره به نظر می رسد که فرهنگ و هنر اسلامی باید از منظر عالم معنوی اسلام مورد توجه قرار گیرد؛ اما در دهکده جهانیِ دوران معاصر که راه یابی تکنولوژی به ساحت تغییرات اجتماعی در همه جوامع به محرکی در نوآوری های فرهنگی بدل شده؛ به نگرش تازه ای در قلمرو هنر اسلامی نیاز است. گرچه اساساً در فرهنگ اسلامی نگاه عارفانه و شهودی هنرمند به پدیده های عالم، باعث شکل گیری هنری شده است که روایتگر زیباییِ نقش بسته از تجلیات ذات اقدس الهی در دنیای زمینی با ماهیتی متفاوت از تعریف هنر در جهان مدرن است. از این رو تکنولوژی به عنوان نیروی اصلی برای ایجاد سازمان اجتماعی در تمامی جوامع و دگرگونی روابط اجتماعی و فرهنگی، یکی از دغدغه های اساسیِ پیروان نظریه انتقادی است. اهداف پژوهش: 1.واکاوی رویکرد اندیشه انتقادی مکتب فرانکفورت به تعامل تکنولوژی مدرن با فرهنگ و هنر در عصر حاضر. 2.بررسی تأثیر تکنولوژی به عنوان یک پدیده اجتماعی و موضوع فلسفی بر روی هنر اسلامی در جهان مدرن از دیدگاه نظریه انتقادی مکتب فرانکفورت. سؤالات پژوهش: 1.با توجه به رویکرد مکتب فرانکفورت، چگونه می توان میان هنر اسلامی و تکنولوژی ارتباط برقرار کرد؟ 2. تکنولوژی در عصر جدید چه تأثیری بر هنر اسلامی داشته است؟
۳.

پژوهشی فلسفی درباب نقش رسانه ای هنرگرافیک بر اساس نظریه صنعت فرهنگ مکتب فرانکفورت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مکتب فرانکفورت ر صنعت فرهنگ ر هنرگرافیک ر رسانه ر تبلیغات

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۳۳ تعداد دانلود : ۵۳۸
رسانه و تأثیر آن بر فرهنگ از موضوعات موردتوجه اندیشمندان مکتب فرانکفورت بوده است. خط فکری و تحقیقیِ آنان بر اساس نقدِ وضعیت انسان معاصر از وجه خُرد و کلان به بیان نظریه هایی دربارۀ ظهور و نفوذ سرمایه داری انجامید. آنان با نگاه انتقادی سلطة نظام سرمایه داری در ارتباطات، فرهنگ و هنر را به شکل نظریه ای تحت عنوان «صنعت فرهنگ» مطرح کردند. این نظریه پردازان با تحلیل فرهنگ در جامعة صنعتی به این نتیجه رسیدند که وسایل ارتباط جمعی باعث درهم آمیختگی هنر، فلسفه و اقتصاد شده و ارزش های فرهنگی را به شکل کالای مبادلاتی درآورده اند. همچنین در مطالعة هنر از دیدگاه انتقادی مکتب فرانکفورت دو نوع هنر مطرح می شود: هنرِ اصیل و هنرِ بازتولید پذیر و مصرفی. گرافیک به عنوان هنری بازتولید پذیر، علاوه بر این که واجد جنبۀ زیباشناسانه است، به دلیل مناسبات اقتصادیِ سرمایه داریِ معاصر در قلمرو رسانه سهم زیادی در تبلیغات و گسترش نظام سرمایه داری داشته و به عنوان هنری در عرصۀ رسانه در نظام اقتصادی جایگاه خود را تثبیت کرده است. در این پژوهش سعی شده ضمن توجه به جنبه های هنری گرافیک، با رویکرد انتقادی، نقش رسانه ایِ آن را، به عنوان یکی از مهم ترین عوامل اطلاع رسانی و نشرِ دانش اجتماعی، در بسترِ صنعت فرهنگ بررسی کنیم.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان