قادر داداش زاده

قادر داداش زاده

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۰ مورد از کل ۱۰ مورد.
۱.

ارتباط بین هزینه های نمایندگی و قیمت گذاری نادرست سهام با تاکید بر نقش میانجی پاداش هیات مدیره

کلیدواژه‌ها: هزینه های نمایندگی قیمت گذاری نادرست سهام پاداش هیات مدیره

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۵۹ تعداد دانلود : ۶۵۸
هدف این پژوهش، بررسی ارتباط بین هزینه های نمایندگی و قیمت گذاری نادرست سهام و نقش میانجی پاداش هیات مدیره در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. برای اندازه گیری هزینه های نمایندگی از مجموع رتبه های هشت معیار(جریان نقد آزاد، نسبت هزینه های عملیاتی، نسبت بکارگیری دارایی، نسبت مدیران غیرموظف، مالکیت نهادی، رقابت در بازار محصول، خطای پیش بینی سود و نوسان پیش بینی سود توسط مدیریت) و برای سنجش قیمت گذاری نادرست سهام به پیروی از پانتزالیس و پارک(2013) از مجموع رتبه های پنج شاخص(نسبت قیمت به ارزش ذاتی سهام، نسبت سرمایه به ارزش منتسب آن، ارزش بنیادی شرکت، نسبت ارزش بازار به میانه ارزش دفتری سهام و بازده غیرعادی سهام) استفاده شده است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نوع پژوهش های توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است که از این جامعه، تعداد 106 شرکت از 11 صنعت مختلف به عنوان نمونه آماری بر اساس روش نمونه گیری حذف سیستماتیک انتخاب شده اند. دوره مورد بررسی، یک دوره 4 ساله در بین سال های 1388 تا 1391 می باشد، ولی برای اندازه گیری برخی از متغیرهای پژوهش از اطلاعات مالی سال های 1387 و 1392 نیز استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که بین هزینه های نمایندگی و قیمت گذاری نادرست سهام ارتباط وجود ندارد و همچنین پاداش هیات مدیره بر ارتباط بین هزینه های نمایندگی و قیمت گذاری نادرست سهام تاثیر ندارد. بنابراین، هزینه های نمایندگی در ارتباط با قیمت گذاری نادرست سهام با درنظرگرفتن اهمیت پاداش هیات مدیره در بورس اوراق بهادار ایران نقشی را ایفا نمی کند و یک سازوکار به طور کامل بی اثر تلقی می شود.
۲.

تأثیر استراتژی مدیریت سرمایه درگردش، بر عملکرد اقتصادی با تأکید بر مدیریت بهره وری سرمایه در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عملکرد اقتصادی استراتژی مدیریت سرمایه درگردش جسورانه مدیریت بهره وری سرمایه

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی مدیریت مدیریت بازرگانی مدیریت بازرگانی مدیریت استراتژیک
  2. حوزه‌های تخصصی مدیریت مدیریت مالی – حسابداری مدیریت اوراق بهادار
تعداد بازدید : ۹۵۱ تعداد دانلود : ۵۲۲
هدف اصلی هر شرکت افزایش ثروت سهامداران می باشد. موفقیت یک شرکت به طورگسترده به توانایی مدیران مالی در ایجاد بهره وری سرمایه شرکت بستگی دارد. میزان سرمایه درگردش بر مقدار نقدینگی و بهره وری سرمایه شرکت اثرگذار است. در این پژوهش تأثیر استراتژی مدیریت سرمایه در گردش جسورانه بر عملکرد اقتصادی با تاکید بر مدیریت بهره وری سرمایه بر اساس صورتهای مالی سالانه 102 شرکت برای دوره زمانی1387 تا 1392 مورد بررسی قرارگرفته است. معیار اندازه گیری متغیر استراتژی سرمایه درگردش(نسبت خالص سرمایه درگردش)، بهره وری سرمایه شرکت(مدل تحلیل پوششی) و عملکرد اقتصادی(ارزش افزوده اقتصادی، ارزش افزوده اقتصادی پالایش شده، ارزش افزوده بازار و ارزش شرکت) می باشد. روش آزمون فرضیه ها در این پژوهش، روش داده های ترکیبی(پانلی) بوده است. نتایج حاصل از آزمون فرضیه های پژوهش نشان می دهد که نسبت خالص سرمایه درگردش بر ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده اقتصادی پالایش شده شرکت تأثیر منفی و معنادار دارد و نسبت خالص سرمایه درگردش بر ارزش افزوده بازار و ارزش شرکت تأثیر مثبت و معنادار دارد. از طرفی نتایج تحقیق نشان داد که تأثیر استراتژی سرمایه درگردش بر ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده اقتصادی پالایش شده در شرکتهایی که بهره وری سرمایه بیشتری دارند، زیاد است، ولی بهره وری سرمایه بر رابطه بین استراتژی سرمایه درگردش و ارزش افزوده بازار و ارزش شرکت تأثیری ندارد.
۳.

ارتباط استراتژی متنوع سازی شرکتی و پدیده مدیریت واقعی و مصنوعی سود(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استراتژی متنوع سازی شرکتی متنوع سازی تجاری متنوع سازی جغرافیایی مدیریت سود

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۸۰ تعداد دانلود : ۳۶۹
متنوع سازی شرکتی شکلی از استراتژی شرکتی است که بسیاری از مدیران برای بهبود عملکرد شرکت از آن استفاده می کنند. براساس تئوری نمایندگی، مدیران اطلاعات بیشتری در مقایسه با سهامداران دارند و ممکن است تصمیماتی اتخاذ نمایند که هم راستا با منافع سهامداران نباشد. مدیران اغلب به منظورگمراه ساختن سهامداران نسبت به عملکرد اقتصادی واقعی شرکت، سود را مدیریت می کنند. یکی از عوامل مهمی که بر مدیریت سود تأثیرگذار است، می تواند استراتژی متنوع سازی شرکتی باشد. لذا هدف از این مطالعه، بررسی ارتباط بین استراتژی متنوع سازی شرکتی و پدیده مدیریت واقعی و مصنوعی سود می باشد. در این مطالعه با استناد به پژوهش ایمن خانچل (2015)، برای سنجش استراتژی متنوع سازی شرکتی از دو شاخص متنوع سازی تجاری و متنوع سازی جغرافیایی بر اساس مدل آپوستو (2010) استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل 124 شرکت در بازه زمانی 1388 تا 1392 می باشد و از اطلاعات مالی 1384 تا 1393 نیز استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد بین متنوع سازی تجاری و مدیریت مصنوعی سود ارتباط وجود ندارد و بین متنوع سازی جغرافیایی و مدیریت مصنوعی سود ارتباط منفی و معنادار وجود دارد. همچنین بین متنوع سازی شرکتی و مدیریت واقعی سود ارتباط وجود ندارد.
۴.

ارتباط بین روابط سیاسی و پدیده مدیریّت مصنوعی و واقعی سود(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اقلام تعهدی جاری تعدیل شده روابط سیاسی مدیریّت مصنوعی و واقعی سود

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۹ تعداد دانلود : ۲۶۵
صورت های مالی تهیّه شده توسط یک واحد اقتصادی علاوه بر استانداردهای حسابداری، تحت تأثیر عوامل متنوّعی قرار دارد. یکی از عوامل بااهمیّت و قابل توجّه، نفوذ سیاسی مدیران و مالکان بنگاه های اقتصادی در محافل سیاسی و روابط آنها با کانون های قدرت سیاسی است. روابط و نفوذ سیاسی نه تنها بر وضعیّت مالی بنگاه های اقتصادی تأثیر می گذارد، بلکه انگیزه های مدیران را نیز در ارتباط با گزارشگری مالی و تهیّه صورت های مالی تحت تأثیر قرار می دهد. بنابراین هدف از این مطالعه، برّرسی ارتباط بین روابط سیاسی با پدیده مدیریّت مصنوعی و واقعی سود تعدیل شده می باشد. برای این منظور، این پژوهش با استناد از پژوهش برام و همکاران (2015)، برای اندازه گیری روابط سیاسی از پنج شاخص (ارزش بازار سهام، ارزش دفتری دارایی، تعداد کارکنان، فروش صادراتی و بیمه پرداختی) بر اساس مدل فاسیو (2006)، استفاده نموده و برای سنجش مدیریّت مصنوعی سود، از میانگین دو معیار اقلام تعهدی اختیاری بر اساس مدل تعدیل شده جونز که توسط دیچو و همکاران (1995) ارائه شده است و اقلام تعهدی جاری تعدیل شده بر حسب عملکرد (REDCA) بر اساس مدل آشبوق و همکاران (2003)، استفاده نموده است. به منظور دستیابی به هدف پژوهش، تعداد 130 شرکت طیّ سال های 1388 تا 1392 انتخاب گردید. نتایج پژوهش نشان می دهد که از میان شاخص های روابط سیاسی، بین تعداد کارکنان و مدیریّت سود مصنوعی ارتباط منفی و معنی دار وجود دارد و بین تعداد کارکنان و مدیریّت سود واقعی ارتباط مثبت و معنی دار وجود دارد و بین سایر معیارهای روابط سیاسی با مدیریّت واقعی و مصنوعی سود هیچ رابطه ای مشاهده نگردید. بنابراین، این موضوع بیانگر آن است که روابط سیاسی در رابطه با مدیریّت واقعی و مصنوعی سود در بازار سرمایه ایران نقشی را ایفا نمی کند و به عنوان یک سازوکار کاملاً بی اثر تلقّی می شود.
۵.

ارتباط بین ارزش انعطاف پذیری مالی، کارایی سرمایه گذاری و سرعت تعدیل سرمایه درگردش(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ارزش انعطاف پذیری مالی کارایی سرمایه گذاری سرعت تعدیل سرمایه درگردش محدودیت مالی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۸ تعداد دانلود : ۴۲۷
هدف این پژوهش، بررسی ارتباط بین ارزش انعطاف پذیری مالی، کارایی سرمایه گذاری و سرعت تعدیل سرمایه درگردش می باشد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نوع پژوهش های توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری پژوهش، شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است که بر اساس روش نمونه گیری حذف سیستماتیک، تعداد 118 شرکت به عنوان نمونه آماری طی سال های 1389 تا 1395 انتخاب شده اند. برای آزمون فرضیه های پژوهش از روش رگرسیون خطی چندمتغیره استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد بین ارزش انعطاف پذیری مالی با کارایی سرمایه گذاری در خالص سرمایه درگردش و سرعت تعدیل سرمایه درگردش ارتباط مثبت و معنادار وجود دارد و شرکتها در تصمیمات مربوط به بهینه کردن سرمایه گذاری و سیاست سرمایه درگردش خود به سطح ارزش انعطاف پذیری مالی توجه کرده که این موضوع می تواند در بلندمدت به توانمند ساختن ارزش انعطاف پذیری مالی و کاراتر نمودن فرصتهای سرمایه گذاری سودآور برای شرکتها بینجامد. ارتباط ارزش انعطاف پذیری مالی و سرعت تعدیل سرمایه درگردش در شرکتهایی که به لحاظ مالی با محدودیت بیشتری مواجه اند، بالاتر است و این ارتباط در شرکتهای بدون محدودیت مالی پایین تر است و رابطه غیرخطی (U شکل) بین سرمایه درگردش و عملکرد شرکت برقرار نمی باشد.
۶.

تأثیر ساختارهای رقابتی بازار محصول بر مدیریت واقعی سود با تاکید بر ساختار مالکیت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ساختارهای رقابتی بازار محصول مدیریت واقعی سود ساختار مالکیت مالکیت خانوادگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۹ تعداد دانلود : ۱۴۴
رقابت در بازار محصولات، یک مکانیزم عالی برای تخصیص بهینه منابع تشکیل داده و دارای اثرهای انضباطی بر رفتار مدیران و بی کفایتی های آنان است و همچنین دارای اثرهای متقاضی بر انگیزه های مدیریت در خصوص دستکاری سود و به نوعی مدیریت سودهای گزارش شده باشد. هدف این پژوهش، بررسی نقش ساختار مالکیت بر ارتباط بین ساختارهای رقابتی بازار محصولو مدیریت واقعی سود در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. به این منظور، برای اندازه گیری ساختارهای رقابتی بازار محصولبه پیروی از رایس (2013) و کارونا (2007) از مجموع رتبه های پنج معیار (نسبت تمرکز صنعت، قابلیت جانشینی محصولات، اندازه بازار، موانع ورود و تعداد شرکت های فعال)، و از شاخص های ترکیبی جریان نقد عملیاتی غیرعادی، هزینه های تولید غیرعادی و مخارج اختیاری غیرعادی برای معیار مدیریت واقعی سود، و برای سنجش ساختار مالکیت از سه معیار مالکیت نهادی، مالکیت هیات مدیره و مالکیت خانوادگی استفاده شده است. در این میان، تعداد 128 شرکت به عنوان نمونه آماری انتخاب شده اند. روش پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و روش آماری به کارگرفته شده، رگرسیون خطی چندگانه است. نتایج پژوهش نشان می دهد که ساختارهای رقابتی بازار محصول بر مدیریت واقعی سود تأثیر ندارد و همچنین ساختار مالکیت بر ارتباط ساختارهای رقابتی بازار محصول و مدیریت واقعی سود تأثیر ندارد. این موضوع بیانگر آن است که ساختارهای رقابتی بازار محصول در ارتباط با مدیریت واقعی سود با درنظرگرفتن اهمیت ساختار مالکیت در بورس اوراق بهادار ایران نقشی را ایفا نمی کند و به عنوان یک سازوکار کاملاً بی اثر تلقی می شود.
۷.

نقش مالکیّت دولتی بر رابطه بین فرهنگ کُنفُوسیوس گرایی (مدیران) و سرمایه گذاری بیش از حد

کلیدواژه‌ها: فرهنگ کُنفُوسیوس گرایی سرمایه گذاری بیش از حد مالکیت دولتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۹ تعداد دانلود : ۱۵۳
سرمایه گذاری نقش مهمّ و کلیدی در رشد و توسعه اقتصادی ایفا می نماید. یکی از مؤلّفه های اساسی که بر موضوع سرمایه گذاری تأثیر انکارناپذیر دارد، پدیده فرهنگ کُنفُوسیوس گرایی است. به استناد پژوهش جِبران و همکاران (2019)، یکی از عواملی که می تواند ناکارایی سرمایه گذاری شرکت ها را تحت تأثیر قرار دهد، فرهنگ کُنفُوسیوس گرایی (مدیران) است که تاکنون در ادبیّات پژوهشی مالی و حسابداری، به این موضوع توجّه نشده است. فرهنگ کُنفُوسیوس گرایی به عنوان یک نهاد غیررسمی، مشکلات نمایندگی را کاهش و رفتارهای بیش از حدّ مدیریّتی را مهار می کند. همچنین، مالکیّت دولتی به عنوان حاکمیّت شرکتی می تواند ارتباط فرهنگ کُنفُوسیوس گرایی و سرمایه گذاری بیش از حدّ را تضعیف نماید. بنابراین، هدف این پژوهش بررسی ارتباط بین فرهنگ کُنفُوسیوس گرایی (مدیران) و سرمایه گذاری بیش از حدّ با تأکید بر مالکیّت دولتی می باشد. روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی است و تحلیل آزمون فرضیّه های پژوهش با استفاده از روش رگرسیون لاجیت انجام شده است. پژوهش حاضر از حیث هدف کاربردی است. تعداد نمونه آماری پژوهش 132 شرکت بورسی در بازه زمانی 1389 تا 1398 که با استفاده از روش نمونه گیری حذفی سیستماتیک انتخاب گردیده است. برای اندازه گیری فرهنگ کُنفُوسیوس گرایی از معیار موقعیّت جغرافیایی از مدل دو (2015) استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد بین فرهنگ کُنفُوسیوس گرایی و سرمایه-گذاری بیش از حدّ ارتباط مثبت و معنادار وجود دارد و مالکیّت دولتی موجب تشدید ارتباط بین فرهنگ کُنفُوسیوس گرایی و سرمایه گذاری بیش از حدّ می شود. با بالاتر رفتن پدیده فرهنگ کُنفُوسیوس گرایی، رفتار سرمایه گذاری شرکت ها به سمت غیربهینه سوق پیدا می کند؛ یعنی هر چقدر شرکت ها از لحاظ موقعیّت جغرافیایی به مراکز فرهنگی نزدیکتر باشند، مدیران شرکت های ایرانی به درستی نمی توانند فرصت های سرمایه گذاری با ارزش (طرح های دارای ارزش فعلی خالص مثبت) در بازار را تشخیص دهند و به نحو مناسب سرمایه گذاری نمایند که این امر با دخالت دولت، بیشتر چالش برانگیز می شود و در نتیجه پیامدهای آن به متضرّر شدن سرمایه گذاران و اتلاف منابع اجتماعی می انجامد.
۸.

نقش تعدیلی مالکیّت نهادی بر ارتباط بین فرهنگ کُنفُوسیوس گرایی (مدیران) و ریسک سقوط قیمت سهام

کلیدواژه‌ها: فرهنگ کُنفُوسیوس گرایی ریسک سقوط قیمت سهام مالکیت نهادی موقعیت جغرافیایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۸ تعداد دانلود : ۲۷۳
به استناد پژوهش جبران و همکاران (2019)، یکی از عواملی که می تواند ریسک سقوط قیمت سهام شرکت ها را تحت تأثیر قرار دهد، فرهنگ کُنفُوسیوس گرایی (مدیران) است که تاکنون در ادبیّات پژوهشی مالی و حسابداری، به این موضوع توجّه نشده است. مدیران شرکت های مستقر در محیط کُنفُوسیوس گرایی، بیشتر تحت تأثیر هنجارهای اجتماعی قرار می گیرند و آنها اخبار بد را به موقع منتشر می-کنند و در نتیجه رویکردهای غیراخلاقی مدیریتّی (مخاطرات اخلاقی) مهار شده و حتّی لازمه این امر به ایمن سازی رفتارهای مدیریّتی خواهد انجامید، منجر به تنزّل ریسک سقوط قیمت سهام شرکت ها می شود و همچنین مالکیّت نهادی به عنوان مکانیزم حاکمیّت شرکتی می تواند ارتباط منفی فرهنگ کُنفُوسیوس گرایی و ریسک سقوط قیمت سهام شرکت ها را تضعیف نماید. بنابراین هدف این پژوهش، بررسی نقش تعدیلی مالکیّت نهادی بر ارتباط بین فرهنگ کُنفُوسیوس گرایی و ریسک سقوط قیمت سهام می باشد. برای انجام این پژوهش، اطّلاعات صورت های مالی 116 شرکت بورسی در بازه زمانی 1388 تا 1398 جمع آوری شده است. برای آزمون فرضیّه های پژوهش، از مدل رگرسیون لاجیت و چندمتغیّره با داده های تابلویی به روش های اثرات ثابت و تصادفی استفاده شده است. برای اندازه گیری فرهنگ کُنفُوسیوس گرایی از معیار موقعیّت جغرافیایی از مدل دو (2015) استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد بین فرهنگ کُنفُوسیوس-گرایی و ریسک سقوط قیمت سهام ارتباط وجود ندارد. همچنین، مالکیّت نهادی موجب تضعیف ارتباط منفی بین فرهنگ کُنفُوسیوس گرایی و ریسک سقوط قیمت سهام شرکت ها نمی شود. ریسک سقوط قیمت سهام متوجّه پیامدهای فرهنگ کُنفُوسیوس گرایی نمی گردد که این موضوع به شرایط حاکم در بازار سرمایه ایران برمی گردد و همچنین، متغیّر فرهنگ کُنفُوسیوس گرایی یک موضوع جدید بوده و مبانی نظری آن و نیز میزان اهمیّت آن عملاً برای مدیران، سهامداران و سایر ذینفعان شرکت ها قابل لمس و یا مشهود نبوده است. در شرکت های ایرانی، مالکیّت نهادی نیز نتوانسته است در تبیین ارتباط فرهنگ کُنفُوسیوس گرایی و ریسک سقوط قیمت سهام نقش مؤثّری ایفا نماید.
۹.

تأثیر عناصر فرهنگی بر ریسک سقوط و جهش قیمت سهام(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: عناصر فرهنگی ریسک سقوط قیمت سهام ریسک جهش قیمت سهام

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۸ تعداد دانلود : ۷۱
مقدمه و هدف پژوهش: یکی از موضوعاتی که در ارتباط با رفتار قیمت سهام مطرح می باشد، تغییرات ناگهانی آن است که به صورت سقوط یا جهش در قیمت سهام رخ می دهد و سرمایه گذاری در سهام را با چالش بسیار زیادی مواجه می سازد. مطالعات انجام شده نشان می دهند که بروز چنین رویدادهایی در بازار، ریشه در فرهنگ جوامع دارد و با طبقه بندی فرهنگ به دو دسته پنهان کاری و شفافیت، تلاش می کنند سقوط و جهش قیمت سهام را با ارزش های فرهنگی مرتبط نمایند. بر این اساس، هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر عناصر فرهنگی بر ریسک سقوط و جهش قیمت سهام است. روش پژوهش: به همین منظور از طریق پرسشنامه عناصر فرهنگی هافستد (1980)، اطلاعات مربوط به عناصر فرهنگی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران جمع آوری شد. پژوهش حاضر از نظر هدف،کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی- پیمایشی می باشد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهدکه فاصله قدرت، فردگرایی و مردگرایی بر ریسک سقوط قیمت سهام تأثیر ندارد و اجتناب از عدم اطمینان بر ریسک سقوط قیمت سهام تأثیر منفی دارد. همچنین، عناصر فرهنگی بر ریسک جهش قیمت سهام تأثیر ندارد. نتیجه گیری: ارزشهای فرهنگی به عنوان یک عامل ناشناخته در بین سهامداران، مدیران و سایر ذینفعان شرکتها در ارزیابی ریسک سقوط و جهش قیمت سهام مطرح می باشد.  
۱۰.

ارتباط بین مولفه های فرهنگی و ارزشیابی نگهداشت وجه نقد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: ابعاد فرهنگی اجتناب از عدم اطمینان سطح فردگرایی در مقابل جمع گرایی ارزشیابی نگهداشت وجه نقد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۷ تعداد دانلود : ۷۵
مقدمه و هدف پژوهش: یکی از بحث برانگیزترین موضوع های مدیریت مالی، مدیریت وجه نقد است. چگونگی به کارگرفتن منابع شرکت و به ویژه وجوه داخلی، تصمیمی مهم در تضاد بین سهامداران و مدیران است. وجه نقد، از منابع مهم و حیاتی هر واحد انتفاعی است. مهم ترین عامل سلامت اقتصادی این واحدها، ایجاد توازن بین وجوه نقد در دسترس و نیازهای نقدی است. با وجود اینکه اثرات فرهنگ ملی بر روی تصمیم گیری های مالی در قالب توسعه بازارهای مالی در هر کشوری انعکاس یافته است، بر این اساس، در این پژوهش به بررسی ارتباط بین ابعاد فرهنگی و ارزشیابی نگهداشت وجه نقد پرداخته شده است. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی - پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل شرکت های بورسی می باشد و از طریق روش حذفی سیستماتیک تعداد نمونه به 110 شرکت رسیده است. به همین منظور از طریق پرسشنامه استاندارد ابعاد فرهنگی هافستد (1980)، اطلاعات مربوط به ابعاد فرهنگی جمع آوری و ارزشیابی نگهداشت وجه نقد از طریق یادداشت های توضیحی همراه صورت های مالی دریافت شده است. مقدار ضریب آلفای کرونباخ (711/0) برای تمامی سوالات پرسشنامه حاکی از قابلیت اطمینان مناسب پرسشنامه می باشد. با پیروی از پژوهش اورلووا و همکاران (2017)، برای اندازه گیری ابعاد فرهنگی از دو معیار سطح فردگرایی و اجتناب از عدم اطمینان و برای سنجش ارزشیابی نگهداشت وجه نقد از مدل تعدیل شده فالکندر و وانگ (2006) توسط پینکوویتز و همکاران (2006) استفاده شده است. یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد بین ابعاد فرهنگی و ارزشیابی نگهداشت وجه نقد ارتباط وجود ندارد و این ارتباط حتی با لحاظ نمودن شاخص های اقتصادی و توسعه مالی نیز مورد تأئید قرار نگرفت. هم چنین، ارتباط بین ابعاد فرهنگی و ارزشیابی نگهداشت وجه نقد در شرکت های دارای اندازه بزرگتر نسبت به شرکت های کوچکتر متفاوت نمی باشد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان