سارا سوهانگیر

سارا سوهانگیر

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۴ مورد از کل ۴ مورد.
۱.

بازشناسی مولفه های تأثیرگذار بر ادراک حسیِ فضای معماری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ادراک حسی فضای معماری مولفه های تأثیرگذار بر ادراکِ حسی ادراکِ آشکار (بالفعل) ادراکِ پنهان (بالقوه)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۶ تعداد دانلود : ۱۶۹
این مقاله نوشتاری پیرامون شناسایی برخی از مهم ترین مولفه های تأثیرگذار بر ادراک حسیِ فضای معماری است. یکی از بسترهای پژوهشی که امروزه در حوزه نظری معماریِ معاصر مطرح است، بحث فضای معماری و نحوه ادراک آن است. که در این میان صاحب نظرانی مانند پیتر زومتور، یوهانی پالاسما، رودولف آرنهایم، والتر بنیامین، مارک اوژه و غیره نظریاتی را در مورد چگونگی ادراک فضای معماری مطرح کرده اند ولیکن خودِ معماران همواره بر این باورند که ابزاری که برای نمایاندن فضای ساخته شده در اختیار دارند برای چنین امری کامل و کافی نیست یعنی همواره مولفه هایی در زمینه ادراک حسی فضای معماری وجود دارد که معماران قادر به انتقال آنها از راه ابزار موجود نیستند چرا که این مولفه ها شامل مولفه های شناخته شده پیشین نیستند. مولفه هایی که چه بسا اهمیتی هم پایه با سایر مولفه های ظاهری همیشگی داشته باشند و نوعِ حضور هر یک از آنها تغییرات قابل توجهی را در نحوه ادراک انسان از فضا ایجاد کند. این پژوهش با تکیه بر روش پژوهش کیفی و تحلیلی با زمینه ای مبتنی بر بررسی چگونگی ادراک فضا از دیدگاه علوم مختلف آغاز شده و به تدریج وارد حوزه شناخت بیشتر از مقوله ادراک حسی و مفاهیم مرتبط با آن می شود. هدف از این نوشتار، بازشناسی و توجه به زوایای پنهانی است که در ادراکِ فضای معماری نقش قابل توجهی دارند ولی در اکثر مواقع مورد غفلت واقع می شوند، شناختِ این مولفه ها می تواند یاری گرِ معماران در ارتقاء کیفیت طراحیِ آنها از طریقِ شناسایی مولفه های تأثیرگذار بر ادراک حسی فضای معماری باشد. پرسش پژوهشیِ مطرح شده در این تحقیق عبارت است از اینکه: مولفه های تأثیرگذار بر ادراکِ حسی فضای معماری شامل چه مواردی می باشد؟ و هر یک از این مولفه ها چگونه از طریق کاربرِ فضا ادراک می شوند؟ در نهایت و در پاسخ به پرسشِ پژوهشیِ مطرح شده، مولفه های تأثیرگذار بر ادراک حسیِ فضای معماری شامل 12 مورد مطرح می شوند و برای هر یک معادل هایی از به کارگیریِ آن مولفه در طراحیِ فضایِ معماری آورده می شود؛ چهار مورد برگرفته از مطالعات نظری پایه که شامل مولفه های تأثیرگذار بر ادراکِ آشکارِ (بالفعلِ) فضایِ معماری هسنند (مولفه های فرهنگ، جنسیت، سن و رنگ) و 8 مورد که توسط نگارنده اضافه شده است و شامل مولفه های تأثیرگذار بر ادراکِ پنهانِ (بالقوهِ) فضایِ معماری هستند (مولفه های زمان، تأثیر عاطفی، معنا، ادراکِ جسمی، ادراکِ روانی، شهود، هم نشینیِ حواس و حضور انسان).
۲.

ارتقاء کیفیت طراحیِ فضاهای معماری، با به کارگیری مکانیسم های عملکردیِ حواس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مکانیسم های عملکردیِ حواس فضای معماری ارتقاء کیفیت طراحی روان شناسی احساس و ادراک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۵ تعداد دانلود : ۴۹
این مقاله نوشتاری پیرامون نقش شناختِ مکانیسم عملکرد حواس انسان، در ارتقاء کیفیت طراحیِ فضاهای معماری با تکیه بر علم روان شناسی احساس و ادراک می باشد. یکی از بسترهای پژوهشی که هم اکنون در حوزه نظری معماریِ معاصر مطرح است، بحث فضای معماری و نحوه ادراک آن است. معماری هنر مصالحه مابین ما و جهان پیرامون ماست و این میانجگری از طریق ادراکات حسی رخ می دهد. نظر به آنکه شناختِ هر چه بیشتر مکانیسم های عملکردیِ حواس می تواند یاری گر طراحان در انتقال موفق تر پیام های آنها به کاربران فضا باشد، این پژوهش در نظر دارد با روشِ تحقیق کیفی و تحلیلی، راهکارهایی پیشنهاد داده و بدین ترتیب مبانی نظری مطرح شده در حوزه ادراک فضای معماری را وارد حیطه عملکردی و کاربردی کند، که بدین منظور از علمی به نام «روان شناسی احساس و ادراک» نیز یاری گرفته شده است. هدف از این پژوهش، شناختِ چگونگی به کارگیری مکانیسم های عملکردیِ حواس جهت ارتقاء کیفیت طراحیِ فضاهای معماری با استفاده از روشِ تحقیق کیفی و تحلیلی است. در این راستا برای هر یک از حواس پنج گانه به تفکیک نمونه هایی از چگونگیِ به کارگیری مکانیسم های عملکردیِ آنها در طراحیِ فضای معماری بیان شده است. مکانیسم هایی مانند «سازش به تاریکی» و «میدان دید» برای حس بینایی، مکانیسم «سازش به تاریکی» و «تداخل اصوات» برای حس شنوایی، مکانیسم «آستانه اختلاف فضایی» برای حس لامسه، مکانیسم «تشخیص کیفیت رایحه ها» برای حس بویایی و مکانیسم «ادراک اصلی چشایی» برای حس چشایی. پرسش پژوهشی مطرح شده در این نوشتار این است که: با توجه به یافته های جدید علمی در جهت درک کامل تر نحوه عملکرد حواس از یک سو و ضرورت به کارگیری روش هایی نوین و کارآمد به منظور ارتقاء کیفیت طراحی فضاهای معماری در قرن حاضر از سوی دیگر، آیا امکان برقراری پیوند میان این دو مقوله وجود دارد؟ و چگونه می توان از این طریق راهکارهایی را به منظور طراحی آگاهانه تر فضای معماری و انتقال موفق تر پیام های محیطی، در اختیار طراحان و معماران قرار داد؟ در این پژوهش نمونه هایی از بناهای موفق و تأثیرگذار نیز که نمود حضور این مکانیسم ها می باشند، توسط نگارنده بررسی و به اختصار بیان شده است.
۳.

الگوهای خلق فضا در معماری با تکیه بر پارادایم های نظری پسامدرن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عناصر کالبدی پارادایم های نظری کیت نسبیت عناصر تشکیل دهنده فضا عناصر محیطی الگوهای خلق فضای معماری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۴۴ تعداد دانلود : ۵۱۰۲
این نوشتار، پیرامون بررسی الگوهای خلق فضا در معماری، با تکیه بر پارادایم های نظری مطرح شده در دوران پست مدرن به نگارش درآمده است. یکی از بسترهای پژوهشی مطرح در حوزه نظری معماری، بحث به کارگیری پارادایم های نظری در حیطه علوم کاربردی معاصر است. در این بررسی نخست به طور خلاصه پیشینه ای از نحوه ورود بحث پارادایم ها از حوزه علم به حوزه معماری ذکر می شود سپس با توجه به اهمیت به کارگیری مبانی نظری در روند طراحی و خلق فضا، با استفاده از پارادایم های مطرح شده در حوزه معماری توسط «کِیت نِسبیت»، مانند پدیدارشناسی، زیبایی شناسی، زبان شناسی، نشانه شناسی، ساختارگرایی، پساساختارگرایی و شالوده شکنی، به بررسی الگوهایی پرداخته می شود که امروزه معماران به طورآگاهانه یا ناآگاهانه در خلق فضا از آن ها بهره می جویند. نظر به اینکه بحث فضا همواره یکی از بااهمیت ترین و در عین حال چالش برانگیزترین بحث هایی است که در حوزه معماری وجود داشته و لزوم ورود مفاهیم آن از حوزه نظر به عمل، یکی از چالش های پیش روی معماری معاصر است، هدف از انجام این پژوهش، نزدیک شدن به پاسخ این پرسش است که هر یک از عناصر تشکیل دهنده فضای معماری به چه صورت در فضاهای برآمده از پارادایم های نظری پسامدرن به کار گرفته می شوند؟ بدین منظور سه بخش اصلی مورد بررسی قرار گرفته است : پیشینه پژوهش (بررسی چگونگی ورود بحث پارادایم ها از حوزه علم به حوزه معماری)، مروری بر پارادایم های نظری معماری در دوران پست مدرن و بررسی الگوهای خلق فضا در معماری با تکیه بر پارادایم های نظری پسامدرن (در قالب عناصر تشکیل دهنده فضای معماری). در نهایت ویژگی های فضایی هر یک از الگوهای مطرح شده، به اختصار مورد بررسی قرار می گیرد. این مقاله با تکیه بر بررسی کیفی و تحلیلی، قصد دارد این واقعیت را روشن کند که علی رغم اینکه دوران پست مدرن به دلیل تحولات متعاقب آن با چندگانگی و تعدد مفاهیم در بحث های نظری مواجه بوده است لیکن بحث فضا نیز مانند سایر بحث های نظری معماری، قاعده مند بوده و می توان الگوهایی را در این زمینه، به منظور کاربردی کردن مباحث نظری پارادایم ها در حوزه معماری مطرح کرد.
۴.

مطالعه تطبیقی پیوند مفهومی میان فضای موسیقی و معماری در دوران پیش از مدرن و پس از آن در جهان غرب *(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فضای معماری فضای موسیقی دوران پیش از مدرن و پس از مدرن برخورد شکلی پیوند مفهومی فضای موسیقی و معماری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۰۹ تعداد دانلود : ۱۲۶۶
این مقاله جستاری پیرامون مقایسه رابطه مفهوم فضا در موسیقی و معماری جهان غرب، در دو دوره پیش از مدرن (قرنهای14-18 میلادی) و پس از مدرن (قرنهای 18-21 میلادی) است. در بیشتر پژوهشهایی که تا به امروز در مقایسه تطبیقی میان فضای موسیقی و معماری صورت گرفته، به معیارهای ظاهری بسنده شده و پژوهشی در زمینه رابطه مفهومی و محتوایی میان این دو هنر به طور جدی صورت نپذیرفته است. این بررسی در نظر دارد با مقایسة رابطة مفهوم فضا در موسیقی و معماری در دو بازه زمانی پیش گفته، به بررسی پیوندهای مفهومی میان این دو هنر بپردازد. به دلیل تحولاتی که در دوران رنسانس در اثر تغییر نگرش نسبت به تعریف و جایگاه هنرمند و ارتباط او با هنر و اثر هنری پدیدار شد، این دوران به عنوان مبدأ بررسی زمانی در نظر گرفته شده است. هدف از انجام این پژوهش، نزدیک شدن به پاسخ این پرسشها است که چگونه پیوندی میان فضای موسیقی و معماری در این دو دوره وجود دارد؟ چه تغییراتی در ساختار این رابطه ایجاد شده و دلایل آن چیست؟ بدین منظور سه مقوله اصلی مورد بررسی قرار گرفته است : بخش اول : بررسی مفهوم ""فضای معماری"" در دوران پیش از مدرن (رنسانس تا مدرن) و پس از آن (مدرن تا معاصر) بخش دوم : بررسی مفهوم ""فضای موسیقی"" در دوران پیش از مدرن (رنسانس تا مدرن) و پس از آن (مدرن تا معاصر) بخش سوم : بررسی""رابطه فضای موسیقی و معماری"" از دوران پیش از مدرن (رنسانس تا مدرن) تا پس از مدرن (مدرن تا معاصر) در نهایت دلایلی که باعث تغییر ساختار این پیوند از زمان مدرن به بعد شده است، به اختصار مورد بررسی قرار میگیرد. این مقاله با تکیه بر بررسی تطبیقی، قصد دارد این واقعیت را روشن کند که : نخست، از دوران پیش از مدرن تا به امروز همواره رابطهای مفهومی میان موسیقی و معماری وجود داشته و این دو هنر در تمامی دورانها پیامآور مفاهیمی واحد بودهاند و دیگر آنکه، دوران مدرن به دلیل تحولات متعاقب آن باعث ایجاد تغییراتی در ساختار این پیوند مفهومی شده است.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان