نگاهی تأملی به آراء ملاصدرا و کانت در باب انسان کامل (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
مفهوم انسان کامل، یکی از مفاهیم چالش برانگیز در فلسفه و عرفان می باشد، که تعاریف گوناگونی از آن ارائه شده است.ارسطو انسان را «حیوانی ناطق وگاهاً حیوانی سیاسی» تعریف نمود. ابن عربی برعکس تعریف معلم اول، انسان را لطیف ربانی می داند که حق تعالی از روح و نفس رحمانی خود، در جسم انسان دمیده است و او را جامع حقایق عالم و حقایق حق قرار داده است. از آنجایی که ملاصدرا در مکتب فلسفی _ عرفانی خود به شدت متأثّر از آرای محی الدین عربی می باشد، انسان را خلیفه الهی و دارای جامعیت می داند. ایشان با پذیرش کثرت نوعی انسانی و انکار وحدت نوعی انسان ها، معتقد است، انسان به حسب نشئه باطنی دارای انواع گوناگون است و می تواند از تمام مراحل عبور کند؛ زیرا از حیث انسانیت، دائماً در حال ترقی از یک وجود به وجود دیگری است و در مرتبه ذات خاصی ثبوت ندارد. اندیشمند غربی، ایمانوئل کانت، به عنوان سر سلسه دار در مبحث انسان شناسی،معتقد است که همه چیز خدا و هستی با انسان معنا می یابد. همین انسانی که به دلیل محدودیت قوای شناختی، از حل و فصل مسائل مهمی؛ چون جهان و خدا ناتوان گردیده، زمینه گسترده ای را برای عقل عملی و اخلاق مهیا می سازد و دارای کرامت بی انتهاست. ملاصدرا و کانت دو متفکری هستند که با دو رویکرد متفاوت به این دو موضوع پرداخته اند. این مقاله در صدد است، تا با استناد به منابع اصلی و به شیوه توصیفی _ تحلیلی به بیان وجوه اشتراک و افتراق این دو اندیشمند اسلامی و غربی بپردازد.A reflective look at Mulla Sadra and Kant's views on the perfect human being
The concept of the perfect human being presents a significant challenge in philosophy and mysticism, leading to various definitions. Aristotle described humans as "speaking animals" and sometimes "political animals." In contrast, Ibn Arabi views man as a divine essence, infused by God’s merciful soul, embodying the truths of the world. Mulla Sadra, influenced by Ibn Arabi, regards man as a divine caliph and comprehensive being. He acknowledges the diversity of human types, asserting that individuals can evolve through various stages, continuously advancing in their humanity rather than being confined to a specific essence. Western philosopher Immanuel Kant, a key figure in anthropology, posits that meaning—whether related to God or existence—emerges through humanity. Despite human cognitive limitations in addressing profound questions about the world and God, Kant argues that this same humanity provides a foundation for practical reason and ethics, holding infinite dignity. This article aims to explore the similarities and differences between Mulla Sadra and Kant’s perspectives using primary sources in a descriptive-analytical manner.