مقدمه: بقا، دوام و پیشرفت هر جامعه به کارآیی و کیفیت تعلیم و تربیت آن جامعه بستگی دارد. معلمان به منزله رکن اصلی آموزش و پرورش، نقش بسیار مهمی در تربیت نسل آینده کشور بر عهده دارند و برای اینکه بتوانند به درستی نقش خود را ایفا کنند، باید از تواناییها و مهارتهای لازم برخوردار باشند؛ از این رو، خودکارامدی و سلامت اجتماعی معلمان تأثیر به سزایی در تحقق تواناییها و صلاحیتهای فردی و حرفه ای آنان دارد. سلامت اجتماعی با پنج بعد پذیرش اجتماعی، مشارکت اجتماعی، شکوفایی اجتماعی، وابستگی اجتماعی و انسجام اجتماعی عبارت است از ارزیابی و شناخت فرد از چگونگی عملکرد خود در جامعه و کیفیت روابطش با افراد دیگر، نزدیکان و گروههای اجتماعی که عضو آنها است. خودکارآمدی، یک باور شخصی نیرومند درباره مهارتها و تواناییها برای اقدام و عمل در زمینه یک تکلیف و موفقیت در آن است. از سوی دیگر، سلامت اجتماعی و خودکارامدی نیز تحت تأثیر خودپنداره نقشهای جنسیتی قرار دارد. خودپنداره نقش جنسیتی، متأثر از درونی کردن نقشهای جنسیتی است و در چارچوب عوامل و شرایط اجتماعی تعیین می شود. خودپنداره نقش جنسیتی به میزانی که شخص خود را دارای ویژگیهای مردانه یا زنانه می بیند اشاره دارد. با اینکه جنبه های خودپنداره در طول زمان نسبتاً پایدار هستند، خودپنداره نقش جنسیتی به عنوان یک صفت متغیر در نظر گرفته شده است. براساس نمرات زنانگی و مردانگی چهار نوع خودپنداره نقش جنسیتی را می توان از هم تفکیک کرد: زنانه، مردانه، دوجنسیتی و نامتمایز. این پژوهش با هدف بررسی توان پیش بینی خودپنداره نقشهای جنسیتی در سلامت اجتماعی و خودکارآمدی معلمان اجرا شد. روش: پژوهش حاضر کاربردی و از نوع تحقیقات توصیفی-همبستگی بود که جامعه آماری آن را کلیه معلمان زن و مرد مشغول به خدمت منطقه اسلامشهر واقع در استان تهران تشکیل داده اند. گروه نمونه با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. از میان مدارس اسلامشهر 12 مدرسه به صورت تصادفی انتخاب شدند. از جامعه موردنظر 303 نفر (با میانگین سنی 39 و انحراف استاندارد 97/5) شامل 251 زن و 52 مرد که در رشته های مختلف مشغول به تدریس بودند انتخاب شدند و به پرسشنامه های نقشهای جنسیتی بم (BSRI)، خودکارآمدی عمومی شرر (GSE) و سلامت اجتماعی کییز (KSWBQ) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمونهای خی دو، همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی با نرم افزار SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: بیشترین درصد پاسخگویان (9/41%) در گروه دوجنسیتی، 9/25% در گروه نقش جنسیتی زنانگی، 3/16% در گروه نقش جنسیتی نامتمایز و کمترین درصد در گروه نقش جنسیتی مردانگی (3/8%) قرار گرفته اند. طبق نتایج، در خودکارآمدی پایین، بین گروه دو جنسیتی و نامتمایز تفاوت وجود داشت. به بیان دیگر، خودکارآمدی در گروه دوجنسیتی به طور معناداری بیش از گروه نامتمایز به دست آمد. اما بین نقشهای جنسیتی با سلامت اجتماعی رابطه ای مشاهده نشد. علاوه بر این، میان نقش جنسیتی مردانگی و زنانگی با خودکارآمدی و مؤلفه های سلامت اجتماعی رابطه مثبت وجود داشت که نشان می دهد هر چه نمرات مردانگی و زنانگی بالاتر باشد، بر میزان خودکارآمدی و سلامت اجتماعی نیز افزوده می شود. بحث: در تبیین یافته های پژوهش می توان گفت افراد دوجنسیتی بسته به آنچه که برای یک موقعیت خاص مناسب است، قادر به تحقق ویژگیهای زنانه- مردانه یا ترکیبی از ویژگیهای دو جنسیت هستند. از سویی، تجارب مسلط فرد، مؤثرترین راه برای ایجاد احساس کارایی و خودکارامدی است. داشتن تجربه موفقیت آمیز، باعث ایجاد باورهای کارآمدی پایدارتری می شود و در مقابل، شکست موجب تضعیف این باورها می شود. بنابراین انتظار می رود وقتی فرد دارای نقش دوجنسیتی است بتواند صرف نظر از اینکه فقط زنانه یا مردانه رفتار کند متناسب با موقعیت پاسخ دهد، به این ترتیب یکی از مهم ترین منابع خودکارآمدی یعنی داشتن تجارب موفقیت آمیز تأمین خواهد شد. از آنجا که خودکارآمدی و سلامت اجتماعی معلمان دو عامل تأثیرگذار بر عملکرد آنها و دانش آموزان است پیشنهاد می شود در گزینش و جذب معلمان مدنظر قرار گیرند. با توجه به اینکه نتایج پژوهش حاضر نشان داد نقشهای جنسیتی عاملی مؤثر بر خودکارآمدی است برگزاری دوره های آموزشی در زمینه حذف نقشهای جنسیتی کلیشه ای و بهره مندی از ویژگیهای مثبت مردانگی و زنانگی می تواند بسیار تأثیرگذار باشد. همچنین مدیران مجموعه های آموزشی می توانند داشتن سطح مطلوب چنین مهارتهایی را از شرایط استخدام قرار دهند تا با این عمل منجر به توسعه نیروی انسانی شایسته با کارآمدی بالا در امر آموزش شوند.