سرشت استتیکی شیوه تولید: خوانش مارکس با رانسیر (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
تحقیق پیش رو واکاوی ابعاد استتیکی اندیشه مارکس است در پرتو خوانش آن با رانسیر. خوانش استتیک مارکس با رانسیر ما را به نسبت دیالکتیکی حواس نزد مارکس رهنمون می سازد؛ حواسی که از یک سو می توانند دستکاری و توزیع شوند و از سوی دیگر مبدل گردند به کلیدی برای فرا روی از وضعیت موجود. این صورت بندی را «حواس بیگانه شده و در عین حال رهایی بخش» می نامیم و در تلاش ایم تا دوگانگی آن را در متن آثار مارکس به کمک مفاهیم رانسیریِ «توزیع امر محسوس» و «بازتوزیع امر محسوس» شرح دهیم تا در انتها مفهوم شیوه تولید را بر اساس سویه های استتیکی اش بازتعریف کنیم. در این خوانش، می توان دید که تمامی قلمرو امر محسوس به روی فلسفه مارکس گشوده است و می توان مارکس ای را یافت که شخصیت مستقل احساس و ادراک انسان را به رسمیت می شناسد. استتیک در این تحقیق در معنای مشخص «علم ادراک حسی» به کار می رود.Aesthetic Nature of Mode of Production: On Marx and Ranciere
In this paper, we aim to investigate the aesthetic dimensions of Marx’s theory through the lens of Ranciére’s conception of “the sensible”. To this aim, we begin with the generic idea of the production and the alienated senses in Marx’s early writings to see how his idea is linked with the idea of “distribution of the sensible”. Then, in the light of the idea of “re-distribution of the sensible”, try to explain the political and emancipatory potential of the body in Marx’s mature critique of political economy in Capital and the Grundrisse. The paper shows how reading Marx’s theory of the senses through Ranciére’s can help in unveiling the aesthetic nature of the “mode of production”, specifically, in understanding “the mode of production” as a relation between the economic forces and the senses which, in turn, can turn into other forces. In this paper, the word “aesthetic” is used in the specific sense of sensuous perception.