آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۱

چکیده

اگر سیاست را آکنده از احساسات بدانیم، واقعاً چیزی از سیاست باقی نمی ماند؛ زیرا عقلانیت و احساسات به یک اندازه در سیاست تأثیرگذار هستند. یکی از مهم ترین حوزه های دانش سیاست که احساسات، نقش و کارکرد قابل توجهی در آن دارد، حوزه «رهبری سیاسی» است. با این تفسیر، نوشتار حاضر با اتخاذ روش تحلیل «نظریه مبنا» به دنبال آن است که دریابد از منظر جامعه شناختی چه نسبتی میان احساسات و رهبری سیاسی وجود دارد؟ یافته های پژوهش نشان دادند که هم رهبران سیاسی و هم پیروان در تعامل با یکدیگر، از احساسات بروزیافته «به مثابه اطلاعات اجتماعی»، استنباط و واکنش عاطفی ارائه می دهند و رفتار متناسب با آن احساسات را بروز می دهند. در همین راستا رهبران سیاسی در مواجهه با بحران ها، با شناخت ابعاد مختلف جامعه و احساسات پیروان، سعی در کنترل و مدیریت احساسات، آزادسازی شناختی، تجمیع انرژی های شورانگیز و درنهایت بسیج پیروان، پیگیری اهداف، تأمین منافع ملی و درنهایت غلبه بر بحران ها را دارند.

تبلیغات