اخلاق نگاری فلسفی جهان اسلام با اثر سرنوشت ساز خواجه نصیر به جانب ترجیح سعادت اخروی متمایل می شود. در این مسیر، آموزه ی عمران اجتماعی ابن خلدون که یک جریان موازی با قابلیت توسعه است، متوقف می شود و فلسفه ی اسلامی، در سیر کلی خود، بر قسم اخروی سعادت متمرکز می شود. میراث خواجه در مکتب اصفهان نهادینه شده و اخلاق فلسفیِ پس از ملاصدرا، به تمهید سعادت باطنی، آن جهانی و موعود اشتغال می یابد و حتی سلوک عرفانی متمایل به سعادت دنیوی را نیز انحراف از مقصود اعلی تلقی می کند. با این همه، در تفسیرِ فرایند و غایت اخلاق که در نگرش علامه ی طباطبایی ظهور دارد، می توان تجمیع سعادت دنیوی و اخروی و توازن میان این دو را تصدیق کرد. ضمن گشودن احتمال تکرار دگردیسی تاریخی در تفسیر نظریه ی ادراکات اعتباری، این نظریه در چشم انداز توصیفی- تحلیلی مقاله، طلیعه ی بازسازی فلسفه ی اخلاق اسلامی، با ملاحظه ی خیر عمومی و عمران اجتماعی قرائت می شود.