آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۲

چکیده

حداقل از زمان ورود نخستین مهاجران به ایران در دوره ی ماقبل مادها، ایران به لحاظ ایدئولوژیک به ایران مزدایی یا خرد مزدایی مشهور بود که در آن کثیری از خدایان، ایزدکده ی ایرانیان را شکل می دادند. اما به تدریج تصویر خدایان ایرانی روشن و روشن تر شد. البته این امر نسبتی با ساختار قدرت داشت، چنان که با ظهور دولت ساسانی، هم نشینی جالبی میان آیین زرتشت با این دولت برقرار شد. این که چرا و چگونه دولت ساسانی از میان کثیری از آیین های مزدایی چون زروانیسم، میترایسم، مانویت و حتی ادیان وارداتی مثل مسیحیت و یهودیت، به خدای زرتشت پیوست، واجد اهمیت پژوهشی بسیاری است. بدین سان، هدف این مقاله بررسی چرایی و چگونگی اولویت یافتن آیین زرتشت در ذهنیت و عملکرد زمام داران ساسانی است. روش این مقاله، تحلیل گفتمان از نوع گفتمان لاکلا و موف است. بر این اساس، عناصر اصلی گفتمان الهیات سیاسی زرتشتی، عناصر هژمونیک، مفصل بندی ها، کارگزار اجتماعی و غیریت ساز آن مورد واکاوای قرار خواهند گرفت. بر اساس یافته های این مقاله، آیین زرتشت واجد مؤلفه هایی است که الهیات موجود در آن را برای سیاست یکپارچه سازی، هویت سیاسی و ضدیت با تکثر نیروها که خصلت اصلی حکمرانی ساسانی بود، فراهم می کند. نتیجه آن که عناصر اصلی الهیات زرتشتی چون هستی شناسی کیهانی، جهان بینی خیمه ای، فره ایزدی و خودچیرگی، مبنای اصلی حکمرانی ساسانی را برای اجرای یک سیاست همگون ساز در قلمرو پارس فراهم آورد.

تبلیغات