نقش ارتباطی ادبیات و خاطرات سیاحت گران، به ویژه آنچه در سفرنامه ها آمده است در شکل دهی به گفتمان های فرهنگی و سیاسی بین الملل همواره مورد توجه مورخان و سیاست مداران بوده است. به نظر می رسد که بازتاب، انتشار و ترجمه خاطرات سفر فرنگستان، آن هم برای نخستین بار به قلم شخص اول ایران، به طور همزمان عامل شناخت و ابزار نفوذ خارجی شده است؛ به ویژه آنکه خاطرات و تبعات دیدار اول و دوم ناصرالدین شاه از انگلستان در روزگار استعماری ملکه ویکتوریا موجب گسترش روابط همه جانبه دولتمردانش با ایران شده است. این در حالی است که گزارش ناصرالدین شاه مواضع سیاسی و ابعاد اقتصادی چنان سفرهایی را مسکوت گذاشته است. در این نوشتار با کاربست تحلیل گفتمان در روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ایران و انگلستان می خواهیم به ناگفته های خاطرات سفر ناصرالدین شاه و روابط فی مابین تا حدی دست یافته و با رویکرد انتقادی به متن خاطرات، محتوای آن را با خاطرات همراهان، تاریخ نگاری ها، مستندات تاریخی و بازتاب های مطبوعاتی در عهد ناصری بسنجیم و تناقض های متنی موجود را با تحلیل گفتمان فرامتنی رفع کنیم. البته با مطالعه چنان نگارشی می توان به نگرش مرعوب راوی متن دست یافت و به روحیات، علایق، تلقی ها و ترس هایی که حاصل نفوذ و سلطه قدرت در رفتار و گفتار سیاسی او است، پی برد. در مجموع، روابط تنها به غرب گرایی و مظاهر مدنیت ایرانیان محدود نمانده، از سوی دیگر هویت انگلیسی را در بستر علمی تمدنی اش شکل داده است