یکی از مؤلفه های اصلی کام یابی و ماندگاری هر اثر ادبی «تشخُّص» آن است. در نقد ادبی و بلاغت کهن اسلامی «تشخُّص ادبی» به صورت مستقیم و متمرکز، مطالعه و بررسی نشده است؛ اما این موضوع همواره مورد توجه منتقدان و بلاغیان مسلمان بوده است. مسألة اساسی این پژوهش دریافت نگرش ادیبان کهن به موضوع «تشخُّص ادبی» است. این مقاله می کوشد تا با روش کتابخانه ای و با مراجعه به منابع اصیل و کهن نقد ادبی و بلاغت اسلامی، چیستی این مبحث را از رهگذر نظرات پراکندة ادیبان مسلمان دریابد و با ارائة آن در قالبی منسجم آن را تبیین نماید. از آن جا که «تشخُّص ادبی» در بلاغت اسلامی حاصل کارکرد همگرای «صورت و معنای خاص» است؛ در پردازش این موضوع، مباحث بنیادینی چون معانی و صورت های خاص، تصرّفِ تشخص آفرین و معانی و صورت های مشترک، همراه با انواع و زیر مجموعه های آن ها بررسی شده اند. این جستار کوشیده تا کارایی نقد ادبی کهن اسلامی را در این زمینه نشان دهد تا بتوان آثار ادبی کلاسیک را از دیدگاهی نقد کرد که خالقان این آثار، خود بدان معتقد بوده اند.