تفسیر گرایش گروه های مختلف، از جمله زنان، به فعالیت های اقتصادی و پیامدهای آن متأثر از بسترهای اقتصادی و اجتماعیِ حاکم بر جامعه و همچنین جهان بینی افراد نسبت به جایگاه زنان در جامعه است. از این رو، بررسی عوامل مؤثر بر گرایش زنان به فعالیت های اقتصادی از دیدگاه جامعه می تواند حائز اهمیت باشد. جمعیت مورد مطالعه در این پژوهش، شامل زنان و مردان 15 ساله و بیشتر هَوارمانی است که جمعیت این گروه سنی 7275 نفر (حدوداً 76 درصد) در سال 1390سرشماری شد. تعداد 387 نمونه با استفاده از نمونه گیری طبقه بندی متناسبو فرمول کوکران به دست آمد که گردآوری اطلاعات با استفاده از ابزار پرسشنامه ساختاریافته صورت گرفت. از این تعداد نمونه 6/50 درصد آن مرد، 4/57 درصد متأهل و 7/45 درصد شاغل بودند. گویه های سنجش دلایل زنان به فعالیت های اقتصادی شامل رسیدن به استقلال مالی، کسب وجهه اجتماعی، مشارکت در تأمین هزینه های زندگی به دلیل افزایش این هزینه ها طی سال های اخیر، پیروی از آداب و رسوم خانوادگی، نداشتن شغلی دیگر و گذران اوقات فراغت بودند. نتایج نشان داد که بیش از نیمی از مردان و زنان در سطوح مختلف فعالیت های اقتصادی، بر گرایش زنان به فعالیت های اقتصادی به منظور رسیدن به استقلال مالی، کسب وجهه اجتماعی و همچنین مشارکت در تأمین هزینه های زندگی به دلیل افزایش این هزینه ها طی سال های اخیر، اجماع نظر داشتند. شایان ذکر است که زنان غیر شاغل کسب وجهه اجتماعی را دلیلی موجه برای فعالیت های اقتصادی زنان نمی دانستند و بیشتر بر مشارکت آنان در تأمین هزینه های زندگی به دلیل افزایش این هزینه ها طی سال های اخیر تأکید داشتند. هدف اصلی مقاله حاضر بررسی تأثیر متغیرهای سطح تحصیلات، وضعیت تأهل، وضع فعالیت و جنس بر روی دلایل گرایش زنان به فعالیت های اقتصادی بود که سطوح مختلف وضع فعالیت (003/0 = -p مقدار) و وضعیت تأهل برای هر دو جنس (001/0 = -p مقدار) از نظر آماری معنی دار بود.