درک متقدمی که ابن خلدون در مقدمه از تمدن ارائه کرد تکچراغی بود که تا چند قرن بعد در جهان اسلام مورد توجه قرار نگرفت. یک قرن بعد با آغاز رنسانس درک تازه ای از تمدن در میان متفکران اروپایی پدید آمد که در قرنهای هفدهم و هجدهم رشد کرد و طی قرنهای نوزدهم و بیستم با نگارش تاریخهای تمدن و ارائه نظریه های تمدن به بلوغ رسید. مساله پژوهش حاضر این است که ازچه زمانی درک جدید از تمدن در میان مسلمانان شکل گرفت و متفکران مسلمان از چه زمانی بار دیگر به مفهوم تمدن پرداختند؟ نگارنده با مطالعه آثار نگاشته شده متفکران مسلمان درباره تمدن به این نتیجه رسیده که درک متاخر از تمدن در جهان اسلام در قرن نوزدهم توسط متفکرانی چون طهطاوی، ملکم خان، آخوندزاده، تونسی، سرسید، امیرعلی، سیدجمال، آقاخان کرمانی، طالبوف و... پدید آمد. این متفکران در آثار گوناگونی به معنای تمدن، ضروت توجه به آن و متمدن شدن پرداختند.