منابع مالى دولت فاطمیان (مقاله پژوهشی حوزه)
درجه علمی: علمی-پژوهشی (حوزوی)
حوزههای تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
بدون تردید، از عوامل مؤثّر در بقاى دولتها (اعم از دینى و غیر دینى)، برخوردارى از اقتصاد سالم است. دولت فاطمیان با استقرار در مصر و شام براى هزینههاى تبلیغاتى داعیان اسماعیلى، مخارج گزاف دربار و رقابت با دولت عباسى و امویان اندلس، افزون بر بهرهگیرى از منابع مرسوم و مشروع گذشته، همچون خُمس، زکات، جزیه، موقوفات و...، با ابتکار عمل، از منابع جدیدى نظیر احتکار، نجوا، رباع و... نیز بهره گرفت و توانست تا حدود زیادى بر قوام و دوام خود در بستر تاریخ اسلام بیفزاید.
مقالهى حاضر به بررسى منابع گوناگونِ درآمد در دولت فاطمیان مىپردازد.
مصر قبل از فاطمیان
کشور باستانى مصر در شمال شرقى آفریقا قرار دارد و شبه جزیرهى سینا در جنوب غربى آسیا جزء آن است. رود نیل که از صحرا مىگذرد با طغیان سالانهى خود و رسوبهایى که باقى مىگذارد جایگاه مهمّى در وضعیت اقتصادى مصر در طول تاریخ این کشور داشته است. وضعیت خراج مصر در عصر ملوک قبطى چهار قسم بوده است: قسمتى براى پادشاه، قسمتى مربوط به سپاهیان، سهمى مربوط به عمران اراضى، ساختن پل، کانال و... و باقى ماندهى آن براى حوادث منظور مىشده است.1
در دورهى تسلط رومىها مصر انبار غلهى روم گردید. شش سال قبل از ظهور اسلام خسرو پرویز، پادشاه ساسانى، مصر را گرفت (616 م) و شش سال بعد هراکلیوس (هرقل)، امپراطور بیزانس، آنرا پس گرفت و در همین سال نامهاى از پیامبر(ص) دریافت نمود. بعد از استیلاى مسلمین بر تمامى سرزمین شام، فتح مصر براى تثبیت فتوحات شام و فلسطین ضرورى به نظر مىرسید؛ لذا بعد از موافقت خلیفه (عمر)، عمروعاص مصر را فتح نمود. در طى دوران امویان، حدود سى نفر والى براى مصر تعیین گردید و در طول این زمان مبلغى مازاد بر مخارج سالانهى مصر به دارالحکومه فرستاده مىشد؛ تا اینکه دورهى عباسیان فرا رسید و اینان هم تا 120 سال والیان متعددى را براى سرزمین مصر تعیین نمودند و همه ساله خراج لازم را اخذ مىکردند.
در سال 254 قمرى، احمدبنطولون، از ممالیک ترک، به سبب لیاقت و شایستگى، ولایت مصر را تحویل گرفت. او با استفاده از وضعیت آشفتهى خلافت عباسى (نفوذ ترکان ـ تشکیل دولتهاى نیمه مستقل طاهریان، صفاریان، علویان طبرستان و...) دعوىِ استقلال نمود و بعد از مصر، شام را هم در سال 264 قمرى ضمیمهى متصرفات خود نمود.
احمدبنطولون به جز اقدامات عمرانى (مثل: ساختن جامع طولون، احداث بیمارستانى با هزینهى شصت هزار دینار، کشیدن حصارى بر دور دژ مهم الجزیره با هزینهى هشتاد هزار دینار)، رشد اقتصادى مصر را تا حد بسیار زیادى بالا برد و در مدت چهار سال مبلغ 000/200/2 دینار براى دستگاه خلافت عباسى فرستاد که نسبت به گذشته از رشد چشمگیرى برخوردار بود.2
ظهور فاطمیان
دولت فاطمیان، که مرحلهى آغازین تکوین آن عموماً در شمال آفریقا (افریقیه و مغرب) در سال 297 قمرى بود، قسمتى از دوران حدود 60 سالهى خود را در آنجا عمدتاً به جنگ و درگیرى با مخالفان گذراند و پارهاى از آنرا به تحکیم قدرت و بقاى خود سپرى نمود لذا فرصتى براى پىریزى نظام مدون اقتصادى نداشت. آنان احتمالاً اطلاعى از این امور نداشتند، و از اینرو بعدها بیشتر سازمان مالى و ادارى خود را از عباسیان اقتباس نمودند، اگر چه بعضاً تجدید نظر و اصلاحاتى در این امور صورت دادند.3 دولتمردان فاطمى، با آگاهى از اوضاع آشفتهى مصر، بعد از مرگ کافور اخشیدى، جوهر صقلى(سیسیلى) سردار معروف خود را مأمور فتح مصر نمودند و او در 358 قمرى وارد مصر شد و چهار سال بعد، در 362 قمرى، با ورود المعز فاطمى به مصر، دولت فاطمیان در مصر ظهور یافت.
فاطمیان با ورودشان به مصر دست به تحولاتى زدند که بیشتر مدیون وزراى کاردانى مثل یعقوببن کلس، بدرالجمالى، یازورى، عسلوجبن حسن و... بود.4
منابع درآمد در دولت فاطمیان
1. فلاحت و زراعت
رود نیل، با طولى معادل 6000 کیلومتر، طولانىترین رود دنیا، از مصر مىگذرد و نقش عمدهاى را در وضعیّت اقتصادى مصر ایجاد نمود تا جایىکه مىتوان گفت شاهرگ اقتصاد مصر است. طغیان آب نیل که در بعضى کتب و منابع مهم تاریخى، همچون نجوم الزاهره و تاریخ ذهبى، به طور مرتب در وقایع هر سال ذکر مىگردد، مؤید این مطلب است که تمامى دول حاکم در مصر و از جمله فاطمیان به این امر توجه نشان دادند و وسایل لازم را براى دستیابى به اهداف اقتصادى از طریق کشاورزى فراهم نمودند.5
میزان طغیان رود نیل زمانى که به حداکثر مىرسید 18 ذراع بود و اکثر مناطق اطراف رود نیل به زیر آب مىرفت و کشاورزى مختل مىشد و این امر تبعاتى در پى داشت، از جمله از بین رفتن محصولات به صورت آنى و کمبود علوفه براى دامها بهصورت آتى بود.6 مصریان براى جلوگیرى از این حالت در اطراف رود نیل آبگیرهایى را احداث مىکردند که در هنگام ارتفاع آب نیل این مشکل را تا حدى بر طرف مىکرد و لذا همواره از این آبگیرها و کانالها مراقبت مىکردند و در طول سال چندین بار لایروبى مىنمودند.7
زمینهایى را که بهطور کامل زیر آب مىرفت بیاض مىگفتند و محصولاتى در آن کشت مىشد که تا هنگام درو به آبیارى نیاز نداشت؛ همچنین از طریق کانالها و چاهها محصولات زمستانى بهدست مىآمد. معمولاً نوع دوم، عایدات بیشترى داشت.8 بعضاً کشاورزان آب را با سطلها و وسایل خاصى که خود طراحى مىکردند به زمینها مىرساندند.9
از مهمترین محصولات زمستانى، گندم، شبدر، کتان، و مهمترین محصولات تابستانى، انگور، هلو، نارنج، گلابى، لیموشیرین، خربزه، برنج و نیشکر بود.10
در مواقع کم شدن آب رود نیل آبادىهاى اطراف از بین مىرفت، غذا و آذوقهى مردم کمیاب مىشد. بدرالجمالى، وزیر کاردان دولت فاطمى، براى جلوگیرى از این حالت حفر کانالها را سرعت بخشید و این امر درآمدهاى مالى دولت فاطمى را افزایش داد، تا جایىکه مقریزى اظهار مىدارد که با روى کار آمدن بدرالجمالى درآمد (خراج) سیصدهزار دینار افزایش یافت.11
2. تجارت و بازرگانى
در اوایل دولت فاطمیان، بغداد مرکز تجارى دنیاى اسلام محسوب مىشد و این امر تأثیرات نامطلوبى بر اقتصاد و تجارت و بازرگانى مصر داشت. با استیلاى کامل فاطمیان و مسلط شدن بر اوضاع، حجم تجارى ایشان در اواخر قرن چهارم قمرى رشد بسیارى نمود و قدرت اقتصادى عراق به دلیل منازعاتى که در خلافت عباسى در شرق صورت مىگرفت عملاً کاهش یافت و تعدادى از تجار به دلیل ناامنى در بنادِر عراق و اوضاع آشفتهى آن به مصر گریختند و بیشتر آنها در فسطاط (مصر قدیم) به فعالیت پرداختند و این امر براى فاطمیان بسیار مسرتبخش بود.
کشتىهاى حامل بار، کالاى خود را در مصر تخلیه مىکردند و از طرفى فاطمیان بر راههاى تجارى هند تا حدود زیادى مسلط شده بودند. شاید این امر به دلیل تبلیغات دعوت اسماعیلى آنان بود که در اکثر نقاط صورت مىدادند و همزمان روابط تجارى خود را با افریقیه، مغرب و جزیرهى سیسیل گسترش بخشیدند و بدین ترتیب قدرت تجارى فاطمیان به کشورهاى اطراف و حاشیهى مدیترانه کشیده شد و راهى را هم به سوى هند براى تجارت کالاهاى خود گشودند.12
از جمله مواردىکه به فاطمیان در امر اقتصاد تجارى قوت بخشید مقدار قابل توجهى طلا بود که توسط پانصد شتر از افریقیه هنگام ترک آن با خود همراه آورده بودند و بعداً به دستور معز، خلیفهى فاطمى، به شکل سنگ آسیاب به شمش تبدیل گردید. همچنین فاطمیان بر معادن جنوب مصر که مشهور به وادىالعلاقى بود و قبور فراعنهى مصر در آن بود دست یافتند و طلاى فراوانى از آن استخراج نمودند.13
فاطمیان اصلاحات اقتصادى خود را در مصر با بالا بردن ارزش دینار شروع نمودند. وزن دینار فاطمى 4 تا 6/4 گرم بود و بالاترین عیار را نسبت به تمامى بلاد اسلامى داشت.14
3. صنعت
تجارتِ رو به رشد فاطمیان و کسب بازار بینالمللى در امر بازرگانى سبب ایجاد صنایع مختلف در مصر گردید. ناصر خسرو این امر را در سفرنامهى خود ذکر نموده که در میان کشورهاى گوناگونى که او بدانها سفر نمود، مصر در آسایش و رفاه و آثار هنرى و صنایع سر آمد بوده است.15
قبطیانِ حاضر در مصر به دلیل حضور سابقهدار خود در عرصهى حیات این کشور، پایهى اصلى صنایع محسوب مىشدند و فاطمیان با سیاست تسامح و تساهل نسبت به ایشان توانستند از قدرت خلاّقهى قبطیان بهره بگیرند و تولیدات صنعتى خود را که عمدتاً صنایع کهن را در بر مىگرفت افزایش دهند. شکوفایى امور صنعتى سبب جذب بسیارى از علاقهمندان به این امر گردید، تا جایىکه فاطمیان براى اهداف گسترش صنعت، از اسراى جنگى سود جستند.16
4. خراج
این بخش از منابع درآمد مربوط به صاحبان غیر مسلمان اراضى بود و معیار تعیین آن، نوع زمین و محصولات کشاورزى بود و زمانى صورت مىگرفت که آب رود نیل 16 ذراع بالا مىآمد.17
یکى از طرق اخذ خراج، «قباله» بود؛ به اینصورت که زمینى را در حضور جمع به عنوان قباله به مدت چهار سال مىگرفتند و پول آنرا به صورت اقساط پرداخت مىکردند و اگر در طول این مدت مقدارى از پول خود را خرج تعمیر و حفر کانال مىنمودند، از مبلغ کل که بایستى پرداخت مىشد کسر مىکردند.18
دولت فاطمى زمینهاى مربوط به بیتالمال را به صورت اجاره در اختیار کشاورزان قرار مىداد و به صورت مزارعه عمل مىنمود و در صورت مرغوبیتِ زمینها این کار به شکل مزایده واگذار مىگردید.19
واگذارى اقطاع در دولت فاطمى به شیوههاى گوناگون بود. گاهى زمینهاى دولتى به وزیران و امیران سپاه واگذار و در قبال آن وجهى دریافت مىشد که آنرا «اقطاع الاستغلال» مىگفتند. گاهى کسى که اقطاع مىگرفت فقط از بعضى عایدات آن بهرهمند مىشد که به آن «اقطاع ارتفاع» مىگفتند. و اگر اراضى را دولت به نزدیکان خود واگذار مىکرد «اقطاع تملیک» گفته مىشد.20
گروهى به نام ادلاّء (راهنمایان) دفاترى به نام «سجلاّت التحضیر» داشتند که در آن زمینهاى موجود در مناطق مختلف را با نوع محصول و مقدار مساحت آن ثبت مىکردند و افراد صاحب اراضى مىتوانستند مبلغ تعیین شده را، که مىبایست به دولت پرداخت نمایند، در طى 3 یا 8 قسط (نوبت) بپردازند و ضمناً پولى را به عنوان حقالزحمه در اختیار مسّاحان قرار مىدادند.21
5. جزیه (جالیه)
بر مسیحیان و یهودیان واجب بود که مبلغى را به عنوان جزیه، که آنرا جالیه هم مىنامیدند، به دولت پرداخت نمایند و در صورت مسلمان شدن از پرداخت آن معاف مىشدند. طبق قانون، فقط افراد جوان و آزاد و بالغ مىبایست جالیه بپردازند و از افراد سالخورده و زنان و دیوانگان جزیه گرفته نمىشد. بر کودکان از 9 سالگى جالیه واجب مىگردید. در هر سال از افراد متمول و ثروتمند 4 و یک ششم دینار، از افراد متوسط 2 دینار و دو قیراط، و از طبقهى سوم 1 و پنج هشتم دینار اخذ مىشد.22
پرداخت جزیه با حلول سال قمرى و معمولاً در اول محرم بود.23 گروهى به نام حاشران (کارمند و مسئول)، جمعآورى آمار و اطلاعات را در مورد افراد به عهده داشتند و طبقهى هر کدام را تعیین مىکردند. مردگان و کسانىکه از مصر خارج مىشدند از دفتر اخذ جزیه حذف مىشدند.24
6. زکات
زکات از صدقاتى است که در اسلام به صاحبان انعام ثلاثه(گوسفند، گاو، شتر)، نقدین (طلا و نقره)، غلات اربعه(گندم، جو، خرما، کشمش) واجب مىگردد.25
در عصر فاطمیان داعیان اسماعیلیه مالى را به نام فطره و نجوا مىگرفتند و این حکم را به استناد آیهى 12 سورهى مجادله (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا ناجَیْتُمْ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْوَاکُمْ صَدَقَةً) اعمال مىکردند و مبلغ آن 3 و یک سوم درهم بود و آنرا در اختیار دولت قرار مىدادند و در رونق اقتصادى دولت فاطمى بسیار حایز اهمیت بود.26
مستنصر خلیفهى فاطمى در 481 قمرى طى فرمانى اعلام نمود که این صدقات بر هر مؤمنى واجب است و کسى که آنرا ترک نماید، مثل این است که امرى واجب همانند نماز و روزه و حج و جهاد را ترک کرده و این امر باعث مىشود که بیتالمال پر نگردد. بر امیرالمؤمنین واجب است نسبت به پرداخت آن تعهد گیرد تا اعمال صالحهى شما را ارتقا بخشد و باقیاتالصالحات را نصیب شما گرداند.
7. رباع
به خانههایى که بیش از یک خانوار در آن ساکن بودند رباع مىگفتند و خانهاى که فقط یک خانوار در آن ساکن بود دار نام داشت.27
ناصر خسرو در سفرنامه خود مىگوید:
در مصر هشت هزار خانه است که از آن سلطان است و آنرا سلطان به اجاره داده است و ماهانه کرایه مىگیرد و مردم بر این رسم عادت داشته و پذیرفتهاند.28
ربعها (جمع رباع) در عصر فاطمیان داراى اهمیت بسیار بود به طورىکه افرادى از طرف دولت، به عنوان متولى، مأمور جمعآورى کرایهها بودند و بازرسانى تعیین شده بودند که در صورت خرابى رباع، آنرا گزارش مىکردند تا تعمیر نمایند.29
الآمر خلیفهى فاطمى در رمضان 517 قمرى منشورى صادر نمود، مبنى بر اینکه در ماه رمضان دریافت اجاره ربعها بخشیده مىشود. این منشور در جامع فسطاط نصب شد و مردم خلیفه را دعا نمودند.30
8. خمس رومى
نوعى عوارض گمرکى بود که از بازرگانان امپراطورى روم شرقى (بیزانس) هنگام وارد کردن کالا به مصر گرفته مىشد و آنرا خمس یا خمس رومى مىگفتند.31
مقریزى و قلقشندى آنرا چنین توصیف کردهاند: آنچه از تجار رومى که به مرزهاى میهن وارد مىشوند اخذ مىگردد و مقدار آن 35% میزان کالایشان است و بعضى اوقات تا 20% تنزل مىکرد.32 دولت فاطمى این مقررات را براى غیر مسلمین وضع نموده بود؛ در حالىکه براى تجار مسلمان به این صورت عمل نمىشد و حتى کسانىکه در ساختن کشتى و صنایع فعال بودند از تخفیف هم برخوردار مىشدند، اگر چه بعضا تجار غیر مسلمان عوارض گمرک را نمىپرداختند.33 نوع دیگرى عوارض از بازرگانان رومى اخذ مىشد که «رسومالتوفیر» نام داشت و عبارت بود از یک ششم یا یک هشتم دینار از کل میزان درآمد.34
ابنجبیر مىگوید:
در 578 قمرى متصدیانِ عوارض از وى و همراهانش عوارض طلب نمودند، بىآنکه از وى در این مورد که چه نوع کالایى همراه اوست تحقیق نمایند؛ در صورتىکه کالاى همراه آنها توشهى راه بود و قصد تجارت نداشتند.35
در کنار اینگونه عوارض، دولت گاهى دست به احتکار اموال (کالا و اجناس) مىزد؛ به این ترتیب که دولت هر ساله اجناسى به ارزش صدهزار دینار براى سلطان خریدارى مىنمود و به عنوان متجر نگهدارى مىکرد و چون کالا در بازار کمیاب مىشد، دولت آنچه در انبار داشت بیرون مىآورد و مىفروخت. این رسم در عصر وزارت یازورى در 442 قمرى ملغى شد، ولى اجناسى مثل چوب و صابون و آهن و سرب و عسل که احتمال خرابى آن کمتر بود نگهدارى مىشد و بیشتر غلات مد نظر ایشان بود که نگهدارى آن مشکل بود.36
9. موقوفات
موقوفات یا «دیوانالاحباس» از مواردى بود که در تاریخ اسلام از صدر تا عصر فاطمیان مورد نظر بود و در تمامى حکومتها اعمال مىگردید. امر وقف ابتدا در ساختمانها و ربعها مرسوم بود، اما در 318 قمرى اولین بار فردى زمین و باغهاى خود را وقف حرمین شریفین (مکه و مدینه) نمود.37
دولت فاطمى تشکیلات خاصى را براى امر وقف وضع نمود؛ به این صورت که در عصر معز (363ق) طى فرمانى قرار شد که درآمدهاى مالى حاصل از موقوفات را به بیتالمال منتقل نمایند که این امر سود فراوانى براى دولت داشت.38
فاطمیان براى اداره و تعمیر مساجد، دادن حقوق خدام و مؤذنها، هزینههاى جارى اماکن مذهبى دیگر و حمامها، آب انبارها، بیمارستانها و... زمینها و اماکنى را به عنوان وقف مىدادند و حتى در 403 قمرى از طرف حاکم فاطمى هیئتى براى مشخص کردن مساجدى که داراى عایدات نیستند تعیین گردید و اسامى این مساجد در دفترى ثبت شد. تعداد این مساجد 830 بود و ماهانه مبلغ 9220 درهم براى آنها وضع گردید.39
مقریزى مىگوید:
این سنت تا پایان دولت فاطمى ادامه داشت و هر ساله 3 روز به پایان ماه رمضان، گروهى قاضى و بازرس به مساجد و زیارتگاهها و اماکن مقدسه سرکشى مىکردند و در صورت نیاز آن اماکن به حصیر و قندیل و بازسازى بنا، آن را در دفاتر مخصوص ثبت مىکردند.40
از دورهى فاطمى اسنادى هم دال بر موقوفات باقى مانده است. از جمله، قدیمىترین سند مربوط به سال 554 قمرى، از وزیرالملکالصالح طلائعبن رزیک است که مقدارى از اراضى خود را در حاشیهى رود نیل براى سادات حسنى و حسینى مقیمِ قاهره وقف نمود و همچنین سهمى را براى سادات حسنى و حسینى مکه و مدینه اختصاص داد و در پایانِ این وقفنامه اظهار داشت که بقیهى اموال او بعد از مرگش به سادات مکه و مدینه متعلق است، در صورتىکه اعقاب او که داراى سهمى نیز هستند نسلشان منقرض گردد.41
10. مصادرهى اموال
مصادرهى اموال بزرگان دولت فاطمى بعد از عزل آنان منبع درآمدى براى خلافت محسوب مىشد، گرچه این رسم در اکثر دولتهاى اسلامى عمل مىشد. نخستین کس از دولت فاطمى که اموالش مصادره شد، وزیر نامدار، یعقوببن کلس بود که در 373 قمرى، دورهى عزیز فاطمى برکنار گردید و روانهى زندان شد و پانصد هزار دینار از اموال او مصادره شد، اگر چه بعدا از زندان آزاد شد و منصب وزارت را دوباره در اختیار گرفت.42 چون مصادرهى اموال زیاد گردید، حاکم، خلیفهى فاطمى دیوانى را براى این امر تأسیس نمود و آنرا «دیوانالمفرد» نامید. در این دیوان نام افرادى که اموالشان مصادره مىشد (به سبب عزل یا قتل) ثبت مىگردید.43
بدرالجمالى، وزیر دولت فاطمیان، اموال فرزند خود را که در 477 قمرى مصادره نموده بود صرف بازسازى «جامعالعطارین» نمود.44
در دوران الآمر، اموالِ بیشتر اشخاص مصادره گردید که شامل قاضیان، نویسندگان، فرماندهان نظامى، مسیحیان و یهودیان بود. اگرچه مدتى مصادرهى اموال متوقف شد.45
11ـ اموال مردگان بىوارث
دارایى کسانى که بعد از مرگشان وارثى نداشتند و مشهور به «المواریثالحشریه» اند منبع درآمدى در این دولت بود. قبل از فاطمیان اموال هر کس که فوت مىنمود و وارث نداشت به بیتالمال منتقل مىشد. در دورهى فاطمیان نسبت به اموال بدون وارث به طریق مذهب اسماعیلیه حکم مىشد و کسانى که «ذوىالارحام» داشتند اموالشان به دولت نمىرسید؛ اما بدرالجمالى در دورهى وزارت خود برنامهاى را تنظیم نمود مبنى بر اینکه هر کس بمیرد طبق مذهبش با او عمل مىشود؛ و از اینطریق اموال موروثى مردگان بىوارث به دیوان «مواریثالحشریه» بازگشت.46
در سال 516 قمرى فرمانى صادر شد که زنان شیعه مىتوانند تمامى میراث شوهرانشان را ببرند و با زنان غیر شیعى بر اساس مذهب آنها رفتار شود.47
12. مالیات
بخش مهمى از منبع درآمد فاطمیان مالیات بود، که به دو دستهى فرعى و اصلى تقسیم مىشد. مالیاتهاى اصلى شامل فئ (آنچه از کفار و مشرکین بدون خونریزى گرفته شود که شامل خراج و جزیه و مالیات اهل ذمه و بازرگانان سرزمینهاى غیر اسلامى که به مکانهاى اسلامى وارد مىشوند.) و خمس (آنچه از معادن و غنایم و مستخرجات دریایى که از طریق غواصى بهدست مىآید.) و زکات (که بر گوسفند، شتر و گاو، طلا و نقره و گندم، جو، کشمش و خرما تعلق مىگیرد.) مىباشد و غیر از موارد یاد شده مالیاتهاى فرعى بود که عبارت بود از عوارض گمرکى (مکوس) و مواردى که براى رفع نیاز بیتالمال اخذ مىشد.48
اولین فردى که در مصر به جز مالیات اصلى، مالیات فرعى را نیز وضع نمود احمدبن محمدبن مدبر، متصدى امر خراج در مصر (250ق) بود. او مالیات مراعى (علوفهى چهارپایان) و مصاید (آنچه از دریا بهدست مىآید.) را مقرر کرد که در دورهى طولونیان هر دو مورد (مراعى و مصاید) ملغى شد.49
فاطمیان مالیات ماهانه (الاموالالهلالیه) را که نوعى از عوارض گمرکى بود احیا نمودند و در عصر الحاکم او تمامى مالیاتها را لغو کرد و اراضى مربوط به سلطان را به اقطاع داد.50
در طول دوران فاطمیان هشتاد نوع عوارض از مردم اخذ مىشد که در طول سال بالغ بر یکصدهزار دینار بود، ولى با تسلط ایوبیان لغو گردید. مشهورترین این عوارض «مکسالبهار» یا عوارض ادویهجات بود.51 مقدسى مىگوید: بر بعضى از جامهها و پارچهها در خرید و فروش مالیات بسته شده بود.52 گرفتن مالیات بعضا به صورت ضمان بود که ضامن متعهد مىشد سالانه مبلغى را با توافق طرفین به عنوان مالیات به دولت پرداخت نماید و فاطمیان آنرا رونق بخشیدند و تمامى اموال دولتى خود را از این طریق به ضمان دادند.53
نتیجه
یکى از عوامل بقاى دولتها، اقتصاد سالم است. فاطمیان که حدود سه قرن (567 ـ 297ق) به حیات خود ادامه دادند، از اقتصاد دامنهدارى برخوردار بودند که در طول دوران، با سازماندهى مجدد و اصلاحات دایمى اقتصادى بقاى نسبتا طولانى خویش را تضمین نمودند.
با توجه به این پیشفرض که اغلب دولتها و حکومتها سه مرحلهى اساسى را پشت سر گذاشتهاند (مرحلهى ایجاد و تشکیل، دوام و تثبیت، و انقراض و فروپاشیدگى)، قهرا دولت فاطمیان در مرحله ى دوم که دوام و تثبیت است، موفق بود و این امر را تا حدود زیادى مىتوان مرهون اقتصاد سازمان یافتهى آنان ارزیابى کرد. اگر چه فاطمیان با انگیزههاى دینى روى کار آمدند و تبلیغات گستردهى آنان به جز مصر و شام، تقریبا شمال افریقا و شرق جهان اسلام را در برگرفته بود، ولى این نکته را نمىتوان از نظر دور داشت که در امر تبلیغ به جز انگیزههاى دینى و اعتقادى، داشتن پشتوانهى اقتصادى یک ضرورت انکارناپذیر است و فاطمیان به این باور اساسى رسیده بودند؛ لذا آنها در طول 270 سال حکومت با بهرهگیرى از منابع درآمد سنتى و شرعى اسلام، همچون خمس، زکات، جزیه، موقوفات و غیره دست به ابتکار عمل زدند و بعضى از منابع مالى و درآمدها، نظیر: احتکار، نجوا، رباع و... را به موارد فوق افزودند. اگر چه مشروعیت موارد اخیر بعضا در خور تأمل است، هزینههاى سنگین دربار و رقابت در کلیهى امور سیاسى، اقتصادى، فرهنگى، نظامى و... با دولت عباسیان و امویان اندلس ضرورت این امر را قوت بخشید. در هر حال به نظر مىرسد رویکرد فاطمیان به اقتصادى مبتنى بر کسب درآمد از منابع جدید، امرى اجتنابناپذیر بوده است.
پىنوشتها:
1. مقریزى، الخطط، ج 1، ص 141.
2. تغرى بردى، النجوم الزاهره، ج 3، ص 12.
3. فرهاد دفترى، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 258.
4. همانجا.
5. راشد البراوى، حالة مصر الاقتصادیة فى عهد الفاطمیین، ص 63.
6. قلقشندى، صبح الأعشى، ج 3، ص 295؛ مقریزى، الخطط، ص 159 ، 158؛ تغرى بردى، همان، ج1، ص 54.
7. راشد البراوى، همان، ص 63 ـ 65.
8. محمود ادریس، تاریخ الحضارة الاسلامیة العصر الفاطمى، ص 118.
9. راشد البراوى، همان، ص 67.
10. همان، ص 71.
11. مقریزى، الخطط، ج 1، ص 83؛ مقریزى، الاتعاظ الحنفاء باخبار الائمة الفاطمیین الخلفا، ج 3، ص82.
12. استانلى لین پل، تاریخ طبقات سلاطین اسلام، ص 60؛ کلیفورد ادموند بوسورث، سلسلههاى اسلامى، ص84.
13. مقریزى، الخطط، ج 1، ص 197 و 432.
14. همان، ص 445؛ مقریزى، الاتعاظ الحنفاء باخبار الائمة الفاطمیین الخلفا، ج 3، ص 92.
15. ناصر خسرو، سفرنامه، ص 73.
16. راشد البراوى، همان، ص 121.
17. قلقشندى، همان، ج 3، ص 295؛ مقریزى، الخطط، ج 1، ص 58؛ تغرى بردى، همان، ج 1، ص 54 و نویرى، نهایةالارب فى فنون الادب، ج 8، ص 246 ـ 247.
18. مقریزى، الخطط، ج 1، ص 82.
19. همان، ج 2، ص 5 ـ 6؛ راشد البراوى، همان، ص 53.
20. همان، ج 1، ص 86؛ مقریزى، الاتعاظ الحنفاء باخبار الائمة الفاطمیین الخلفا، ج 3، ص 81؛ راشد البراوى، همان، ص 58 ـ 59.
21. مخزومى، المنهاج فى احکام خراج مصر، ص 58 ـ 59؛ مقریزى، الخطط، ج 1، ص 271.
22. قلقشندى، همان، ج 3، ص 458؛ مخزومى، همان، ص 35.
23. ماوردى، الاحکام السلطانیه، ص 126؛ نویرى، همان، ج 8، ص 239.
24. مقریزى، الخطط، ج 1، ص 107.
25. ماوردى، همان، ص 98 ـ 101.
26. مقریزى، الخطط، ج 1،ص 391؛ ابن الطویر، نزهه المقلتین فى اخبار الدولتین، ص 112.
27. ابن الطویر، همان، ص 92.
28. ناصر خسرو، همان، ص 77 و 89.
29. قلقشندى، همان، ج 1، ص 449 ـ 450.
30. مقریزى، الخطط، ج 3، ص 105؛ مقریزى، الاتعاظ الحنفاء باخبار الائمة الفاطمیین الخلفا، ص 104 ـ 105.
31. مخزومى، همان، ص 45 ـ 49.
32. مقریزى، الخطط، ج 1، ص 109؛ قلقشندى، همان، ج 3، ص 459.
33. راشد البراوى، همان، ص 250 و 268.
34. مخزومى، همان، ص 45 ـ 46.
35. ابن جبیر، رحله، ص 13.
36. مقریزى، الخطط، ج 1، ص 465؛ مقریزى، الاتعاظ الحنفاء باخبار الائمة الفاطمیین الخلفا، ج 2، ص 225.
37. مقریزى، الخطط، ج 2، ص 294.
38. همان، ص 295، مقریزى، الاتعاظ الحنفاء باخبار الائمة الفاطمیین الخلفا، ج 1، ص 148.
39. همان، ص 295 و 409؛ مقریزى، الاتعاظ الحنفاء باخبار الائمة الفاطمیین الخلفا، ج 2، ص 96.
40. همان، ج 2، ص 295.
41. قلقشندى، همان، ج 3، ص 482؛ مقریزى، الخطط، ج 2، ص 294؛ ابن الطویر، همان، ص114ـ115.
42. نویرى، همان، ج 26، ص 47.
43. مقریزى، الاتعاظ الحنفاء باخبار الائمة الفاطمیین الخلفا، ج 2، ص 81 ـ 82؛ قلقشندى، همان، ج 3، ص 453.
44. همان، ج 2، ص 321.
45. نویرى، همان، ج 26، ص 86؛ مقریزى، الاتعاظ الحنفاء باخبار الائمة الفاطمیین الخلفا، ج 3، ص 125.
46. مقریزى، الاتعاظ الحنفاء باخبار الائمة الفاطمیین الخلفا، ج 3، ص 72 و 89.
47. مقریزى، الاتعاظ الحنفاء باخبار الائمة الفاطمیین الخلفا، ج 3، ص 91؛ حسن ابراهیم حسن، تاریخ الدولة الفاطمیة، ص 316 ـ 317.
48. آدام متز، تمدن اسلامى، ص 210 و 194.
49. بلوى، سیره احمدبن طولون، ص 84.
50. مقریزى، الاتعاظ الحنفاء باخبار الائمة الفاطمیین الخلفا، ج 2، ص 74 و 92.
51. قلقشندى، همان، ج 3، ص 467؛ مقریزى، الخطط، ج 1، ص 104 ـ 105.
52. مقدسى، احسن التقاسیم فى معرفة الاقالیم، ص 213؛ ناصر خسرو، همان، ص 77.
53. قلقشندى، همان، ج 3، ص 466؛ راشد البراوى، همان، ص 322 ـ 323؛ مقریزى، الخطط، ج 2، ص 295.
منابع:
ـ ابن الطویر، ابومحمد المرتضى عبدالسلام، نزهة المقلتین فى اخبار الدولتین (انتشارات الاسلامیه، 1992م).
ـ ابن جبیر، ابوالحسن محمدبن جبیر الکتابى الاندلسى، رحله (بیروت، دارصادر، بىتا).
ـــــــــــــــــــــــــــــ ، المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الاثار (مصر، 1394ق).
ـ البراوى، راشد، حالة مصر الاقتصادیة فى عهد الفاطمیین (قاهره، بىتا).
ـ البلوى، سیرة احمدبن طولون (دمشق، 1358).
ـ بوسورث، کلیفورد ادموند، سلسلههاى اسلامى، ترجمهى فریدون بدرهاى (تهران، انتشارات مؤسسهى مطالعات و تحقیقات فرهنگى، 1371).
ـ تغرى بردى الاتابکى، جمال الدین ابى المحاسن، النجوم الزاهراة فى ملوک مصر و القاهرة (قاهره، دارالکتب المصریة، 1375).
ـ حسن، ابراهیم حسن، تاریخ الدولة الفاطمیه فى المغرب و مصر و سوریه و بلاد العرب (قاهره، 1964م).
ـ دفترى، فرهاد، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ترجمهى دکتر فریدون بدرهاى (تهران، انتشارات فرزان، 1375).
ـ القلقشندى، ابوالعباس احمدبن على، صبح الأعشى فى صناعه الانشاء، (قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومى، بىتا).
ـ لین پل، استانلى، تاریخ طبقات سلاطین اسلام، ترجمهى عباس اقبال آشتیانى (تهران، انتشارات دنیاى کتاب، 1363).
ـ الماوردى، القاضى ابىمحمدبن الحسین، الاحکام السلطانیه (مکتب الاعلام الاسلامى، 1406ق).
ـ متز، آدام تمدن اسلامى در قرن 4 هجرى، ترجمهى علیرضا ذکاوتى قراگزلو (تهران، انتشارات امیرکبیر، 1364).
ـ محمود ادریس، محمد، تاریخ الحضارة الاسلامیة العصر الفاطمى (قاهره، 1986م).
ـ المخزومى، المنهاج فى احکام خراج مصر (دارالکتب المصریة، 1389ق).
ـ مقدسى، ابوعبدالله محمدبن احمد، احسن التقاسیم فى معرفة الاقالیم، ترجمهى علینقى منزوى (تهران، انتشارات شرکت مؤلفان و مترجمان ایران، 1361).
ـ المقریزى، تقىالدین ابىالعباس احمدبن على، الاتعاظ الحنفاء باخبار الائمه الفاطمیین الخلفاء، المجلس الاعلى للشئون الاسلامیه (قاهره، 1387).
ـ ناصر خسرو، سفرنامه، تصحیح محمود دبیرسیاقى، (تهران، انتشارات زوار، 1363).
ـ نویرى، شهاب الدین احمدبن عبدالوهاب، نهایة الارب فى فنون الادب (الهیئة المصریة العامة للکتاب مصر، 1976م).
.
مقالهى حاضر به بررسى منابع گوناگونِ درآمد در دولت فاطمیان مىپردازد.
مصر قبل از فاطمیان
کشور باستانى مصر در شمال شرقى آفریقا قرار دارد و شبه جزیرهى سینا در جنوب غربى آسیا جزء آن است. رود نیل که از صحرا مىگذرد با طغیان سالانهى خود و رسوبهایى که باقى مىگذارد جایگاه مهمّى در وضعیت اقتصادى مصر در طول تاریخ این کشور داشته است. وضعیت خراج مصر در عصر ملوک قبطى چهار قسم بوده است: قسمتى براى پادشاه، قسمتى مربوط به سپاهیان، سهمى مربوط به عمران اراضى، ساختن پل، کانال و... و باقى ماندهى آن براى حوادث منظور مىشده است.1
در دورهى تسلط رومىها مصر انبار غلهى روم گردید. شش سال قبل از ظهور اسلام خسرو پرویز، پادشاه ساسانى، مصر را گرفت (616 م) و شش سال بعد هراکلیوس (هرقل)، امپراطور بیزانس، آنرا پس گرفت و در همین سال نامهاى از پیامبر(ص) دریافت نمود. بعد از استیلاى مسلمین بر تمامى سرزمین شام، فتح مصر براى تثبیت فتوحات شام و فلسطین ضرورى به نظر مىرسید؛ لذا بعد از موافقت خلیفه (عمر)، عمروعاص مصر را فتح نمود. در طى دوران امویان، حدود سى نفر والى براى مصر تعیین گردید و در طول این زمان مبلغى مازاد بر مخارج سالانهى مصر به دارالحکومه فرستاده مىشد؛ تا اینکه دورهى عباسیان فرا رسید و اینان هم تا 120 سال والیان متعددى را براى سرزمین مصر تعیین نمودند و همه ساله خراج لازم را اخذ مىکردند.
در سال 254 قمرى، احمدبنطولون، از ممالیک ترک، به سبب لیاقت و شایستگى، ولایت مصر را تحویل گرفت. او با استفاده از وضعیت آشفتهى خلافت عباسى (نفوذ ترکان ـ تشکیل دولتهاى نیمه مستقل طاهریان، صفاریان، علویان طبرستان و...) دعوىِ استقلال نمود و بعد از مصر، شام را هم در سال 264 قمرى ضمیمهى متصرفات خود نمود.
احمدبنطولون به جز اقدامات عمرانى (مثل: ساختن جامع طولون، احداث بیمارستانى با هزینهى شصت هزار دینار، کشیدن حصارى بر دور دژ مهم الجزیره با هزینهى هشتاد هزار دینار)، رشد اقتصادى مصر را تا حد بسیار زیادى بالا برد و در مدت چهار سال مبلغ 000/200/2 دینار براى دستگاه خلافت عباسى فرستاد که نسبت به گذشته از رشد چشمگیرى برخوردار بود.2
ظهور فاطمیان
دولت فاطمیان، که مرحلهى آغازین تکوین آن عموماً در شمال آفریقا (افریقیه و مغرب) در سال 297 قمرى بود، قسمتى از دوران حدود 60 سالهى خود را در آنجا عمدتاً به جنگ و درگیرى با مخالفان گذراند و پارهاى از آنرا به تحکیم قدرت و بقاى خود سپرى نمود لذا فرصتى براى پىریزى نظام مدون اقتصادى نداشت. آنان احتمالاً اطلاعى از این امور نداشتند، و از اینرو بعدها بیشتر سازمان مالى و ادارى خود را از عباسیان اقتباس نمودند، اگر چه بعضاً تجدید نظر و اصلاحاتى در این امور صورت دادند.3 دولتمردان فاطمى، با آگاهى از اوضاع آشفتهى مصر، بعد از مرگ کافور اخشیدى، جوهر صقلى(سیسیلى) سردار معروف خود را مأمور فتح مصر نمودند و او در 358 قمرى وارد مصر شد و چهار سال بعد، در 362 قمرى، با ورود المعز فاطمى به مصر، دولت فاطمیان در مصر ظهور یافت.
فاطمیان با ورودشان به مصر دست به تحولاتى زدند که بیشتر مدیون وزراى کاردانى مثل یعقوببن کلس، بدرالجمالى، یازورى، عسلوجبن حسن و... بود.4
منابع درآمد در دولت فاطمیان
1. فلاحت و زراعت
رود نیل، با طولى معادل 6000 کیلومتر، طولانىترین رود دنیا، از مصر مىگذرد و نقش عمدهاى را در وضعیّت اقتصادى مصر ایجاد نمود تا جایىکه مىتوان گفت شاهرگ اقتصاد مصر است. طغیان آب نیل که در بعضى کتب و منابع مهم تاریخى، همچون نجوم الزاهره و تاریخ ذهبى، به طور مرتب در وقایع هر سال ذکر مىگردد، مؤید این مطلب است که تمامى دول حاکم در مصر و از جمله فاطمیان به این امر توجه نشان دادند و وسایل لازم را براى دستیابى به اهداف اقتصادى از طریق کشاورزى فراهم نمودند.5
میزان طغیان رود نیل زمانى که به حداکثر مىرسید 18 ذراع بود و اکثر مناطق اطراف رود نیل به زیر آب مىرفت و کشاورزى مختل مىشد و این امر تبعاتى در پى داشت، از جمله از بین رفتن محصولات به صورت آنى و کمبود علوفه براى دامها بهصورت آتى بود.6 مصریان براى جلوگیرى از این حالت در اطراف رود نیل آبگیرهایى را احداث مىکردند که در هنگام ارتفاع آب نیل این مشکل را تا حدى بر طرف مىکرد و لذا همواره از این آبگیرها و کانالها مراقبت مىکردند و در طول سال چندین بار لایروبى مىنمودند.7
زمینهایى را که بهطور کامل زیر آب مىرفت بیاض مىگفتند و محصولاتى در آن کشت مىشد که تا هنگام درو به آبیارى نیاز نداشت؛ همچنین از طریق کانالها و چاهها محصولات زمستانى بهدست مىآمد. معمولاً نوع دوم، عایدات بیشترى داشت.8 بعضاً کشاورزان آب را با سطلها و وسایل خاصى که خود طراحى مىکردند به زمینها مىرساندند.9
از مهمترین محصولات زمستانى، گندم، شبدر، کتان، و مهمترین محصولات تابستانى، انگور، هلو، نارنج، گلابى، لیموشیرین، خربزه، برنج و نیشکر بود.10
در مواقع کم شدن آب رود نیل آبادىهاى اطراف از بین مىرفت، غذا و آذوقهى مردم کمیاب مىشد. بدرالجمالى، وزیر کاردان دولت فاطمى، براى جلوگیرى از این حالت حفر کانالها را سرعت بخشید و این امر درآمدهاى مالى دولت فاطمى را افزایش داد، تا جایىکه مقریزى اظهار مىدارد که با روى کار آمدن بدرالجمالى درآمد (خراج) سیصدهزار دینار افزایش یافت.11
2. تجارت و بازرگانى
در اوایل دولت فاطمیان، بغداد مرکز تجارى دنیاى اسلام محسوب مىشد و این امر تأثیرات نامطلوبى بر اقتصاد و تجارت و بازرگانى مصر داشت. با استیلاى کامل فاطمیان و مسلط شدن بر اوضاع، حجم تجارى ایشان در اواخر قرن چهارم قمرى رشد بسیارى نمود و قدرت اقتصادى عراق به دلیل منازعاتى که در خلافت عباسى در شرق صورت مىگرفت عملاً کاهش یافت و تعدادى از تجار به دلیل ناامنى در بنادِر عراق و اوضاع آشفتهى آن به مصر گریختند و بیشتر آنها در فسطاط (مصر قدیم) به فعالیت پرداختند و این امر براى فاطمیان بسیار مسرتبخش بود.
کشتىهاى حامل بار، کالاى خود را در مصر تخلیه مىکردند و از طرفى فاطمیان بر راههاى تجارى هند تا حدود زیادى مسلط شده بودند. شاید این امر به دلیل تبلیغات دعوت اسماعیلى آنان بود که در اکثر نقاط صورت مىدادند و همزمان روابط تجارى خود را با افریقیه، مغرب و جزیرهى سیسیل گسترش بخشیدند و بدین ترتیب قدرت تجارى فاطمیان به کشورهاى اطراف و حاشیهى مدیترانه کشیده شد و راهى را هم به سوى هند براى تجارت کالاهاى خود گشودند.12
از جمله مواردىکه به فاطمیان در امر اقتصاد تجارى قوت بخشید مقدار قابل توجهى طلا بود که توسط پانصد شتر از افریقیه هنگام ترک آن با خود همراه آورده بودند و بعداً به دستور معز، خلیفهى فاطمى، به شکل سنگ آسیاب به شمش تبدیل گردید. همچنین فاطمیان بر معادن جنوب مصر که مشهور به وادىالعلاقى بود و قبور فراعنهى مصر در آن بود دست یافتند و طلاى فراوانى از آن استخراج نمودند.13
فاطمیان اصلاحات اقتصادى خود را در مصر با بالا بردن ارزش دینار شروع نمودند. وزن دینار فاطمى 4 تا 6/4 گرم بود و بالاترین عیار را نسبت به تمامى بلاد اسلامى داشت.14
3. صنعت
تجارتِ رو به رشد فاطمیان و کسب بازار بینالمللى در امر بازرگانى سبب ایجاد صنایع مختلف در مصر گردید. ناصر خسرو این امر را در سفرنامهى خود ذکر نموده که در میان کشورهاى گوناگونى که او بدانها سفر نمود، مصر در آسایش و رفاه و آثار هنرى و صنایع سر آمد بوده است.15
قبطیانِ حاضر در مصر به دلیل حضور سابقهدار خود در عرصهى حیات این کشور، پایهى اصلى صنایع محسوب مىشدند و فاطمیان با سیاست تسامح و تساهل نسبت به ایشان توانستند از قدرت خلاّقهى قبطیان بهره بگیرند و تولیدات صنعتى خود را که عمدتاً صنایع کهن را در بر مىگرفت افزایش دهند. شکوفایى امور صنعتى سبب جذب بسیارى از علاقهمندان به این امر گردید، تا جایىکه فاطمیان براى اهداف گسترش صنعت، از اسراى جنگى سود جستند.16
4. خراج
این بخش از منابع درآمد مربوط به صاحبان غیر مسلمان اراضى بود و معیار تعیین آن، نوع زمین و محصولات کشاورزى بود و زمانى صورت مىگرفت که آب رود نیل 16 ذراع بالا مىآمد.17
یکى از طرق اخذ خراج، «قباله» بود؛ به اینصورت که زمینى را در حضور جمع به عنوان قباله به مدت چهار سال مىگرفتند و پول آنرا به صورت اقساط پرداخت مىکردند و اگر در طول این مدت مقدارى از پول خود را خرج تعمیر و حفر کانال مىنمودند، از مبلغ کل که بایستى پرداخت مىشد کسر مىکردند.18
دولت فاطمى زمینهاى مربوط به بیتالمال را به صورت اجاره در اختیار کشاورزان قرار مىداد و به صورت مزارعه عمل مىنمود و در صورت مرغوبیتِ زمینها این کار به شکل مزایده واگذار مىگردید.19
واگذارى اقطاع در دولت فاطمى به شیوههاى گوناگون بود. گاهى زمینهاى دولتى به وزیران و امیران سپاه واگذار و در قبال آن وجهى دریافت مىشد که آنرا «اقطاع الاستغلال» مىگفتند. گاهى کسى که اقطاع مىگرفت فقط از بعضى عایدات آن بهرهمند مىشد که به آن «اقطاع ارتفاع» مىگفتند. و اگر اراضى را دولت به نزدیکان خود واگذار مىکرد «اقطاع تملیک» گفته مىشد.20
گروهى به نام ادلاّء (راهنمایان) دفاترى به نام «سجلاّت التحضیر» داشتند که در آن زمینهاى موجود در مناطق مختلف را با نوع محصول و مقدار مساحت آن ثبت مىکردند و افراد صاحب اراضى مىتوانستند مبلغ تعیین شده را، که مىبایست به دولت پرداخت نمایند، در طى 3 یا 8 قسط (نوبت) بپردازند و ضمناً پولى را به عنوان حقالزحمه در اختیار مسّاحان قرار مىدادند.21
5. جزیه (جالیه)
بر مسیحیان و یهودیان واجب بود که مبلغى را به عنوان جزیه، که آنرا جالیه هم مىنامیدند، به دولت پرداخت نمایند و در صورت مسلمان شدن از پرداخت آن معاف مىشدند. طبق قانون، فقط افراد جوان و آزاد و بالغ مىبایست جالیه بپردازند و از افراد سالخورده و زنان و دیوانگان جزیه گرفته نمىشد. بر کودکان از 9 سالگى جالیه واجب مىگردید. در هر سال از افراد متمول و ثروتمند 4 و یک ششم دینار، از افراد متوسط 2 دینار و دو قیراط، و از طبقهى سوم 1 و پنج هشتم دینار اخذ مىشد.22
پرداخت جزیه با حلول سال قمرى و معمولاً در اول محرم بود.23 گروهى به نام حاشران (کارمند و مسئول)، جمعآورى آمار و اطلاعات را در مورد افراد به عهده داشتند و طبقهى هر کدام را تعیین مىکردند. مردگان و کسانىکه از مصر خارج مىشدند از دفتر اخذ جزیه حذف مىشدند.24
6. زکات
زکات از صدقاتى است که در اسلام به صاحبان انعام ثلاثه(گوسفند، گاو، شتر)، نقدین (طلا و نقره)، غلات اربعه(گندم، جو، خرما، کشمش) واجب مىگردد.25
در عصر فاطمیان داعیان اسماعیلیه مالى را به نام فطره و نجوا مىگرفتند و این حکم را به استناد آیهى 12 سورهى مجادله (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا ناجَیْتُمْ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْوَاکُمْ صَدَقَةً) اعمال مىکردند و مبلغ آن 3 و یک سوم درهم بود و آنرا در اختیار دولت قرار مىدادند و در رونق اقتصادى دولت فاطمى بسیار حایز اهمیت بود.26
مستنصر خلیفهى فاطمى در 481 قمرى طى فرمانى اعلام نمود که این صدقات بر هر مؤمنى واجب است و کسى که آنرا ترک نماید، مثل این است که امرى واجب همانند نماز و روزه و حج و جهاد را ترک کرده و این امر باعث مىشود که بیتالمال پر نگردد. بر امیرالمؤمنین واجب است نسبت به پرداخت آن تعهد گیرد تا اعمال صالحهى شما را ارتقا بخشد و باقیاتالصالحات را نصیب شما گرداند.
7. رباع
به خانههایى که بیش از یک خانوار در آن ساکن بودند رباع مىگفتند و خانهاى که فقط یک خانوار در آن ساکن بود دار نام داشت.27
ناصر خسرو در سفرنامه خود مىگوید:
در مصر هشت هزار خانه است که از آن سلطان است و آنرا سلطان به اجاره داده است و ماهانه کرایه مىگیرد و مردم بر این رسم عادت داشته و پذیرفتهاند.28
ربعها (جمع رباع) در عصر فاطمیان داراى اهمیت بسیار بود به طورىکه افرادى از طرف دولت، به عنوان متولى، مأمور جمعآورى کرایهها بودند و بازرسانى تعیین شده بودند که در صورت خرابى رباع، آنرا گزارش مىکردند تا تعمیر نمایند.29
الآمر خلیفهى فاطمى در رمضان 517 قمرى منشورى صادر نمود، مبنى بر اینکه در ماه رمضان دریافت اجاره ربعها بخشیده مىشود. این منشور در جامع فسطاط نصب شد و مردم خلیفه را دعا نمودند.30
8. خمس رومى
نوعى عوارض گمرکى بود که از بازرگانان امپراطورى روم شرقى (بیزانس) هنگام وارد کردن کالا به مصر گرفته مىشد و آنرا خمس یا خمس رومى مىگفتند.31
مقریزى و قلقشندى آنرا چنین توصیف کردهاند: آنچه از تجار رومى که به مرزهاى میهن وارد مىشوند اخذ مىگردد و مقدار آن 35% میزان کالایشان است و بعضى اوقات تا 20% تنزل مىکرد.32 دولت فاطمى این مقررات را براى غیر مسلمین وضع نموده بود؛ در حالىکه براى تجار مسلمان به این صورت عمل نمىشد و حتى کسانىکه در ساختن کشتى و صنایع فعال بودند از تخفیف هم برخوردار مىشدند، اگر چه بعضا تجار غیر مسلمان عوارض گمرک را نمىپرداختند.33 نوع دیگرى عوارض از بازرگانان رومى اخذ مىشد که «رسومالتوفیر» نام داشت و عبارت بود از یک ششم یا یک هشتم دینار از کل میزان درآمد.34
ابنجبیر مىگوید:
در 578 قمرى متصدیانِ عوارض از وى و همراهانش عوارض طلب نمودند، بىآنکه از وى در این مورد که چه نوع کالایى همراه اوست تحقیق نمایند؛ در صورتىکه کالاى همراه آنها توشهى راه بود و قصد تجارت نداشتند.35
در کنار اینگونه عوارض، دولت گاهى دست به احتکار اموال (کالا و اجناس) مىزد؛ به این ترتیب که دولت هر ساله اجناسى به ارزش صدهزار دینار براى سلطان خریدارى مىنمود و به عنوان متجر نگهدارى مىکرد و چون کالا در بازار کمیاب مىشد، دولت آنچه در انبار داشت بیرون مىآورد و مىفروخت. این رسم در عصر وزارت یازورى در 442 قمرى ملغى شد، ولى اجناسى مثل چوب و صابون و آهن و سرب و عسل که احتمال خرابى آن کمتر بود نگهدارى مىشد و بیشتر غلات مد نظر ایشان بود که نگهدارى آن مشکل بود.36
9. موقوفات
موقوفات یا «دیوانالاحباس» از مواردى بود که در تاریخ اسلام از صدر تا عصر فاطمیان مورد نظر بود و در تمامى حکومتها اعمال مىگردید. امر وقف ابتدا در ساختمانها و ربعها مرسوم بود، اما در 318 قمرى اولین بار فردى زمین و باغهاى خود را وقف حرمین شریفین (مکه و مدینه) نمود.37
دولت فاطمى تشکیلات خاصى را براى امر وقف وضع نمود؛ به این صورت که در عصر معز (363ق) طى فرمانى قرار شد که درآمدهاى مالى حاصل از موقوفات را به بیتالمال منتقل نمایند که این امر سود فراوانى براى دولت داشت.38
فاطمیان براى اداره و تعمیر مساجد، دادن حقوق خدام و مؤذنها، هزینههاى جارى اماکن مذهبى دیگر و حمامها، آب انبارها، بیمارستانها و... زمینها و اماکنى را به عنوان وقف مىدادند و حتى در 403 قمرى از طرف حاکم فاطمى هیئتى براى مشخص کردن مساجدى که داراى عایدات نیستند تعیین گردید و اسامى این مساجد در دفترى ثبت شد. تعداد این مساجد 830 بود و ماهانه مبلغ 9220 درهم براى آنها وضع گردید.39
مقریزى مىگوید:
این سنت تا پایان دولت فاطمى ادامه داشت و هر ساله 3 روز به پایان ماه رمضان، گروهى قاضى و بازرس به مساجد و زیارتگاهها و اماکن مقدسه سرکشى مىکردند و در صورت نیاز آن اماکن به حصیر و قندیل و بازسازى بنا، آن را در دفاتر مخصوص ثبت مىکردند.40
از دورهى فاطمى اسنادى هم دال بر موقوفات باقى مانده است. از جمله، قدیمىترین سند مربوط به سال 554 قمرى، از وزیرالملکالصالح طلائعبن رزیک است که مقدارى از اراضى خود را در حاشیهى رود نیل براى سادات حسنى و حسینى مقیمِ قاهره وقف نمود و همچنین سهمى را براى سادات حسنى و حسینى مکه و مدینه اختصاص داد و در پایانِ این وقفنامه اظهار داشت که بقیهى اموال او بعد از مرگش به سادات مکه و مدینه متعلق است، در صورتىکه اعقاب او که داراى سهمى نیز هستند نسلشان منقرض گردد.41
10. مصادرهى اموال
مصادرهى اموال بزرگان دولت فاطمى بعد از عزل آنان منبع درآمدى براى خلافت محسوب مىشد، گرچه این رسم در اکثر دولتهاى اسلامى عمل مىشد. نخستین کس از دولت فاطمى که اموالش مصادره شد، وزیر نامدار، یعقوببن کلس بود که در 373 قمرى، دورهى عزیز فاطمى برکنار گردید و روانهى زندان شد و پانصد هزار دینار از اموال او مصادره شد، اگر چه بعدا از زندان آزاد شد و منصب وزارت را دوباره در اختیار گرفت.42 چون مصادرهى اموال زیاد گردید، حاکم، خلیفهى فاطمى دیوانى را براى این امر تأسیس نمود و آنرا «دیوانالمفرد» نامید. در این دیوان نام افرادى که اموالشان مصادره مىشد (به سبب عزل یا قتل) ثبت مىگردید.43
بدرالجمالى، وزیر دولت فاطمیان، اموال فرزند خود را که در 477 قمرى مصادره نموده بود صرف بازسازى «جامعالعطارین» نمود.44
در دوران الآمر، اموالِ بیشتر اشخاص مصادره گردید که شامل قاضیان، نویسندگان، فرماندهان نظامى، مسیحیان و یهودیان بود. اگرچه مدتى مصادرهى اموال متوقف شد.45
11ـ اموال مردگان بىوارث
دارایى کسانى که بعد از مرگشان وارثى نداشتند و مشهور به «المواریثالحشریه» اند منبع درآمدى در این دولت بود. قبل از فاطمیان اموال هر کس که فوت مىنمود و وارث نداشت به بیتالمال منتقل مىشد. در دورهى فاطمیان نسبت به اموال بدون وارث به طریق مذهب اسماعیلیه حکم مىشد و کسانى که «ذوىالارحام» داشتند اموالشان به دولت نمىرسید؛ اما بدرالجمالى در دورهى وزارت خود برنامهاى را تنظیم نمود مبنى بر اینکه هر کس بمیرد طبق مذهبش با او عمل مىشود؛ و از اینطریق اموال موروثى مردگان بىوارث به دیوان «مواریثالحشریه» بازگشت.46
در سال 516 قمرى فرمانى صادر شد که زنان شیعه مىتوانند تمامى میراث شوهرانشان را ببرند و با زنان غیر شیعى بر اساس مذهب آنها رفتار شود.47
12. مالیات
بخش مهمى از منبع درآمد فاطمیان مالیات بود، که به دو دستهى فرعى و اصلى تقسیم مىشد. مالیاتهاى اصلى شامل فئ (آنچه از کفار و مشرکین بدون خونریزى گرفته شود که شامل خراج و جزیه و مالیات اهل ذمه و بازرگانان سرزمینهاى غیر اسلامى که به مکانهاى اسلامى وارد مىشوند.) و خمس (آنچه از معادن و غنایم و مستخرجات دریایى که از طریق غواصى بهدست مىآید.) و زکات (که بر گوسفند، شتر و گاو، طلا و نقره و گندم، جو، کشمش و خرما تعلق مىگیرد.) مىباشد و غیر از موارد یاد شده مالیاتهاى فرعى بود که عبارت بود از عوارض گمرکى (مکوس) و مواردى که براى رفع نیاز بیتالمال اخذ مىشد.48
اولین فردى که در مصر به جز مالیات اصلى، مالیات فرعى را نیز وضع نمود احمدبن محمدبن مدبر، متصدى امر خراج در مصر (250ق) بود. او مالیات مراعى (علوفهى چهارپایان) و مصاید (آنچه از دریا بهدست مىآید.) را مقرر کرد که در دورهى طولونیان هر دو مورد (مراعى و مصاید) ملغى شد.49
فاطمیان مالیات ماهانه (الاموالالهلالیه) را که نوعى از عوارض گمرکى بود احیا نمودند و در عصر الحاکم او تمامى مالیاتها را لغو کرد و اراضى مربوط به سلطان را به اقطاع داد.50
در طول دوران فاطمیان هشتاد نوع عوارض از مردم اخذ مىشد که در طول سال بالغ بر یکصدهزار دینار بود، ولى با تسلط ایوبیان لغو گردید. مشهورترین این عوارض «مکسالبهار» یا عوارض ادویهجات بود.51 مقدسى مىگوید: بر بعضى از جامهها و پارچهها در خرید و فروش مالیات بسته شده بود.52 گرفتن مالیات بعضا به صورت ضمان بود که ضامن متعهد مىشد سالانه مبلغى را با توافق طرفین به عنوان مالیات به دولت پرداخت نماید و فاطمیان آنرا رونق بخشیدند و تمامى اموال دولتى خود را از این طریق به ضمان دادند.53
نتیجه
یکى از عوامل بقاى دولتها، اقتصاد سالم است. فاطمیان که حدود سه قرن (567 ـ 297ق) به حیات خود ادامه دادند، از اقتصاد دامنهدارى برخوردار بودند که در طول دوران، با سازماندهى مجدد و اصلاحات دایمى اقتصادى بقاى نسبتا طولانى خویش را تضمین نمودند.
با توجه به این پیشفرض که اغلب دولتها و حکومتها سه مرحلهى اساسى را پشت سر گذاشتهاند (مرحلهى ایجاد و تشکیل، دوام و تثبیت، و انقراض و فروپاشیدگى)، قهرا دولت فاطمیان در مرحله ى دوم که دوام و تثبیت است، موفق بود و این امر را تا حدود زیادى مىتوان مرهون اقتصاد سازمان یافتهى آنان ارزیابى کرد. اگر چه فاطمیان با انگیزههاى دینى روى کار آمدند و تبلیغات گستردهى آنان به جز مصر و شام، تقریبا شمال افریقا و شرق جهان اسلام را در برگرفته بود، ولى این نکته را نمىتوان از نظر دور داشت که در امر تبلیغ به جز انگیزههاى دینى و اعتقادى، داشتن پشتوانهى اقتصادى یک ضرورت انکارناپذیر است و فاطمیان به این باور اساسى رسیده بودند؛ لذا آنها در طول 270 سال حکومت با بهرهگیرى از منابع درآمد سنتى و شرعى اسلام، همچون خمس، زکات، جزیه، موقوفات و غیره دست به ابتکار عمل زدند و بعضى از منابع مالى و درآمدها، نظیر: احتکار، نجوا، رباع و... را به موارد فوق افزودند. اگر چه مشروعیت موارد اخیر بعضا در خور تأمل است، هزینههاى سنگین دربار و رقابت در کلیهى امور سیاسى، اقتصادى، فرهنگى، نظامى و... با دولت عباسیان و امویان اندلس ضرورت این امر را قوت بخشید. در هر حال به نظر مىرسد رویکرد فاطمیان به اقتصادى مبتنى بر کسب درآمد از منابع جدید، امرى اجتنابناپذیر بوده است.
پىنوشتها:
1. مقریزى، الخطط، ج 1، ص 141.
2. تغرى بردى، النجوم الزاهره، ج 3، ص 12.
3. فرهاد دفترى، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 258.
4. همانجا.
5. راشد البراوى، حالة مصر الاقتصادیة فى عهد الفاطمیین، ص 63.
6. قلقشندى، صبح الأعشى، ج 3، ص 295؛ مقریزى، الخطط، ص 159 ، 158؛ تغرى بردى، همان، ج1، ص 54.
7. راشد البراوى، همان، ص 63 ـ 65.
8. محمود ادریس، تاریخ الحضارة الاسلامیة العصر الفاطمى، ص 118.
9. راشد البراوى، همان، ص 67.
10. همان، ص 71.
11. مقریزى، الخطط، ج 1، ص 83؛ مقریزى، الاتعاظ الحنفاء باخبار الائمة الفاطمیین الخلفا، ج 3، ص82.
12. استانلى لین پل، تاریخ طبقات سلاطین اسلام، ص 60؛ کلیفورد ادموند بوسورث، سلسلههاى اسلامى، ص84.
13. مقریزى، الخطط، ج 1، ص 197 و 432.
14. همان، ص 445؛ مقریزى، الاتعاظ الحنفاء باخبار الائمة الفاطمیین الخلفا، ج 3، ص 92.
15. ناصر خسرو، سفرنامه، ص 73.
16. راشد البراوى، همان، ص 121.
17. قلقشندى، همان، ج 3، ص 295؛ مقریزى، الخطط، ج 1، ص 58؛ تغرى بردى، همان، ج 1، ص 54 و نویرى، نهایةالارب فى فنون الادب، ج 8، ص 246 ـ 247.
18. مقریزى، الخطط، ج 1، ص 82.
19. همان، ج 2، ص 5 ـ 6؛ راشد البراوى، همان، ص 53.
20. همان، ج 1، ص 86؛ مقریزى، الاتعاظ الحنفاء باخبار الائمة الفاطمیین الخلفا، ج 3، ص 81؛ راشد البراوى، همان، ص 58 ـ 59.
21. مخزومى، المنهاج فى احکام خراج مصر، ص 58 ـ 59؛ مقریزى، الخطط، ج 1، ص 271.
22. قلقشندى، همان، ج 3، ص 458؛ مخزومى، همان، ص 35.
23. ماوردى، الاحکام السلطانیه، ص 126؛ نویرى، همان، ج 8، ص 239.
24. مقریزى، الخطط، ج 1، ص 107.
25. ماوردى، همان، ص 98 ـ 101.
26. مقریزى، الخطط، ج 1،ص 391؛ ابن الطویر، نزهه المقلتین فى اخبار الدولتین، ص 112.
27. ابن الطویر، همان، ص 92.
28. ناصر خسرو، همان، ص 77 و 89.
29. قلقشندى، همان، ج 1، ص 449 ـ 450.
30. مقریزى، الخطط، ج 3، ص 105؛ مقریزى، الاتعاظ الحنفاء باخبار الائمة الفاطمیین الخلفا، ص 104 ـ 105.
31. مخزومى، همان، ص 45 ـ 49.
32. مقریزى، الخطط، ج 1، ص 109؛ قلقشندى، همان، ج 3، ص 459.
33. راشد البراوى، همان، ص 250 و 268.
34. مخزومى، همان، ص 45 ـ 46.
35. ابن جبیر، رحله، ص 13.
36. مقریزى، الخطط، ج 1، ص 465؛ مقریزى، الاتعاظ الحنفاء باخبار الائمة الفاطمیین الخلفا، ج 2، ص 225.
37. مقریزى، الخطط، ج 2، ص 294.
38. همان، ص 295، مقریزى، الاتعاظ الحنفاء باخبار الائمة الفاطمیین الخلفا، ج 1، ص 148.
39. همان، ص 295 و 409؛ مقریزى، الاتعاظ الحنفاء باخبار الائمة الفاطمیین الخلفا، ج 2، ص 96.
40. همان، ج 2، ص 295.
41. قلقشندى، همان، ج 3، ص 482؛ مقریزى، الخطط، ج 2، ص 294؛ ابن الطویر، همان، ص114ـ115.
42. نویرى، همان، ج 26، ص 47.
43. مقریزى، الاتعاظ الحنفاء باخبار الائمة الفاطمیین الخلفا، ج 2، ص 81 ـ 82؛ قلقشندى، همان، ج 3، ص 453.
44. همان، ج 2، ص 321.
45. نویرى، همان، ج 26، ص 86؛ مقریزى، الاتعاظ الحنفاء باخبار الائمة الفاطمیین الخلفا، ج 3، ص 125.
46. مقریزى، الاتعاظ الحنفاء باخبار الائمة الفاطمیین الخلفا، ج 3، ص 72 و 89.
47. مقریزى، الاتعاظ الحنفاء باخبار الائمة الفاطمیین الخلفا، ج 3، ص 91؛ حسن ابراهیم حسن، تاریخ الدولة الفاطمیة، ص 316 ـ 317.
48. آدام متز، تمدن اسلامى، ص 210 و 194.
49. بلوى، سیره احمدبن طولون، ص 84.
50. مقریزى، الاتعاظ الحنفاء باخبار الائمة الفاطمیین الخلفا، ج 2، ص 74 و 92.
51. قلقشندى، همان، ج 3، ص 467؛ مقریزى، الخطط، ج 1، ص 104 ـ 105.
52. مقدسى، احسن التقاسیم فى معرفة الاقالیم، ص 213؛ ناصر خسرو، همان، ص 77.
53. قلقشندى، همان، ج 3، ص 466؛ راشد البراوى، همان، ص 322 ـ 323؛ مقریزى، الخطط، ج 2، ص 295.
منابع:
ـ ابن الطویر، ابومحمد المرتضى عبدالسلام، نزهة المقلتین فى اخبار الدولتین (انتشارات الاسلامیه، 1992م).
ـ ابن جبیر، ابوالحسن محمدبن جبیر الکتابى الاندلسى، رحله (بیروت، دارصادر، بىتا).
ـــــــــــــــــــــــــــــ ، المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الاثار (مصر، 1394ق).
ـ البراوى، راشد، حالة مصر الاقتصادیة فى عهد الفاطمیین (قاهره، بىتا).
ـ البلوى، سیرة احمدبن طولون (دمشق، 1358).
ـ بوسورث، کلیفورد ادموند، سلسلههاى اسلامى، ترجمهى فریدون بدرهاى (تهران، انتشارات مؤسسهى مطالعات و تحقیقات فرهنگى، 1371).
ـ تغرى بردى الاتابکى، جمال الدین ابى المحاسن، النجوم الزاهراة فى ملوک مصر و القاهرة (قاهره، دارالکتب المصریة، 1375).
ـ حسن، ابراهیم حسن، تاریخ الدولة الفاطمیه فى المغرب و مصر و سوریه و بلاد العرب (قاهره، 1964م).
ـ دفترى، فرهاد، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ترجمهى دکتر فریدون بدرهاى (تهران، انتشارات فرزان، 1375).
ـ القلقشندى، ابوالعباس احمدبن على، صبح الأعشى فى صناعه الانشاء، (قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومى، بىتا).
ـ لین پل، استانلى، تاریخ طبقات سلاطین اسلام، ترجمهى عباس اقبال آشتیانى (تهران، انتشارات دنیاى کتاب، 1363).
ـ الماوردى، القاضى ابىمحمدبن الحسین، الاحکام السلطانیه (مکتب الاعلام الاسلامى، 1406ق).
ـ متز، آدام تمدن اسلامى در قرن 4 هجرى، ترجمهى علیرضا ذکاوتى قراگزلو (تهران، انتشارات امیرکبیر، 1364).
ـ محمود ادریس، محمد، تاریخ الحضارة الاسلامیة العصر الفاطمى (قاهره، 1986م).
ـ المخزومى، المنهاج فى احکام خراج مصر (دارالکتب المصریة، 1389ق).
ـ مقدسى، ابوعبدالله محمدبن احمد، احسن التقاسیم فى معرفة الاقالیم، ترجمهى علینقى منزوى (تهران، انتشارات شرکت مؤلفان و مترجمان ایران، 1361).
ـ المقریزى، تقىالدین ابىالعباس احمدبن على، الاتعاظ الحنفاء باخبار الائمه الفاطمیین الخلفاء، المجلس الاعلى للشئون الاسلامیه (قاهره، 1387).
ـ ناصر خسرو، سفرنامه، تصحیح محمود دبیرسیاقى، (تهران، انتشارات زوار، 1363).
ـ نویرى، شهاب الدین احمدبن عبدالوهاب، نهایة الارب فى فنون الادب (الهیئة المصریة العامة للکتاب مصر، 1976م).
.