آرشیو

آرشیو شماره ها:
۹۳

چکیده

متن

یکى از شاخه هاى فقه الحدیث، شناخت تعارض اخبار و اختلاف روایات است. بسیارى از آراى گوناگون، ریشه در اختلاف احادیث دارد. دانستن اسباب اختلاف و راه علاج آن، در وحدت آرا و نزدیک شدن به صواب و حقیقت، بسى مؤثر است و پیشینیان، تبحّر در آن را نشانه رسیدن به مرتبت اجتهاد و جواز نشستن بر مسند فتوا مى دانستند. شاطبى گفته است:
من لم یعرف مواضع الإختلاف لم یبلغ درجة الإجتهاد؛1
آنکه ریشه هاى اختلاف را نداند، به مرتبه اجتهاد نرسیده است.
و نیز گفته اند:
لا ینبغى لمن لایعرف الإختلاف أن یفتى؛2
سزاوار نیست آنکه اختلاف را نمى داند، فتوا دهد.
برخى از فقیهان شیعى بر این باورند که:
مهم ترین بحث تعارض ادلّه، مسئله اسباب اختلاف حدیث است؛ چرا که اگر فقیه بر این اسباب احاطه پیدا کند، خواهد توانست میان اخبار مختلف، جمع عرفى برقرار کند و نیازمند مراجعه به روایات علاجیه نخواهد بود.3
اختلاف اخبار همیشه از اسباب طعن نحله ها و فرقه هاى مذهبى بر یکدیگر بوده است. ابن قتیبه در برابر طعن متکلمان و طرح اختلاف اخبار و تضاد آن، «تأویل مختلف الحدیث» را مى نگارد4و بدان پاسخ مى گوید. دیگران نیز با همین انگیزه، دست به تألیف زده اند.
از آنجا که این مسئله نتایج کلامى و فقهى بسیار دارد، از دوره هاى آغازین تاریخ اسلام، دغدغه ذهنى محدّثان و متکلمان و فقیهان بوده است و براى حل آن، گفتگوها، پرسش و پاسخ ها و نوشته هاى فراوان عرضه داشته اند. نگاهى به پیشینه این موضوع، میزان اهتمام عالمان مسلمان را بدان نشان مى دهد.
در کتب حدیث شیعه به عناوین ابوابى از این دست برمى خوریم: اختلاف الحدیث،5 وجوب الجمع بین الأحادیث المختلفة و کیفیة العمل بها،6 علل اختلاف الأخبار و کیفیة الجمع بینها،7 و…. چنین عناوینى، نشان دهنده مطرح بودن جدّى مسئله تعارض اخبار در قرون نخستین تاریخ اسلام است. عالمان شیعى، از همان زمان، دست به تحریر نوشته هایى در این زمینه برده اند:

1ـ یونس بن عبدالرحمان (ق2)،8
2ـ محمد بن ابى عمیر(م217ق)،9
3ـ و احمد بن محمد بن خالد برقى (م280ق)،10 که هر یک کتبى با عنوان «کتاب اختلاف الحدیث» تألیف کرده اند.
4ـ عبداللّه بن جعفر حمیرى (ح290ق)،11
5 ـ و محمد بن احمد بن داوود (م368ق)،12 که هر یک با عنوان «کتاب الحدیثین المختلفین» دست به نگارش زده اند.
6ـ سید رضى(م413ق)13کتاب «جواب المسائل فى اختلاف الأخبار» را تحریر کرده است.
7ـ احمد بن عبدالواحد بن احمد البزاز (ق5) نیز «کتاب الحدیثین المختلفین» تألیف کرده است.14
8 ـ گسترده ترین تألیف محدّثان شیعى، «الاستبصار فى ما اختلف من الأخبار» نوشته شیخ طوسى (385ـ460ق) است.
9ـ وحید بهبهانى (م1305ق) کتاب «الجمع بین الأخبار المتعارضة » را تألیف کرده است.15
با اسف فراوان، بجز «استبصار»، نشانى از سایر نوشته ها در دست نیست.

عالمان اهل سنّت نیز از اوائل قرن سوم، دست به نگارش در این موضوع زده اند:

1ـ ابن ادریس شافعى (م204ق) کتاب «اختلاف الحدیث» را تألیف کرد.16
2ـ ابن قتیبه دینورى (م276ق) «تأویل مختلف الحدیث» را نوشت.17
3ـ ابن جریر طبرى (م310ق) «تهذیب الآثار» را به قلم آورد.81
4و5 ـ ابو جعفر الطحاوى (م321ق) دو کتاب «شرح معانى الآثار»19 و «مشکل الآثار»20را نگاشت.
6ـ ابن بشرآمدى (م370ق) «المؤتلف و المختلف» را نوشت.21
7ـ ابن فورک (م406ق) «مشکل الحدیث و بیانه» را نوشت.22
8 ـ خطیب بغدادى (م463ق) «غنیة الملتمس و ایضاح الملتبس»را تألیف نمود.23
9ـ ابن جوزى (م597ق) «التحقیق فى اختلاف الحدیث» را سامان داد.24
10ـ عبداللّه بن على النجدى (م1353ق) کتاب «مشکلات الأحادیث و بیانها» را تحریر کرد.25
بجز اینها تحقیقات دیگرى نیز در سالهاى اخیر انجام یافته است.26

این همه، نشان از اهمیت مسئله دارد؛ چنانکه همین اهمیت سبب شده که از آغاز تدوین علم اصول، مسئله «تعارض ادلّه» یا «تعادل و تراجیح»، در این دانش، جایگاهى ویژه داشته باشد و در این زمینه، تألیف هاى بسیار انجام گیرد.
در مسئله اختلاف اخبار و تعارض روایات، دو پرسش مهم و وابسته به یکدیگر، فراروى محدّثان و محققّان بوده است: یکى کشف و شناسایى علل پیدایش تعارض و اختلاف در حدیث، و دیگرى چگونگى علاج و حل اختلاف. در مجموعه پژوهشهاى انجام یافته، هر دو پرسش منظور نظر بوده، لیک اصولیان به بحث هاى نظرى و انتزاعى توجه داشته و بر آن پایه راه علاج ارائه کرده اند و محدثان گرچه به بحثهاى تطبیقى و عینى اهتمام داشته اند، اما آن را قاعده مند نساختند. به گمان مى رسد که باید در پژوهش هاى جدید، این دو شیوه با یکدیگر تلفیق گردد؛ یعنى باید در دانش «اصول» و نیز «فقه الحدیث»، با نگاه قاعده سازى و استخراج قانون به سراغ نمونه ها و موارد عینى رفت.
شاید بتوان به اطمینان گفت نخستین عالم اصولى که در ضمن مباحث انتزاعى تعادل و تراجیح از اسباب و زمینه هاى تعارض (با ذکر نمونه) سخن رانده، شهید سید محمد باقر صدر است. وى در مقدمه بحث تعارض ادلّه، براى تعارض اخبار، هشت سبب بدین شرح ذکر مى کند:

1ـ سوء فهم،
2ـ نسخ،
3ـ از میان رفتن قرائن،
4ـ نقل به معنا،
5ـ تشریع تدریجى،
6ـ تقیّه،
7ـ رعایت ظرفیت راوى،
8 ـ جعل و وضع.27

اما نامبرده نیز آنگاه که از طرح این مقدمه فارغ مى شود، به سراغ همان بحث هاى انتزاعى رفته، ارتباطى میان زمینه ها و راه حل ها برقرار نمى سازد.
گفتنى است در سالهاى اخیر، در طرحى نو براى علم اصول که از سوى برخى فقیهان برجسته ارائه گشته، مسئله «اسباب اختلاف» در دل مباحث «تعادل و تراجیح» جاى گرفته است و به نظر ایشان، مهمترین مسئله در تعارض ادلّه، همان اسباب اختلاف است.28
از این رو، هدف اصلى از نگارش این سطور، جلب نظر حدیث پژوهان و اندیشمندان حوزه معارف دینى به این نکته است که مهمترین خلل و نارسایى در مسئله اختلاف اخبار، عبارت است از:

1ـ طرح انتزاعى مسئله تعارض اخبار در علم اصول،
2ـ عدم استقرا و شناسایى اسباب اختلاف،
3ـ مدوّن نبودن روایات مختلف در یک مجموعه بر اساس اسباب و علل،
4ـ ضابطه مند نبودن راه حل و کیفیت علاج.

بر این پایه، پیشنهاد پژوهشى نو و گسترده با منظور کردن نکات زیر، توصیه مى شود:
الف. شناسایى و استقراى اسباب و علل تعارض. شهید صدر، این اسباب و علل را در هشت عنوان دسته بندى کرده است. برخى معاصران نیز علل تعارض را در پنج، خلاصه کرده اند: تشریع تدریجى، اختلاف احوال مردم، اختلاف حوادث و شرایط زمانى و مکانى، تبعیض در بیان احکام، و برچیدن سنّت هاى جاهلى.29
برخى از فقها، اسباب اختلاف را به داخلى و خارجى تقسیم کرده اند. بر این اساس، اسباب داخلى اختلاف، عبارت است از: «نسخ، احکام قانونى و ولایى، کتمان» و اسباب خارجى: «وضع، نقل به معنا، احادیث مدرج، تقطیع، تشابه خط و نگارش، تصحیح قیاسى، خلط بین کلام امام و فقیه از سوى روات».30

به نظر مى رسد که علل و اسباب، فراتر از اینها باشد و مى توان برخى از آن را چنین برشمرد:
1) نسخ،
2) از میان رفتن پاره اى قرائن،
3) استنساخ و نحوه کتابت،
4) وضع و جعل،
5) اختلاف حالات مردم از نظر جهل و نسیان و مراتب و درجات،
6) تفاوت شرایط زمانى و مکانى،
7) احکام ولایى پیامبر(ص) و ائمه(ع)،
8) نقل به معنا،
9) تقیّه،
10) تشریع تدریجى،
11) از میان رفتن پاره اى احادیث،
12) سوء فهم احادیث و روایات،
13) تقطیع روایات،
14) احادیث مدرج.

ب. گردآورى و دسته بندى احادیث مختلف بر اساس اسباب و علل تعارض.

ج. ضابطه مند ساختن اسباب اختلاف. بدین معنا که چگونه مى توان ادعا کرد که علت اختلاف، این یا آن سبب بوده است. باید پس از استقرا و شناسایى علل تعارض، تطبیق آن بر نمونه ها و موارد، ضابطه دار و قانونمند شود. در مثل:راه شناسایى تقیّه در حدیث نشان داده شود؛ تفاوت هایى که از طریق استنساخ یا کتابت حاصل شده، بر اساس پژوهش در تاریخ کتابت عربى معلوم گردد؛ و….
د. قاعده مند ساختن راه حل ها و چگونگى علاج، بر پایه اسباب و علل و نمونه ها.بدین معنا که راه حل، بر پایه اسباب و علل ادعا شده طراحى شود و به صورت قاعده درآید.
امید مى رود که حوزویان،در این عرصه، پیشگام باشند و دست اندرکاران امر تعلیم و تعلّم در حوزه ها، بستر مناسب این پژوهشها را فراهم سازند.
سردبیر
________________________________________
1. مختلف الحدیث بین الفقهاء والمحدّثین، ص84 به نقل از: الموافقات، ج4، ص161
2. همان، ص85
3. الرافد فى علم الأصول، ج1، ص25
4. تأویل مختلف الحدیث، ص3
5. الکافى، ج1، ص62ـ69، ده حدیث.
6. وسائل الشیعة، ج18، ص75ـ89، 48 حدیث؛ مستدرک الوسائل، ج17، ص302ـ307، دوازده حدیث (چاپ آل البیت).
7. بحارالأنوار، ج2، ص219ـ255، 73حدیث.
8. الفهرست، شیخ طوسى، ص181، ش789؛ الذریعة الى تصانیف الشیعة، ج1، ص361
9. رجال النجاشى، ص230؛ الذریعة، ج1، ص361
10. الفهرست، ص20 و 55
11. رجال النجاشى، ص152
21. همان، ص272
13. همان، ص285
14. همان، ص64
15. مقدمه اى بر فقه شیعه، سیّد حسین مدرّسى طباطبایى، ص261و 302
16. این کتاب، بارها به طبع رسیده و تحقیق هاى متعددى از آن، در دسترس است:
الف. اختلاف الحدیث، تحقیق: احمد عبدالعزیز، دارالکتب العلمیة، 1406ق.
ب. اختلاف الحدیث، اشراف: مکتب البحوث و الدراسات، دارالفکر.
ج. اختلاف الحدیث، تحقیق: عامر احمد حمید، مؤسسة الکتب الثقافیة.
د. اختلاف الحدیث، تحقیق: ابراهیم الصبیحى (رسالة ماجیستر)، الریاض، جامعة الامام محمد بن سعود، 1400ق.
17. این کتاب نیز با تحقیق هاى متعدد به طبع رسیده است:
الف. تأویل مختلف الحدیث، دارالکتاب العربى، بیروت،1390ق و مکتبة المتنبى، قاهرة، 1400ق.
ب. تأویل مختلف الحدیث، صححه و نقحه: اسماعیل الخطیب الأشعرى، مکتبة المعارف، طائف، 1400ق.
ج. تأویل مختلف الحدیث، تحقیق: سید احمد صقر، داراحیاء الکتب العربیة، قاهرة، 1378ق.
د. تأویل مختلف الحدیث، تصحیح و ضبط: محمد زهرى النجار، الدار القومیة للطباعة والنشر، قاهرة، 1386ق.
هـ. تأویل مختلف الحدیث، تحقیق: عبدالقادر احمد عطا، دارالکتب الاسلامیة، قاهرة، 1402ق و مؤسسة الکتب الثقافیة.
و. تأویل مختلف الحدیث، تصحیح: محمود شکرى الآلوسى( بغداد) ـ محمود شابندرزاده (قاهرة)، مطبعة کردستان العلمیة، 1336ق.
ز. تأویل مختلف الحدیث، عالم الکتب.
ح. تأویل مختلف الحدیث، دارالجیل.
18. این کتاب نیز بارها تحقیق و منتشر شده است:
الف. تهذیب الآثار، تحقیق: محمود محمد شاکر، القاهرة، مطبعة الهدى، 1403ق.
ب. تهذیب الآثار، تحقیق: ناصر بن سعد الرشید و عبدالقیوم عبد رب النبى، مکة، مطابع الصفا، 1406ق.
19 . این کتاب نیز بارها تحقیق شده و به طبع رسیده است:
الف: شرح معانى الآثار، تصحیح: حمیدالدین الفیض آبادى، کلکتة، المطبعة الاسلامیة، 1375ق.
ب. شرح معانى الآثار، تحقیق: محمد زهرى النجار ـ محمد سیدجادالحق، القاهرة، مطبعة الأنوار المحمدیة، 1389ق و بیروت، دارالکتب العلمیة، 1407ق.
20. این کتاب، دوبار به چاپ رسیده است:
الف. مشکل الآثار، حیدرآباد، مطبعة مجلس دائرة المعارف النظامیة، 1333ق، 4مجلد.
ب. مشکل الآثار، القاهرة، مؤسسة قرطبة السلفیة، 1400ق، 4مجلد.
21. این کتاب در قاهره، به سال1381قمرى در 306 صفحه به طبع رسیده است.
22. این کتاب نیز چند بار تحقیق و چاپ شده است:
الف. مشکل الحدیث و بیانه، حیدرآباد دکن، مطبعة جمعیة دائرة المعارف العثمانیة، 1362ق.
ب.مشکل الحدیث و بیانه، تحقیق: عبدالمعطى امین قلعه چى، حلب، دارالوعى، 1402ق.
ج. مشکل الحدیث و بیانه، تحقیق: موسى محمد على، القاهرة، دارالکتب الحدیثة، 1399ق.
23. این کتاب نیز تحقیق شده و به طبع رسیده است:
الف.غنیة الملتمس، تحقیق: عبدالرحمان بن محمد اشرف(رسالة ماجیستر)، الریاض، جامعة الامام محمد بن سعود(کلیة أصول الدین)، 1403ق.
ب. غنیة الملتمس، تحقیق: نظر محمد الفاریابى، الریاض، مکتبة الکویت، 1413ق.
24. این کتاب به تحقیق محمد حامد الفقى در قاهره، در مطبعة السنة المحمدیة، به سال 1373ق، به طبع رسیده است.
25. این کتاب نیز در قاهره (مطبعة الرحمانیة، 1353ق) و بیروت (دارالقلم، 1405ق) به طبع رسیده است.
26. دلیل مؤلفات الحدیث الشریف المطبوعة، ج1، ص96ـ99
27. تعارض الأدلة الشرعیة، ص28ـ41
28. الرافد فى علم الأصول، ج1، ص25
29. مختلف الحدیث بین الفقهاء و المحدّثین، ص29ـ 50
30. الرافد فى علم الأصول، ج1، ص26ـ29

تبلیغات