ارتباط میان انسان ها سنگ بنای جامعة انسانی است و هر ارتباطی حدّاقل از سه مؤلّفة متکلّم (ارسال کنندة پیام)، پیام (متن/ کلام)، مخاطب (دریافت کنندة پیام) تشکیل می شود. هدف از برقراری ارتباط نیز نقل و انتقال پیام است. هر متکلّم برای اینکه پیام خود را به بهترین شکل به مخاطب ارایه کند، نیازمند آن است که اطّلاعاتی در مورد مخاطب داشته باشد و بر مبنای آن اطّلاعات، به محتوایی که در دست دارد، شکل و ساختاری منطقی و اثربخش بدهد. کتاب نهج البلاغه مجموعه ای متشکّل از پیام هایی دینی و اخلاقی است که خطاب به مردمی با ویژگی های گوناگون بسیار بیان شده است، با وجود گوناگونی پیام ها و مخاطبانِ این کتاب، همة سخنوران بزرگ ادبیّات عربی و پارسی برآنند که انتقال پیام در این کتاب به شکلی تحسین برانگیز صورت گرفته، به گونه ای که آن را بزرگترین شاهکار ادبیّات عربی پس از قرآن قرار داده است، چرا که شاخصه ها و معیارهایی صحیح و مؤثّر را برای تقسیم بندی مخاطبان به کار برده است. این پژوهش با سیری در نهج البلاغه به جستجوی این شاخصه ها می پردازد. شاخصه هایی که از نظر جامعیّت و روش مندی در تمامی ادوار قابل استفاده و با حذف مواردی که با نقش سنّتی مخاطب در دورة اوّلیّة اسلام در تضاد است کاملاً بر اصول علمی مبحث مخاطب شناسی در علم ارتباطات قابل تطبیق است.