پژوهشنامه زبان ادبی

پژوهشنامه زبان ادبی

پژوهشنامه زبان ادبی دوره 2 بهار 1403 شماره 1

مقالات

۱.

تحلیل مؤلفه ای هم زمانی واژه «شادمانگی» در کلیله ودمنه و نقد بازگردانی آن در بازنویسی های معاصر

کلید واژه ها: کلیله ودمنه مؤلفه های معنایی شادمانگی نقد بازنویسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲ تعداد دانلود : ۲
بازنویسی متون کهن ادبی، روشی برای انتقال مفاهیم آن ها به خوانندگان امروزی است. ازاین رو، بررسی بازنوشته ها، به عنوان نماینده متون اصلی، اهمیت زیادی دارد. معمولاً واژگان در هر مقطع زمانی چند مؤلفه معنایی خاص دارند که در لغت نامه ها کمتر به آن ها توجه شده است. این پژوهش با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی، بر آن بود تا واژه "شادمانگی" را در کلیله ودمنه و با بهره گیری از روش مؤلفه های معنایی تحلیل کند و اهمیت آن ها را در فهم پیام متن بازگوید و درنهایت چگونگی بازتاب این واژه را در بازنوشته های معاصر کلیله ودمنه بررسی و نقد نماید. برای نیل به این هدف در گام نخست با تحلیل زنجیره ای که این واژه در متن اصلی به کار رفته است، مؤلفه های معنایی آن مشخص شد. در گام دوم معادل این واژه در بازنوشته های معاصر استخراج، و با استفاده از فرهنگ های معاصر معانی این معادل ها روشن گردید. در گام پایانی معادل های این واژه نقد و بررسی شد. یافته ها نشان می دهد، واژه "شادمانگی" نسبت به مؤلفه های [+ماندگاری]، [+وابسته به یک اتفاق به یادماندنی] و [+تجدیدشونده بعد از هر بار اندیشیدن بدان] نشان دار است؛ اما معادل های آن در متن بازنوشته، («خوش»، «خوشحال»، «شاد»، «مشعوف») نسبت به این مؤلفه ها خنثی است. به نظر می رسد یکی از موانع قابل توجه برای انتقال پیام متن اصلی، برگردان این نوع واژگان با مؤلفه های ویژه در بازنوشته های کلیله ودمنه است.
۲.

تبیین شاخصه های نوشتار زنانه در دو رمان او یک زن و بازی آخر بانو

کلید واژه ها: نوشتار زنانه بازی آخر بانو بلقیس سلیمانی او یک زن چیستا یثربی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱ تعداد دانلود : ۱
یکی از مفاهیم مهم مطرح در حیطه نقد ادبی معاصر را باید ادبیات زنانه به شمار آورد. در پی جنبش زنان برای نیل به حقوقی مساوی با مردان، نوشتار زنانه به عنوان بخشی از نقد فمنیستی در میانه قرن بیستم به وجود آمد. در این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی تدوین شده، نوشتار زنانه در دو رمان بازی آخر بانو از بلقیس سلیمانی و او یک زن از چیستا یثربی بررسی و تحلیل شده است تا به این پرسش ها پاسخ داده شود که الگوهای نوشتار زنانه در این دو رمان تا چه میزان قابل بازنمایی هستند و در این حوزه این دو رمان چه شباهت ها و چه تفاوت هایی دارند. در آثار مورد نظر این نکته حاصل گردید که زبان شخصیت ها تحت تأثیر جنسیت نویسنده است و معیارهای زبان زنانه در مقایسه با زبان مردانه، با فراوانی بیش تری تکرار شده اند. به کارگیری زبان خاص زنانه در این رمان ها تا حدود زیادی منطبق با نظریات زبان شناسان است. تحلیل آماری هر یک از مشخصه ها نشان داد که بلقیس سلیمانی و چیستا یثربی در زمینه استفاده از لایه های واژگانی، لایه نحوی و لایه محتوایی عملکردی مناسب و به جا داشته اند. خصوصیات نوشتار زنانه در دو اثر بازی آخر بانو و او یک زن ، سبک نوشتاری زنانه را از سبک مردانه جدا می سازد. لایه واژگانی در رمان بازی آخر بانو با ۶۲ درصد و در رمان او یک زن با ۸۲ درصد بالاترین بسامد را در بین سایر لایه های مورد نظر دارد. 
۳.

نقش اقلیم در مفهومسازی زبان شعر: بررسی استعاره مفهومی «آه» در اشعار فارسی، انگلیسی و ترکی

کلید واژه ها: اقلیم استعاره مفهومی ادبیات تطبیقی شعر آه و ناله

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱ تعداد دانلود : ۱
در مقاله حاضر تأثیر اقلیم بر مفهوم سازی در شعر بررسی تطبیقی می شود. بدین منظور استعاره های مفهومی «آه و ناله» در زبان های فارسی، ترکی و انگلیسی استخراج، و با استفاده از استعاره شناختی لیکاف (۱۹۸۰) تحلیل شد. پیکره زبانی پژوهش حاضر منتخبی از اشعار حافظ، سعدی و عطار در زبان فارسی؛ شهریار، فضولی و واحد در زبان ترکی؛ و شکسپیر، اسپنسر و جان دان در زبان انگلیسی ست. نتایج مطالعه نشان داد که تأثیر اقلیم بر شعر امری زبان محور نیست بلکه موضوعی بین زبانی است . "آه" در ادبیات فارسی «آتش»، در انگلیسی «باد»، و در ترکی «نسیم/آتش» است. با آه فارسی عاشق آتش می افروزد و معشوق را در این آتش می سوزاند. هم چنین، آه و به تبع آن آتش در فارسی ویژگی "بیرونی" دارد؛ ازاین روست که آتشِ آه عاشق دامن معشوق را گرفته و از وی انتقام می گیرد. در مقابل، در ادبیات انگلیسی آه از جنس آب/باد است و عاشق سیل و گاه طوفان به راه می اندازد و معشوق در سیل آه عاشق غرق می شود. هم چنین، باد و آب تولیدشده از آه در انگلیسی ویژگی «درونی» دارد و به دامن معشوق نمی رسد. بنابراین، آه های فارسی آتشین، خشک، سوزاننده و بسیار مؤثرند ولی آه های انگلیسی نمناک و توأم با اشک اند که باعث ایجاد طوفان در دریا می شوند. این خصوصیت منطبق بر اقلیم کشورهای ایران و انگلستان است. همین مسئله در زبان ترکی نیز صدق می کند، با این تفاوت که ادبیات ترکی راهی میانه در پیش می گیرد. آه ترکی گاه ملایم مانند نسیم است و گاه آتشین؛ نه نسیمش طوفان به راه می اندازد و نه آتشش افلاک و کواکب را می سوزاند. از دیگر نکات مهم زمان آه کشیدن شاعر است. در اشعار فارسی و ترکی آه در شب و سحر کشیده می شود اما در زبان انگلیسی زمان خاصی ندارد. شاید بتوان دلیل این کار را در باورها و اعتقادات دینی شعرا جستجو نمود.
۴.

ادب بلاغی و ادب روایی؛ نقش حوزه های دوگانه زیبایی در معیارشناسی نثر ادبی فارسی

کلید واژه ها: نثر فارسی بلاغت روایت معانی نحو قصه ادبیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱ تعداد دانلود : ۱
نثر ادبی فارسی جریانی مستقل از حوزه شعر فارسی است که علاوه بر رسالت هنری و اجتماعی روشن، نظام زیبایی شناختی مستقلی نیز داشته؛ و در ادبیات کلاسیک ایران عموماً تحتِ شعاع اقتدار هنری و فرهنگی شعر قرار گرفته؛ و در بلاغت گذشته ظرافت ها و موازین زیبایی شناسانه آن کمتر بررسی شده است. این کم توجهی تا حدی بوده که حتی تعریفی روشن و مورد قبول عموم جامعه ادبی از نثر ادبی فارسی و آثار منثور ادبی در دست نیست. این شیوه بیان از سویی مهم ترین حامل اندیشه و عامل اصلی انتقال مفاهیم دینی، فلسفی، سیاسی، تاریخی و جز این ها بوده است و از سوی دیگر، رسالت مهم روایت گری و قصه گویی را بیش از شعر بر عهده داشته و دارد. بنابراین تعریف چارچوب ها و شناخت توانایی های خاص آن در ایجاد ادبیّت و در نتیجه تأثیرگذاری بر مخاطب، اهمیت فراوانی دارد. به نظر می رسد "معانی نحو" به عنوان کامل ترین ابزار بلاغی در کنار کاربرد متعادل هنرسازه های بیانی و بدیعی و نیز شناخت بوطیقای روایت که مستقل از بلاغت مرسوم است، می تواند رمزگشای کشف زیبایی متون کهن ادبیات فارسی باشد؛ متونی که هنوز وجه ممیز ادبیّت آن ها در مقابل شعر و زیبایی داستان معاصر شناخته نشده است. فرض ما این است که از رهگذر ترکیب «ادب بلاغی و ادب روایی» می توان به معیاری قابل اعتنا برای سنجش ادبیّت نثر کهن رسید. در این پژوهش بنیادی کوشیده ایم به روش کتابخانه ای با تحلیل سه نمونه از متون نثر فارسی با استفاده از ابزار بلاغت و روایت، به سنجه قابل اتکایی برای تشخیص متن منثور ادبی از متن منثور غیرادبی دست یابیم. بر اساس یافته ها، نثر سیرالملوک از هر دو منظر بلاغت و روایت ادبی است؛ تاریخ سیستان (هم در بخش نخست و هم در بخش پایانی) روایتی ادبی دارد اما بلاغت غلبه چندانی ندارد و نمی توان آن را ادبی بلاغی نامید. نثر زبان و تفکر نیز نه از منظر بلاغت و نه از منظر روایت ادبی شمرده نمی شود.
۵.

حرف «بر»از منظر دستور شناختی در 15 اثر از قرن چهارم تا ششم

نویسنده:

کلید واژه ها: «بر» مؤلفه های معنایی حروف اضافه حروف جهت دار حروف آرایه ساز مجاز کنایه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱ تعداد دانلود : ۱
حروف از اجزای مهم زبان هستند که از منظر زبان شناسی و دستور زبان مطالعات متعددی روی آن ها انجام شده است. با این حال، بررسی حروف به عنوان مقوله، جایگاه آن ها در سازه بندی های زبانی، حوزه ها و مؤلفه های معنایی و علل شکل گیری این مؤلفه ها، نقشی که در سازه های زبانی و آفرینش های ادبی ایفا می کنند به ویژه تأثیرگذاری و جایگاه آن ها در ساخت کنایه، مجاز و استعاره هم چنان از خلأهای پژوهشی ست به ویژه در نثرهای کهن فارسی. در مطالعه ای که روی 11 اثر تفسیری و 4 اثرغیرتفسیری از قرن چهارم تا ششم قمری صورت گرفت، هزاران نمونه از کاربردهای گوناگون حروف استخراج گردید. پس از شناسایی 340 حرف فارسی، حرف اضافه «بر» به دلیل اهمیت آن در ساخت مؤلفه های معنایی و آرایه های ادبی انتخاب گردید. در این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شد، تلاش گردید با توجه به داده های آماری و با تکیه بر مبانی دستورِ شناختی به مؤلفه های معنایی «بر»، نوع تأثیرگذاری آن، جایگاهش در سازه بندی های زبانی، چگونگی شکل گیری حوزه ها و مؤلفه های معنایی از جنبه های مختلف،کاربرد و نقشش در شکل گیری آرایه های ادبی و ایجاد معانی ثانویه به ویژه در ساخت کنایه، مجاز و استعاره پرداخته شود. شناسایی 45 مؤلفه معنایی حرف «بر»، خاستگاه هر کدام از  مؤلفه ها و بیان حوزه های آن، و هم چنین نقششان در ایجاد کنایه، استعاره، تشبیه، و معانی ثانویه از جنبه های نوآورانه پژوهش حاضر است.     
۶.

بازخوانی انواع هنجارگریزی معنایی در کلیله و دمنه

نویسنده:

کلید واژه ها: آشنایی زدایی کلیله و دمنه هنجارگریزی معنایی نصرالله منشی نثر فنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱ تعداد دانلود : ۱
زبان به عنوان مهم ترین ماده ادبیات و اساسی ترین وسیله ارتباط، نقش انکارناپذیری در خلق آثار ادبی دارد. شاعران و نویسندگان برای بهره گیری از قدرت زبان و غنای اثر ادبی از ابزارهای مختلفی استفاده می کنند که هنجارگریزی معنایی یکی از آن هاست که بهره گیری از آن در نثر، جلوه گری و شعرگونگی را به دنبال خواهد داشت. با توجه به کاربرد زیادِ عناصر خیال انگیزی در کلیله و دمنه نصرالله منشی بررسی شیوه های هنجارگریزی معنایی در این اثر در شناخت اسلوب زبانی و ادبی نثر قرن ششم اهمیت ویژه ای دارد که تاکنون به آن توجه شایانی نشده است. در این پژوهش با بهره گیری از شیوه توصیفی- تحلیلی و نیز مطالعات کتابخانه ای، ضمن تکیه بر الگوی ارائه شده توسط فرزان سجودی برای دسته بندی انواع هنجارگریزی معنایی، نخست به هنجارگریزی معنایی تعریف، و انواع آن توضیح داده شد، سپس بسامد تک تک آن ها از کلیله و دمنه استخراج گردید. نتایج پژوهش حاضر بیانگر آن است که نصرالله منشی برای خیال انگیزی بیشتر و استفاده بهتر از زبان، از هنجارگریزی معنایی بهره گرفته است. هنجارگریزی معنایی به روش انسان پنداری بیشتر به کار رفته و بسامد آن در قیاس با انواع دیگر هنجارگریزی معنایی بیشتر است که در واقع یکی از ویژگی های سبکی کلیله و دمنه به شمار می رود. نصرالله منشی به همه حیوانات که شخصیت های اصلی داستان ها هستند، مشخصه ها و ویژگی های انسانی بخشیده است و این موضوع می تواند در مطالعات سبک شناسانه این اثر و مقایسه آن با سایر آثار هم دوره اش مورد توجه قرار گیرد.