پژوهش های اصولی

پژوهش های اصولی

پژوهش های اصولی سال 10 زمستان 1402 شماره 37 (مقاله پژوهشی حوزه)

مقالات

۱.

واکاوی ثمرات مدرکیت سیره عقلاء نسبت به سیره متشرعه در حجیت خبر ثقه از دیدگاه آیت الله شهیدی(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلید واژه ها: خبر ثقه سیره عقلاء سیره متشرعه حجیت خبر ثقه ارتکاز متشرعه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۸
از مهم ترین و پرثمره ترین مباحث اصولی، اعتبار و حجیت خبر ثقه است. تعیین مستند حجیت خبر ثقه از دیرباز مورد بحث و بررسی اصولیان قرار گرفته است. برخی به آیات قرآنی، برخی به روایات و برخی به سیره عقلا یا سیره متشرعه جهت اثبات این مهم تمسک کرده اند. تمسک به هر کدام از ادله، نتایج و ثمرات مشخصی دارد که دارای اهمیت در استنباط احکام فقهی و غیر آن می باشند؛ نوشته حاضر به منظور تبیین و بررسی ثمرات مدرکیت سیره عقلا نسبت به سیره متشرعه در کلمات آیت الله شهیدی نگاشته شده است؛ عمده مطالب در تبیین ثمرات و بررسی آن، مرتبط با کشف صغروی سیره متشرعه و سیره عقلا می باشد؛ ایشان چهار ثمره مطرح می کنند که عبارتند از : تفصیل در حجیت خبر ثقه در موضوعات و احکام؛ تفصیل در حجیت خبر ثقه شیعه و غیر شیعه؛ تفصیل در جواز و عدم جواز تخصیص عام کتابی به خبر ثقه و تفصیل بین اعتبار خبر ثقه در امور مهمه و غیر آن. نگارنده در این نوشته بعد از تبیین و بررسی ثمرات چهار گانه، ثمره اول و ثمره سوم را مطابق با نظر استاد شهیدی، می پذیرد اما دو در دو ثمره دیگر با نظر استاد شهیدی مخالفت می کند.
۲.

درنگ در معنای «السُنَّه»؛ بررسی اشکالی از قرآن بسندگان درباره حجیت سنّت نبوی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: قرآن بسندگی سنت نبوی حجیت سنت پیامبر (ص) منکران حجیت سنت واژه «سُنَّه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۷
حجیت سنّت پیامبر (ص) از بنیادهای مهم در دانش اصول فقه است که در سده های اخیر، جریان قرآن بسندگان (قرآنیون) به تلاش برای زیرسوال بردن آن پرداخته اند. در این میان، از دلایل مهم برای اثبات حجیت سنّت پیامبرص در میان فریقین، این بوده که در قرآن کریم به لزوم پیروی از دستورهای پیامبر9 تأکید شده و از سویی دیگر، در میان دستورهای پیامبر (ص)، دستور به پیروی از سنّت ایشان (بدون هیچ تفصیلی) وجود دارد که انضمام این دو دلیل، حجیت سنّت ایشان را به طور مطلق ثابت می نماید. اما اشکالی که در این باره مطرح شده، تردید در عمومیت معنای واژه «السُنَّه» در این احادیث است؛ یعنی در نگاه اشکال کنندگان، معنای این واژه به گونه ای در منابع لغوی گزارش شده است که با توجه به آن، حجیت سنّت نبوی به عنوان دلیل مستقلی در کنار قرآن کریم قابل اثبات نیست. مقاله پیش رو، با صرف نظر از دلیل عصمت پیامبر (ص)، به تمرکز بر دیدگاه های لغویان و مقایسه و تحلیل آن ها پرداخته و اثبات نموده است که در این اختلاف نظر میان لغویان، حق با قائلان به عمومیت معنای واژه «السُنَّه» است و در نتیجه، این اشکال در حجیت سنّت پیامبر9 کاملاً نادرست است.
۳.

مستند و محدوده قاعده وجو ب دفع افسد به فاسد(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلید واژه ها: افسد فاسد تزاحم اهم مهم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۱۵
گاهی یک امر ناخوشایند، تنها راهِ دور کردن یک امر ناخوشایندتر است. در این موارد، عقل حکم می کند که انسان برای دفع امر ناخوشایندتر، به امر ناخوشایند تن دهد. از این روش عقلایی در فقه به قاعده «وجوب دفع افسد به فاسد» تعبیر می گردد. این قاعده پرکاربرد، کمتر مورد پژوهش مستقل قرار گرفته و سزاوار است که درباره مستند و محدوده این قاعده تحقیقی جداگانه صورت گیرد. دستاورد این پژوهش که با روش توصیفی-تحلیلی و بر پایه منابع کتابخآن های صورت گرفته اینست که ادله نقلیه برای اثبات قاعده ناتمام است. و مهم ترین دلیل بر آن، سیره عقلاست. خردمندان، هم در مقام قانون گذاری و هم در مقام اجرای قانون اگر برای دفع افسد چاره ای جز گردن نهادن به فاسد نداشته باشند؛ این کار را انجام می دهند. این روش عقلایی در زمان شارع نیز جریان داشته و از آن منع نشده بلکه گاه توسط شارع نیز پیاده شده است. نتیجه کاوش درباره پیوند این قاعده و قواعد دیگر آن است که قانون گذاری براساس آموزه های شرع از قبیل «تزاحم امتثالی» است. بنابراین، برای تطبیق این قاعده باید دو شرط تزاحم یعنی: فعلیت دو تکلیف و نیز انحصار امتثال «اهم» در عدم امتثال «مهم» فراهم باشد. قاعده عقلائیِ «هدف وسیله را توجیه نمی کند» نیز بیان گر دو نکته است: یکی آنکه اگر هدفی واجب و مقدمه اش حرام باشد، در صورت عدم انحصار مقدمه واجب در فعل حرام، نباید مرتکب کار حرام شد. دوم آنکه در صورت انحصار مقدمه واجب در فعل حرام، ذی المقدمه مطلوبیت خود را از دست می دهد. براین اساس، این قاعده با وجوب دفع افسد به فاسد منافاتی ندارد. نتیجه دیگر آنکه مرجع تشخیص افسد از فاسد، تنها فقیه است و اوست که می تواند در احکام شرعی مقدار مفسده و اهمیت یک حکم را تشخیص دهد. البته در احکامی که مترتب بر موضوعات عرفی است وی ناچار است با اهل فن مشورت کند.
۴.

مبحث قطع در علم اصول؛ در جایگاه مبادی یا مسائل (با نگاه تطبیقی در نظریه آیت الله بروجردی و آیت الله خوئی)(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: قطع اعتبار حجیت شناخت شناسی مسأله اصولی مسأله کلامی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۷
بحث قطع در علم اصول از مباحثی است که در طبقه بندی مسائل علم، مورد تأمل بوده و در جایابی صحیحش در قلمرو علم کلام یا علم اصول مورد اختلاف واقع شده است. سخن در آن است آیا مبحث قطع در شمار مبادی علم اصول و از مسائل کلامی مطرح در این علم است یا جزو مسائل علم اصول به شمار می رود. آیت الله خوئی در پیروی از نظر آخوند خراسانی بحث قطع را به مسائل علم کلام شبیه و نزدیک دانسته است. بنابراین باید آن را در شمار مبادی علم اصول دانست. اما آیت الله بروجردی با رأی آخوند مخالفت کرده و این بحث را کاملا مسئله ای اصولی دانسته است. استدلال کسانی که این بحث را مسئله ای اصول ندانسته اند آن است که نتیجه بحث از مسئله اصولی در طریق استنباط حکم فرعی قرار می گیرد و این ملاک در مباحث قطع جاری نیست. در نقطه مقابل، عده ای قطع را به عنوان حجت فقهی، موضوع علم اصول دانسته اند، و قائلند بحث پیرامون موضوع، مسئله آن علم را شکل می دهد، پس مبحث قطع، مسئله ای اصولی است. دست یابی به پاسخ صحیح در این اختلاف نظر، کشف رویکرد بحث در باب قطع، بر اساس نظام شناخت شناسیِ ماهوی است. رویکرد بحث پیرامون قطع می تواند در شناخت جایگاه آن در علم اصول کارآمد باشد. رویکرد مباحث قطع در جهت نظام معرفتی کلامی نیست و غرض اصلی و هدف مستقیم بحث پاسخ به مسئله حجیت و قلمرو حجیت و شروط و محدودیت های حجیت در این باب است که کاملا از منطق اصولی تبعیت می کند.
۵.

جایگاه های کرامت ذاتی انسان در علم اصول فقه و استنباط های فقهی و تفاوت روشی آن ها(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: کرامت انسان قرینه ارتکازی کرامت ذاتی فلسفه احکام

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸ تعداد دانلود : ۱۱
کرامت ذاتی انسان به معنای ارزش انسان به جهت انسان بودنش از قرن دوم هجری در بین فقیهانی مثل شافعی به مثابه یک اصل اصول فقهی و گاهی به عنوان قاعده فقهی وارد فرایند استنباط فقهی شد. در عصر کنونی هم پژوهش هایی در این زمینه انجام شده است. گاهی با وجود تفاوت نوع نقش کرامت در استنباط فقهی، تفاوت روش استنباط رعایت نشده است. نقد علمی و قضاوت در رد و قبول نقش کرامت انسان در اصول فقه و فرایند استنباط وابسته به شناخت جایگاه های نقش آفرینی کرامت و استفاده از روش مناسب آن جایگاه است. به همین دلیل این مقاله درصدد تبیین عرصه های نقش آفرینی کرامت در اصول فقه و استنباط حکم و تبیین تفاوت آن ها در روش استنباط است. اهمیت این تحقیق به جهت ارتباط بسیار زیاد با استنباط حکم فقهی در مسائل مستحدثه است و ضرورت آن به جهت وجود شبهات و موضع گیری هایی در مورد کرامت و به هم آمیختگی در جایگاه های متفاوت آن که موجب مواجهه نادرست با احکام فقهی و نیز در استنباط فقهی شده است. این مقاله با روش مطالعه توصیفی و تحلیلی سامان یافته است که با جمع آوری داده های مرتبط از منابع فقهی به روش کتابخانه ای انجام شده و سپس با روش اجتهادی و استنباط فقهی و مبتنی بر دانش فقه و اصول فقه بررسی و تحلیل شده است. نوآوری این مقاله تبیین و تحلیل عرصه های متنوع برای نقش کرامت انسانی در اصول فقه و استنباط احکام و بیان تفاوت ها و روش مواجهه با هرکدام در فقه اسلامی است.
۶.

مبناگرایی و انسجام گرایی، ابتکار غربیان یا بر خواسته از اندیشه اصولیان(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: مبناگرایی انسجام گرایی غربیان اندیشه اصولیان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۱۰
معرفت شناسی از علوم نوبنیانی است که توانایی مطرح شدن و تطبیق با گزاره های هر علمی را داراست و برای پاسخ به چگونگی تشکیل باور، صدق و توجیه به کار گرفته می شود. عنصر توجیه که مرادف مدلّل سازی و حجّت آوری برای هر گزاره علمی است، به دنبال پاسخگوکردن صاحبان نظریات علمی و بیان علّت های دستیابی به نظریه هاست. دانش اصول فقه نیز به دلیل برخورداری از گزاره های متعدّد و متنوع علمی، باید ارزش معرفتی آن ها را تبیین نموده و مبنای اصولیان در آن خصوص را توضیح دهد. در یک نگاه کلّی که بیشتر در میان دانشمندان غربی مطرح است، دو نوع رویکرد مبناگرایی و انسجام گرایی در توضیح عنصر توجیه مطرح شده که هر یک در صدد تحلیل چگونگی پیدایش و دستیابی به معرفت است. نگارنده به روش توصیفی - تحلیلی مبتنی بر منابع کتابخانه ای به این نتیجه دست یافته است که رویکرد بیشتر دانشمندان اصولی برای ارزش معرفتی گزاره های اصولی، متمایل به نظریه مبناگرایی است، امّا می توان گونه هایی دیگر از مباحث معرفت شناسی همچون انسجام گرایی و درون گرایی را بر نظریات اصولیان تطبیق داد. بحثی که تاکنون با این نگاه مغفول واقع شده و می تواند نوآوری پژوهه حاضر نیز به شمار آید.