پژوهش های زبان شناسی: نظریه و کاربرد
ژوهش های زبان شناسی: نظریه و کاربرد سال 2 پاییز 1402 شماره 1 (پیاپی 3)
مقالات
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر سعی بر آن است تا به بررسی تأثیر آگاهی واجی بر عملکرد ریاضی دانش آموزان دختر پایه دوم دبستان پرداخته شود. آگاهی واجی یکی از مهارت های اساسی است که در سنین اولیه رشد گفتاری زبان شروع به شکل گیری می کند و موفقیت در خواندن و نوشتن را در سال های بعد به همراه دارد. با توجه به نتایج پژوهش های انجام شده در این زمینه به نظر می رسد که بین مهارت آگاهی واجی و یادگیری ریاضی ارتباطاتی وجود دارد. به همین منظور جهت بررسی این موضوع، جامعه آماری پژوهش حاضر از بین دانش آموزان دختر پایه دوم دبستان شهر قوچان انتخاب شد . دانش آموزان به دو گروه گواه و آزمایش تقسیم شدند.گروه گواه در معرض آموزش آگاهی واجی قرار نگرفت و روند معمول آموزش را طی کرد و گروه آزمایش در معرض آموزش آگاهی واجی قرار گرفت. از هر دو گروه پیش آزمون و پس آزمون به عمل آمد. نتایج نشان می دهد که آگاهی واجی بر عملکرد ریاضی دانش آموزان دختر پایه دوم تأثیر معنی داری دارد که همراستا با پژوهش های انجام شده در این زمینه است.
تحلیل نقش نظام ها و عوامل نشانه معناشناختی در حکایتی از گلستان در شکل گیری سبک زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظام های گفتمانی از مباحث با اهمیت در نشانه -معنی شناسی به شمار می روند. این نظام ها در تعریف نوع روابط افراد و شکل گیری نظام قدرت نقشی بسزا ایفا می کنند. در پژوهش حاضر، داده ها به روش کتابخانه ای از حکایت بیست و سوم باب نخست گلستان که محل نمایش روابط صاحبان قدرت و زیردستان آنان بوده انتخاب شده و به روش توصیفی-تحلیلی مورد بررسی قرار گرفتند. نگارنده در مرحله نخست به دنبال شناسایی نظام ها و عوامل گفتمانی در این حکایت و درنهایت نقش این عوامل در شکل گیری سبکی خاص از زندگی است. ازآن جا که ارزش های نشانه -معنی شناختی در معناسازی و تعریف عوامل گفتمانی نقش آفرینی می کنند در این پژوهش به آن ها نیز پرداخته می شود. نتایج پژوهش نشان داد که در این حکایت نظام گفتمانی کنشی به گونه ای پیچیده حاکم است و گرچه باتوجه به موقعیت موجود انتظار مشاهده نظام های گفتمانی شَوِشی و تنشی می رود، اما این امر رخ نمی دهد. همچنین، یافته ها نشان داد که سعدی با بهره گیری از راهکار تغییر عوامل گفتمانی و نیز دگرگونی ارزش ها کوشیده سبک تازه ای از زندگی را در این حکایت معرفی کند. در بررسی این حکایت از رویکردی از نشانه-معنی شناسی که توسط گرمس با عنوان مکتب پاریس مطرح گردیده بهره گیری شده است.
سبک شناسی گفتمان قضات و متهمان در دادگاه از منظر زبان شناسی حقوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان شناسی حقوقی به عنوان علمی نوپا و مؤثر در واکاوی گفتمان در پرونده های دادگاه و تسهیل روند دادرسی اعم از مراحل بازپرسی و تشکیل پرونده تا صدور حکم کارساز است. این رشته، شاخه ای از زبان شناسی کاربردی است که در تحلیل گفتمان عوامل دادگاه و کشف ساختار و سبک سخن در مکالمات، محققین را یاری می رساند. پژوهش حاضر تحلیل مکالمات قضات و متهمان دادگاه های کیفری ایران را با توجه به نظریه سبک گفتاری مک منامین (2004) انجام داده است. روش پژوهش، تحلیلی-توصیفی است. سؤال اصلی در خصوص کشف بسامد الگوهای گفتاری قضات و متهمان در 29 پرونده است. داده های این مطالعه از مکالمات دادگاه در تارنمای آپارات و آرشیو شبکه مستند صدا و سیما گرد آوری و پیاده سازی گردید. سپس تحلیل کیفی داده ها به وسیله محاسبه بسامد و درصد نشانگرهای سبکی در گفتمان قضات و متهمان انجام شد. نتایج این پژوهش در خصوص متغیر «سبک گفتاری» نشان داد که قضات در مقایسه با متهمان به صورت معناداری از نشانگر «استفاده از سبک گفتاری رسمی» بهره برده و سبک گفتاری خود را از متهمان متمایز کرده بودند. کاربرد نتایج این پژوهش در تربیت قضات، قبل و در حین خدمت منجر به افزایش دانش زبان شناسی و تحلیل گفتمان آن ها می گردد.
بررسی پیکره بنیاد مفهوم «احترام» در فرهنگ ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش کوشش شده است تا با روش مردم نگاری ارتباط، و بر پایه پیکره فارسی نوشتاری معاصر، چگونگی مفهوم سازی «احترام» به عنوان یک کلیدواژه فرهنگی در فرهنگ ایرانی آشکار گردد. بدین منظور، 717 مورد از کاربردهای احترام و هم ریشه های آن همچون «محترم، محترمانه و حرمت»، از پایگاه دادگان زبان فارسی (پیکره پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی) استخراج شد و در بافت کاربردی خود مورد بررسی و تحلیل معنایی-کاربردی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که مفهوم احترام در نه زمینه مختلف قدرت، آداب معاشرت، شایستگی ها و صلاحیت ها، تسلیم و انقیاد، سن، مهمان نوازی، محبت و توجه، دارایی، و زیبایی به کار می رود. همچنین، بر پایه پژوهش های جامعه شناسان در باره قشربندی اجتماعی، استدلال شده است که مفهوم واحدی که همه این مقوله ها و زمینه های کاربردی را به هم پیوند می دهد مفهوم شأن به معنای جایگاه در سلسله مراتب اجتماع است. علاوه بر این، نشان داده شده که حرمت کمتر وابسته به عوامل بافت موقعیتی است و بر مبنای نظام ارزش های سطح کلان فرهنگ به جایگاه افراد و به تبع آن به خود افراد، گذاشته می شود. شایان ذکر است که «حرمت» نوعی احترام ویژه در فرهنگ ایرانی است که مبتنی بر ارزش یا شأن ذاتی و مطلق افراد و مقوله ها می باشد.کلیدواژه ها: مردم نگاری ارتباط، کاربردشناسی پیکره بنیاد،احترام، حرمت، شأن، فرهنگ ایرانی
سبک زنانه در داستان های کوتاه غزاله علیزاده و مصطفی مستور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر شاعر و یا نویسنده برای بیان آنچه در ذهن خود دارد، از شیوه خاصی استفاده می کند که متفاوت از دیگران است. در دنیای ادبیات نیز هر شاعر و یا نویسنده زن یا مرد سبک خاص خود را دارد، به طوری که سبک هر یک از بزرگان ادبی به دیگری شباهت ندارد. نویسندگان زن و مرد هرکدام به نحوی تحت تأثیر عواملی مانند باورها و عقاید خود، عوامل اجتماعی دوران خود، جنسیت و مشخصه های رفتاری خاص خود، سبک خاصی دارند. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی تلاش می کند تا بر اساس چارچوب نظری سارا میلز به این سؤال پاسخ دهد که چگونه نویسنده زن و مرد دارای سبک متفاوتی در داستان های کوتاه فارسی هستند. برای پاسخ به این پرسش سبک زنانه در پنج داستان کوتاه فارسی از غزاله علیزاده و پنج داستان کوتاه از مصطفی مستور بر اساس چارچوب میلز بررسی شده است. نتایج بررسی نشان داد که علیزاده به عنوان یک نویسنده زن با استفاده از بسامد بالای واژگان متعلق به حوزه زنان، گرایش بیشتر به استفاده از صورت های عاطفی، رنگ واژه ها، صورت های مبهم، گرایش به ساده نویسی و همچنین گرایش به ساخت های خلاف قواعد دستوری و جملات ناتمام، سبکی زنانه دارد، در مقابل، با وجود اینکه مستور در داستان های خود به وضعیت زنان توجه نشان داده است ولی ساخت های مذکور در داستان های بررسی شده او پربسامد نیست. بنابراین جستار حاضر تأییدی است که سبک زنانه و مشخصه های زبانی مربوط به این سبک در آثار نویسنده زن به میزان و شکل معناداری هویداست و با نویسنده مرد تفاوت دارد.
افتراق فرآیندهای تصریفی و اشتقاقی در ناشنوایان فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی عملکرد ناشنوایان فارسی زبان در کاربرد فرآیندهای تصریفی و اشتقاقی غیرفعلی می پردازد. با این فرض که در اختلالات زبانی بخش های مختلف دانش زبان در دوره حیاتی فراگیری زبان به یک اندازه آسیب نمی بینند، دانش صرفی افراد مورد مطالعه از طریق آزمون های چند گزینه ای مورد سنجش قرار گرفت. این آزمون ها جهت بررسی دانش ساختواژی اسم، صفت و قید طراحی و برای دو گروه ناشنوا و شنوا (کنترل) اجرا شدند. تعداد شرکت کنندگان گروه ناشنوا در رده سنی 15 تا 20 سال ، 10 نفر و برابر با تعداد شرکت کنندگان در گروه شنوا بودند. پس از تعیین خطاهای دانش آموزان در هر مقوله و مقایسه آن ها دریافتیم که اختلاف معناداری میان گروه ناشنوا و شنوا وجود دارد. همچنین، تحلیل درون گروهی حاکی از تفاوت معنی داری میان فرآیندهای تصریفی و اشتقاقی غیر فعلی در نمرات گروه ناشنوا بود، به طوری که مقوله های تصریفی آسیب پذیری بیشتری را نشان می دادند. علاوه بر این، براساس نتایج این مطالعه می توان دریافت که ناشنوایان به دلیل از دست رفتن سال های نخستین فراگیری زبان یعنی دوره بحرانی، در مقایسه با گروه شنوا عملکرد ضعیف تری در به کارگیری فرآیندهای تصریفی و اشتقاقی دارند.
تحلیل گفتمان زیست محیطی در آثار علی اشرف درویشیان: مطالعۀ موردی مجموعه داستان های آبشوران و همراه آهنگ های بابام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبانشناسی زیست محیطی از دانش های بینارشته ای معاصر است که به مطالعه و بررسی ارتباط بین زبان و محیط زیست می پردازد. پیوند میان زبان و محیط زیست بر پایه نحوه برخورد انسان ها با جهان طبیعت است که متأثر از دیدگاه ها، مفاهیم و جهان بینی ها است و تمام این ها در زبان شکل می گیرد. در همین راستا در پژوهش حاضر با استفاده از شیوه پژوهش توصیفی – تحلیلی به مطالعه تأثیرپذیری علی اشرف درویشیان (1320-1396ه.ش) از زبان شناسی زیست محیطی و نحوه انعکاس آن در آثار منتخب او (آبشوران و همراه آهنگ های بابام) می پردازیم. درویشیان در خانواده ای کم برخوردار و در حاشیه شهر کرمانشاه – آبشوران- متولد شد. به همین خاطر او از کودکی شاهد فقر گسترده ای بود که گریبانگیر خانواده شده بود. لذا طبیعت و محیط پیرامونی او به نحو خشنی اوضاع را برای این قشر از مردم سخت تر کرده بود. این ارتباط دو سویه طبیعت و زندگی طبقه فرودست به نحو بارزی درویشیان را تحت تأثیر قرار داده بود که در این پژوهش در قالب دسته بندی هایی شامل «برجسته سازی»، «هویت»، «محوسازی»، «قالب ها و قالب سازی» و «واقع بودگی» نشان داده شده است. تفسیر موارد ذکر شده نشان از آن دارد که زیست بوم، نقش بسیار زیادی در شکل گیری واقعیت و طرز تلقی آن، نامگذاری ها، ایدئولوژی و سلطه آن بر مردم فرودست دارد. این داستان ها بازنمایی واقع گرایانه از زندگی افرادی بود که نقش طبیعت را در ارتباط با زندگی و روح و روان خود به خوبی درک کرده بودند.
بررسی جهان معرفت شناختی امام علی (ع) در خطبۀ 108 نهج البلاغه بر اساس جهان های سه گانه در نظریه شعرشناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر که به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام گرفته، بررسی نوع نگرش و میزان باور امام علی (ع) در خطبه 108نهج البلاغه و چگونگی رسیدن به پیوستگی متنی و جهان معرفت شناختی از طریق فرایند های شناختی افزایش و انطباق در نظریّهشناختی جهان های متن پل ورث است که متن را در سه بُعد جهان گفتمان، جهان متن و جهان زیرشمول بر رسی می کند. پژوهش کنونی در پی پاسخ به این سؤالات است که امام در خطبه یادشده از چه نوع متنی استفاده کرده و به کدامیک از جهان های سه گانه زیر شمول توجّه بیشتری نشان داده و چگونه از آنها برای اقناع مخاطب و القای پیام استفاده کرده اند. سؤال آخر اینکه چه فرایندهایی در ترکیب جهان های سه گانه خطبه دخالت دارند. یافته ها نشان داد که در «جهان متن» خطبه مذکور به دلیل داشتن ماهیّت تعاملی از سه نوع متن توصیفی- گفتمانی و ابزاری استفاده شده است. سه جهان زیر شمول اشاری، نگرشی و معرفتی در متن به کار رفته است؛جهان اشاری و مکانی بازه زمانی و مکانی گسترده ای از خلقت آدم تا عصر امام و از عالم مُلک تا ملکوت را در بر می گیرد. از جهان های نگرشی بیشتر به جهان هدف توجّه شده، امّا جهان زیر شمول معرفتی که برجسته تر از جهان های دیگر است، با استعاراتی ساخته می شود که زیر ساخت های آن الهام گرفته از استعارات قرآن مجید است که طیّ فرایند «افزایش» نظام شبکه ای استعاری می سازند که در آن رابطه بنی امیّه- مردم در تقابل با رابطه پیامبر و امام-مردم با نگاشت های استعاری گرگ- گوسفند و پزشک- بیمار بیان می شوند. همچنین، فرایند «انطباق» در جملات مرکّب نقش توصیفی، توضیحی یا تبیینی دارد.
بازنمایی فرهنگی-زبانی قوم کُرد از منظر نشانه شناسی فرهنگی: مطالعۀ موردی سریال تلویزیونی «نون خ»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیدهساخت معنا چیزی نیست که در خلأ رخ دهد، بلکه گویشوران زبان های مختلف با ساخت معنا و رمزگذاری کلمات زبان همواره با مخاطبین خود ارتباط برقرار می کنند و مخاطبین نیز بر اساس معنایی که از واژگان دریافت می کنند آن ها را رمزگشایی می کنند. نگارندگان قصد دارند تا با بررسی رمزگان زبان کُردی به کار رفته در سریال تلویزیونی «نون.خ» به بازنمایی کُردها با استفاده از نظرات کاربران فضاهای مجازی از منظر بازیگر نقش اول سریال با نام نورالدین خانزاده که وانمود می کند فردی کُردزبان است، با لهجه فارسی کردستانی صحبت می کند و نیز خانواده وی که به فارسی کرمانشاهی صحبت می کنند پرداخته و نشان دهند که در این سریال تصویر کُردها چگونه به نمایش درآمده است. داده ها از نظرات کاربران در فضای مجازی گردآوری و از منظر نشانه شناسی فرهنگی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته اند. یافته ها نشان داد که زبان بازیگر نقش اول این سریال و خانواده وی، بازنمایی واقعی زبان مردمان مناطق کُردنشین نبوده، بلکه لهجه هایی ساختگی اند که بازیگران سریال آن را به کار می بردند. همچنین در بازنمایی پوشاک نیز طراحی مناسبی از لباس کرد ارائه نشده است و نجابت زن کُرد که در قالب فردی زمخت و مردانه وار به تصویر کشیده شده است نیز به خوبی نمایش داده نشده است.
مفهوم سازی فرهنگی «زندگی» در قرآن کریم با تأکید بر حیطه اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان شناسی فرهنگی به بررسی رابطه بین زبان و فرهنگ و تأثیر متقابل آن ها می پردازد، در این دیدگاه زبان زیر مجموعه ای از فرهنگ به شمار می آید که ویژگی های گوناگون فرهنگ را منعکس می کند. از ابزارهایی که زبان شناسی فرهنگی برای رسیدن به هدف خود از آن بهره گرفته است استعاره های مفهومی است؛ چرا، که استعاره های مفهومی به طور اتفاقی ساخته نمی شوند، بلکه بر اساس کنش های متقابل و پایدار با فرهنگ پایه ریزی می شوند. مطالعه ی حاضر به مفهوم سازی «زندگی» در قرآن با تمرکز بر گونه های اقتصادی رایج نزد مردمان عصر نزول پرداخته است تا از این طریق بازتاب گونه های رایج در مفهوم سازی «زندگی» را در کل آیات قرآن بکاوند. بررسی های صورت گرفته حاکی از آن است که در می ان گونه های رایج اقتصادی، گونه «تجارت» با بسامد بالاتری نسبت به سایر گونه ها در مفهوم سازی استعاری «زندگی» بکار گرفته شده است و پس از آن شاهد مفهوم سازی «زندگی» از طریق گونه های اقتصادی زراع، دامدار، شکار، غارت و صنعتگری هستیم. داده ها بیانگرآن است قرآن از الگوهای رایج در فرهنگ برای مفهوم سازی و تولید استعاره های حوزه «زندگی» بهره گرفته است و پس از نزدیکی به اندیشه مخاطب با تولید استعاره های مفهومی و به کارگیری آن درون روابط جدید به ایجاد الگوهای جدید و انتقال جهان بینی الهی در حوزه «زندگی» می پردازد. استعاره های بکارگرفته شده در حوزه مزبور نه تنها منعکس کننده الگوهای فرهنگی موجودند، بلکه الگوهای جدید تولید می کنند.
تحلیل رده شناختی واژه بست های وفسی بر اساس پارامترهای آیخنوالد (2003)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به هدف شناسایی و طبقه بندی واژه بست ها در زبان وفسی بر اساس پارامترهای آیخنوالد (۲۰۰۳) انجام شده است. این مطالعه به صورت تحلیلی و بر اساس منابع کتابخانه ای انجام شده است، زیرا نمونه های وفسی در این تحقیق اغلب از پیکره وفسی استخراج شده توسط استیلو (۲۰۰۴ب) به شکل ۲۴ داستان عامیانه وفسی و همچنین از دیگر اثرات وی در زمینه وفسی (استیلو، ۲۰۰۴آ، ۲۰۱۰) به کار گرفته شده است. در مواردی هم از پیکره بوگل و همکاران (۲۰۱۸) و یوسفی (۲۰۲۱) و نیز داده های گردآوری شده از گویشوران زبان استفاده شده است. نتایج این مطالعه نشان داد که اولاً نسبت به معیارهای زویکی و پولوم (۱۹۸۳) و سداک (۱۹۹۱) در دسته بندی واژه بست ها، پارامترهای آیخنوالد (۲۰۰۳)، نه تنها همه معیارهای دو دسته دیگر را شامل می شود، بلکه بر خلاف رویکرد دوگانه آن ها، مزیت بررسی واژه بست ها را در یک طیف چندبعدی از ویژگی ها از یک تکواژ کاملاً مقید تا یک تگواژ کاملاً آزاد دارد. در ادامه، بر اساس مجموعه پارامترهای آیخنوالد (۲۰۰۳) نشان داده شده است که وفسی هشت نوع واژه بست دارد که تنها ویژگی های نوع هشتم، یعنی واژه بست های oblique PAMs در وفسی، تحت تأثیر عوامل واج شناختی-نوایی قرار دارند. در پایان، بر اساس ویژگی های indelibility و locality نشان داده شد که واژه بست های oblique PAMs در واقع وندهای تصریفی هستند، از این رو، نمی توانند به عنوان واژه بست ها مطرح شوند.
بازنمایی گفتمانی کنشگران اجتماعی در غزل های عاشقانه اسپنسر و سیدنی از منظر رویکرد جامعه شناختی-معنایی ون لیوون (1996)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رنسانس به عنوان عصری پربار که در آن ادبیات و خصوصاً شعر شکوفا گردید، تا کنون موضوع مطالعات بسیاری بوده است. این دوره، که در بریتانیا دوره الیزابت نیز نامیده می شود، عصر طلایی غزل سرایانی نامی همچون سر فیلیپ سیدنی (1586-1554) و ادموند اسپنسر (1599-1552) است. جستار پیش رو، به تحلیل 16 غزل از غزلیات سیدنی و اسپنسر بر اساس نظریه جامعه شناختی-معنایی ون لیوون (1996) پرداخته است و رویکرد ایدئولوژیک این دو شاعر در بازنمایی کنش گران اجتماعی از خلال تعامل آن ها با ساختار قدرت مورد بررسی قرار گرفت. همچنین، یافته ها نشان داد که الگویی یکسان در بازنمایی شخصیت ها در این غزلیات وجود دارد؛ به گونه ای که شخصیت مردان صدای مسلط در متن ها هستند، اما شخصیت زنان به حاشیه رانده می شوند. این الگو بیانگر بستری ایدئولوژیک در متون مورد بررسی است. نتایج نشان داد که این الگو بازنمای ساختار قدرت در دوره الیزابت است که بر اساس آن کنشگران اجتماعی بر اساس مرز بندی های جنسیتی طبقه بندی می شوند.