مقالات
حوزه های تخصصی:
قوّت ترجمه های قرآن را باید در تفسير و ترجمه آیات مشکله و متشابه جستجو کرد. از جمله این آیات، آیات مرتبط با حوریان بهشتی با تعابیر خاص است كه در بسیاری از تفاسیر و ترجمه های قرآن، برداشت جنسیتِ زن از آن ها شده است؛ تعابیری مانند «حورٌ عین» که بیشتر مفسران و مترجمان قرآن، آن را به زنان بهشتی تفسیر و ترجمه کرده اند! نیز تعابیر «قاصِراتُ الطَّرْفِ»، «عُرُباً أَتْراباً»، «كَواعِبَ أَتْرابا»، «خَیراتٌ حِسان » و مانند آن که مترجمان و مفسران قرآن را به برداشت «زنان بهشتی» و برداشت جنسیتی از آیه سوق داده است. سؤال این است كه این تعابیر با توجه به جنسیت نداشتن فرشتگان، چگونه با ترجمه هایی نظیر «زنان بهشتی» پذیرفتنی است؟ درحالی که قرآن کریم به صراحت مؤنث بودن فرشتگان را مردود دانسته و آن را باور مشركان می داند! این مقاله به روش تحلیلی– توصیفی، با مراجعه به ریشه واژگان و مسائل دقیق نحوی اعرابی آیات و نیز توجه به فضای سیاق و با نگاهی فراجنسیتی به این دست از آیات تهیه شده است. یافته ها نشان می دهد كه برداشت جنسیتی در بسیاری از این آیات، به ویژه در خصوص نكاح و تزویج، چندین قرن پس از نزول اين آیات شكل گرفته و بدون توجه به ریشه دقیق لغت، این تعابیر به کتاب های لغت و تفاسیر و حتی ترجمه روایات راه یافته است. هم چنین ضمن نقد چالش های تفاسیر و ترجمه های قرآن در خصوص این آیات، ترجمه ای دقیق ارائه شده است.
تبيين ربوبیت عامه الاهي در سوره مُلك بر پایه تفسير ساختاري با تأکید بر تفسیر المیزان
حوزه های تخصصی:
بررسی ساختار هندسی آیات قرآن کریم بر پایه اهداف سور، روی آورد جدید دوران معاصر است که از آن، با عنوانِ تفسیر ساختاری یاد می شود. در این روش، روابط بین آیات در پرتو غرض سوره کشف شده و با توجه به ساختار سوره و سیاق آیات، می توان به معنای روشن و منطقی آیات دست یافت. هدف مقاله حاضر، بررسی ساختاری سوره مبارکه مُلک است که با روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر برخی از تفاسیر شیعه و اهل سنّت و با تأکید بر تفسیر شریف المیزان، سامان یافته است. بررسی ها، نشان می دهد که هدف اصلی این سوره، ناظر به تبیین و توصیفِ فرمان روایی و ربوبیت عامه الاهی بر جهان هستی و زندگی انسان هاست و مواردی هم چون دلایلِ این ربوبیت و فرمان روایی، تأثیر اعتقاد به ربوبیت خدا در سرنوشت اخروی انسان ها و نشانه های تدبیر و ربوبیت الاهی در زندگی انسان ها، به عنوان اهداف فرعی و ثانوی، مورد توجه بوده اند.
روش های استدلال امیرالمؤمنین علی (ع) بر خلافت بلافصل خویش بر پایه شرح نهج البلاغه آیت الله مکارم شیرازی
حوزه های تخصصی:
مسئله خلافت بلافصل امیرالمؤمنین علی (ع) از جمله مسائل کلامی مناقشه انگیز بین اهل سنّت و اهل تشیع بوده و هست. بررسی منطقی و منصفانه جهت حل مسئله می تواند راه صواب را فراروی جویندگان حقیقت قرار دهد. هدف این نوشتار، بازشناسی و تبیین روش های امیرالمؤمنین (ع) بر امامت و خلافت بلافصل خویش بر پایه شرح نهج البلاغه آیت الله مکارم شیرازی است. پرسش اصلی تحقیق آن است که امیرالمؤمنین علی (ع) در نهج البلاغه، با عنایت به شرح آیت ا.. مکارم شیرازی، با چه روش هایی و چگونه به دفاع از امامت و خلافت بلافصل خویش استدلال فرمود؟ این مقاله به روش بررسی متون و تحلیل محتوا تهیه شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که امیرالمؤمنین علی (ع) هم با روش ارائه استدلال منطقی از نوع شکل دوم و هم از روش معرفی صریح خود به عنوان امام، اثبات کردند که تنها او شایسته امامت و خلافت بلافصل پیامبر اعظم (ص) بوده اند.
واکاوی آیات ناهی از «ولیّ گرفتن» کفار و رابطه آن با سهم «تألیف قلوب»
حوزه های تخصصی:
در تعداد بسیار زیادی از آیات قرآن کریم از «ولیّ گرفتن» کفار، نهی شده است. از طرفی در آیه ۶۰ سوره توبه، «تألیف قلوب» به عنوان یکی از مصارف زکات ذکر شده است. اما گروه هایی هم چون «سلفیه جهادی» به نوعی اعطاء این سهم به کفار را به «ولیّ گرفتن» کفار تفسیر نموده اند. لذا هدف اصلی این مقاله تبیین رابطه این آیات دو دسته از آیات به ظاهر متناقض است. بنابراین سوال اساسی این پژوهش عبارت است از این که آیا آیات ناهی از «ولیّ گرفتن» غیر مسلمانان با تشریع سهم تألیف قلوب تنافی دارند؟ در این مقاله به روش تحلیلی- توصیفی و با مراجعه به منابع کتاب خانه ای به این پرسش اصلی، پاسخ داده شده است. یافته های این پژهش نشان می دهد که میان این دو دسته از آیات، تنافی وجود ندارد؛ زیرا این سهم، ارتباطی با محبت و دوستی با کفار ندارد و اختصاص این سهم به کفار از روی محبت و دوستی با آن ها نیست، بلکه تنها به جهت نرم کردن دل های آن ها برای شنیدن پیام اسلام و جذب آن ها به سوی اسلام است.
مؤلفه های تعجیزی شیاطین از منظر قرآن کریم
حوزه های تخصصی:
آیات قرآن کریم بر این امر دلالت دارند که شیطان با استنکاف از اوامر الاهی و توجیهات غیر عقلایی و اقدامات مکارانه به دنبال عاجز نمودن خداوند در ذات، صفات و افعال بود و شیاطین انسی نیز هم چون کفار و مشرکین از یک سو درصدد حذف معرفتی و معنوی خدا و حذف فیزیکی انبیا و ایمان گرایان بودند و از سوی دیگر، تلاش می نمودند که خود را از عذاب الاهی در دنیا نجات داده و از شکست در برابر انبیا فرار کنند. هدف مقاله بازخوانی مؤلفه های تعجیزی شیاطین از منظر قرآن کریم است. پرسش تحقیق این است که: شیاطین با تمسک به چه شیوه هایی، به تعجیز انبیا و موحدان پرداخته اند و راهبرد خداوند در مقابل آن، چه بوده است؟ این تحقبق از نوع تحقیق تحلیل محتوا و جمع آوری داده ها از منابع مرتبط، در راستای پاسخ به پرسش تحقیق بوده است. شیاطین از مؤلفه های گوناگونی هم چون انکار و تکذیب، تهمت و افتراء، تمسخر و استهزاء، ترویج خرافات، قلب واقعیات، ایجاد موانع، تهدید، تطمیع، تحریم، تبعید، تخریب و تهدیم استفاده می کند. خدای سبحان در قرآن کریم با رد ادعاهای شیطان، مالکیت و خالقیت اصیل را مختص خود دانسته و با اشاره به شرافت انسان به واسطه ظرفیت های تکوینی، اغواء کردن را عامل انحراف انسان برمی شمارد و اجازه تصرف ابتدایی شیطان بر انسان را نداده و مخلصین و شاکرین نیز از حوزه نفوذ شیطان مصون هستند. خدای متعال در برابر شیاطین انسی با راهبردهای ایجابی و سلبی، هم پاسخ های نظری حکیمانه و مجاب کننده به مؤلفه های تعجیزی آن ها داده است و هم در عمل با یاری انبیا و موحدان و فرستادن عذاب، موجبات شکست آن ها را فراهم نموده است و در پایان بشارت قطعی حاکمیت دین خدا و مؤمنین را اعلام کرده است.
واکاوی تفاوت میان انسان و بشر در قرآن کریم
حوزه های تخصصی:
در آیات قرآن کریم، آدمی با الفاظ و واژه های مختلفی معرفی و مورد خطاب قرار گرفته که در این میان «بشر» و «انسان» از جمله مهم ترین و رایج ترین تعابیری هستند که در تفاسیر قرآنی به عنوان معرف نوع انسان آمده است. به طور طبیعی استفاده از دو تعبیر مجزا می بایست پیام و هدف خاصی را نیز به دنبال داشته باشد. هدف این مقاله، واکاوی تفاوت های بین دو اصطلاح بشر و انسان در قرآن کریم با عنایت به منابع تفسیری است. سوال اصلی تحقیق این است که آیا دو واژه بشر و انسان اتحاد مفهومی دارند تا هر دو، معرّف آدم (ع) به عنوان ابوالبشر و ذریه وی یعنی تمامی ما انسان ها با عنوان بنی آدم باشند و یا تغایر مفهومی دارند؟ در این مقاله با استفاده از روش تحلیل محتوا، ابتدا هر یک از این واژه ها از لحاظ لغوی مورد بررسی قرار گرفت و سپس با استفاده از آیات قرآنی در کنار توجه به نظریات علمی جدید و کشفیات دیرین شناسان و یافته های آن ها در رابطه با انسان نماهایی که پیش از انسان هوشمند امروزی بر روی زمین وجود داشته اند، مانند انسان نئاندرتال و ...، تعریف و تفسیری تازه از واژه های «بشر» و «انسان» ارائه گردد. در نهایت معلوم شد که به نظر می رسد تعبیر انسان و بشر اختلاف مفهومی داشته و حامل معنای ویژه ای هستند.