مقالات
حوزه های تخصصی:
شیطان موجودی آزاردهنده از جن است که در برابر حضرت آدم(ع) تکبر ورزید و رانده شد و از خداوند کریم مهلت خواست تا بندگان، غیر از افراد مخلص را گمراه کند و خداوند متعال این مهلت را برای آزمایش انسان قرار داده است. واژه «شیطان» به دفعات مکرر در آیات قرآن بیان شده است. از پیدایش لفظ تا کسب مفهوم قرآنی اش، تطور قابل ملاحظه ای داشته است. هدف این پژوهش، دریافت مفهوم مسّ حضرت ایوب(ع) توسط شیطان و رنج و عذاب آن حضرت(ع) طبق آیه 41 سوره «ص» است. حال سوال اصلی این است که آیا شیطان این توانایی را دارد که انسان را بیمار کند؟ آیا مسّ شیطان از نوع لمس کردن و حلول شیطان در بدن حضرت ایوب(ع) بوده است؟ لذا در این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی تلاش گردید تا نگرش جدیدی از مسّ و کارکرد شیطان ارائه شود و شش دیدگاه در خصوص آیه مذکور بیان گردیده و سپس این دیدگاه ها با استفاده از دلایل قرآنی و عقلی، مورد نقد و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان می دهد که نسبت بیماری به شیطان در طول اسباب طبیعی مورد قبول نیست؛ بلکه شیطان به وسیله وسوسه، موجبات رنج و عذاب حضرت ایوب(ع) را فراهم آورد. هم چنین کلمه مسّ شیطان به معنی وسوسه است و ادعای مسّ به معنای رنج و بلا، صحیح نیست.
ارزیابی مبانی معرفت شناختی مدرنیسم در اندیشه محمد عبده در تفسیر المنار و علامه طباطبایی در تفسیر المیزان
حوزه های تخصصی:
«مدرنیسم» به مثابه محصول معرفتی فرهنگ غرب، با اصالت بخشی به زندگی دنیوی و این جهانی، ابعاد قدسی هستی را انکار نموده، زبان به انکار اصول و بنیان های ثابت معرفت شناختی و هستی شناختی گشوده است. این مکتب تلاش می کند با طرح و ترویج اصول و مبانی خودساخته در سه محور معرفت شناسی، هستی شناسی و انسان شناسی به تبیین و تفسیر جهان و انسان بپردازد. در این میان، از آن جا که مبانی معرفت شناختی مدرنیسم پایه معرفتی مبانی هستی شناختی و انسان شناختی آن را تشکیل می دهد، جستار حاضر با روش توصیفی تحلیلی به ارزیابی این مبانی در اندیشه محمد عبده در تفسیر المنار و علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می پردازد. بررسی ها نشان می دهد که محمد عبده به دلیل داشتن مواضع اصلاح طلبانه در مقابل فرهنگ غرب، تمایلات خرد گرایی و علم گرایی از خود نشان داده است، این در حالی است که علامه طباطبایی ضمن جامعیت و تخصص در دانش های عقلی و نقلی، با دقت و عمق به ارزیابی مبانی معرفت شناختی مدرنیسم پرداخته است.
تأملی بر اصلی ترین مبانی کلامی اقتصاد مقاومتی بر پایه قرآن و حدیث
حوزه های تخصصی:
اقتصاد مقاومتی عبارت است از اقتصادی مستقل که دارای خاصیت مقاومت مدبرانه در مقابل کارشکنی و خباثت دشمن و آسیب ناپذیر در برابر بحران ها و نوسانات بین المللی است. هدف از تدوین این اثر، بررسی مبانی کلامی اقتصاد مقاومتی از دیدگاه قرآن و حدیث و نقش آن ها در تحقق اقتصاد مقاومتی است. لذا این مقاله به این سؤال مهم پاسخ می دهد که مهم ترین مبانی کلامی اقتصاد مقاومتی از دیدگاه قرآن و حدیث کدامند و چه نقشی را در تحقق اقتصاد مقاومتی ایفا می کنند؟ این پژوهش از نوع تحلیل محتوا و کتابخانه ای است و با مراجعه به منابع و آثار مرتبط، داده های مورد نیاز، جمع آوری و در راستای دست یابی به هدف و پاسخ به سوال تحقیق، مورد تجزیه، تحلیل و تدوین قرار گرفته است. یافته های بحث نشان می دهد، ضمن این که نظریه اقتصاد مقاومتی ریشه در اعتقادات و مبانی دینی دارد، مهم ترین مبانی کلامیِ اقتصاد مقاومتی از دیدگاه قرآن و حدیث، خدامحوری و مالکیت حقیقی خداوند و اعتقاد به معاد است. توجه به این مبانی است که می تواند کشور را از بحران های اقتصادی خارج و رونق اقتصادی را در جامعه ایجاد کند.
بررسی جایگاه عقل در تفسیر قرآن کریم از نظر علامه معرفت بر پایه تفسیر اثری جامع
حوزه های تخصصی:
گرچه اهمیت و حجیت عقل بر کسی پوشیده نیست، اما در چیستی عقل و دامنه کاربرد آن در مقام تفسیر، دیدگاه هاى متفاوتى وجود دارد. هدف این مقاله، بررسی جایگاه عقل در تفسیر قرآن کریم از نظر علامه معرفت بر پایه تفسیر اثری جامع و بیان کاستی های احتمالی در آن است. سؤال اصلی این است که آیا عقل می تواند منبع مستقلی در فهم معانی قرآن باشد یا خیر؟ این پژوهش با استفاده از روش توصیفی و انتقادی تهیه شده است. نتایج بررسی نشان می دهد که استاد معرفت عقل را دو قسم دانسته: عقل رشید، حکیم و ... که در حوزه معارف بشری تواناست و دوم «عقل بشری» که به لحاظ محدودیتش از درک غیب ناتوان است. ایشان در تفسیر نقلی خود توجه ویژه ای به عقل و اجتهاد داشته و در کنار محکمات قرآن و سنت، عقل را سند دانسته و آن را حاکم بر اخبار و نظریات تفسیری می داند. به همین دلیل واژه «الکتاب» در روایات «عرضه حدیث بر کتاب» را در مفهومی وسیع تر از ظاهرش دانسته و آن را کنایه از محکمات دین و بدیهیات عقلی که شامل سنت و برهان آشکار عقلی می شوند، می داند که لازمه دلالت روایات عرضه حدیث بر کتاب، اعتبار عقل در تفسیراست. نکته قابل تأمل در «تفسیر اثری جامع» ابهام مقصود استاد از عقل است.
روش شناسی حل موارد متناقض نما در قرآن و کتاب مقدس و میزان موفقیت آن
حوزه های تخصصی:
اسلام و مسیحیت هریک، کتاب مقدس خود را در اوج و مملو از نکات بدیع می دانند که بشر را به نجات و سعادت رهنمون می سازد، مسلمانان قرآن را نازل شده از جانب خداوند و مسیحیان کتاب مقدس خود را مؤید به تأییدات روح القدس و از القائات او می دانند. اما در خصوص هر دو کتاب، ادعای وجود تناقض شده است و مدافعان هر دو دین، درصدد ارائه پاسخ ها و راه حل هایی جهت رفع تناقض های ظاهری میان آیات آن، برآمده اند. علی رغم نقادی های فروان نسبت به کتاب مقدس، دیدگاه رسمی کلیسای کاتولیک هم چنان بر اعتبار محتوای این کتاب و بی خطا بودن آن استوار است. هدف این مقاله روش شناسی حل موارد متناقض نما در این دو کتاب و بررسی میزان موفقیت این روش ها است. در این مقاله به روش تطبیقی- تحلیلی به استناد منابع کتابخانه ای، روش مدافعان قرآن و کتاب مقدس در حل موارد متناقض نما بررسی شده است. بررسی ها نشان می دهد که مسلمانان در این مقام، روشی قانونمند در پیش گرفته اند و بر اساس جمع عرفی میان آیات که مورد پذیرش عقلاء است، تناقضات ظاهری را برطرف نموده اند، اما مسیحیان در برخی موارد موفق به رفع تناقضات نشده اند و در برخی موارد، پاسخ ها و راه حل های ارائه شده از سوی آن ها، به تکلّف های نابجا و غیر معقول منجر گشته است.
معناشناسی تربت سیدالشهداء(ع) و قلمرو اخذ آن به منظور استشفاء بر پایه روایات
حوزه های تخصصی:
در فقه شیعه امامیه، خوردن گِل و خاک، حرام است. اما از این حکم، خاک قبر امام حسین(ع) با شرایطی استثناء شده است. در روایات امامیه، تعابیری چون «طین قبر الحسین» و «تربه الحسین» به چشم می خورد. هدف این مقاله تبیین چیستی تربت سیدالشهداء(ع) و تعیین محدوده مجاز اخذ به منظور استشفاء از آن است. پرسش اصلی تحقیق این است که بر اساس روایات، به چه محدوده ای از قبر شریف امام حسین(ع) «تربه الحسین» اطلاق می شود و می توان از آن شفابخشی را انتظار داشت. این مقاله به روش تحلیل محتوا انجام شده و یک مطالعه بنیادی به شمار می آید. با مراجعه به منابع حدیثی، فقهی و جست وجوی کلیدواژه هایی مانند تربت، قبر، امام حسین، شفاء و مانند آن، داده های مورد نیاز در راستای هدف مقاله و در پاسخ به پرسش اصلی تحقیق جمع آوری گردید. سپس مورد نقد و بررسی قرار گرفته و به شکل منطقی تدوین و نتیجه گیری شده است.بررسی سه دسته از روایات مربوط به تعیین محدوده اخذ تربت به جهت استشفاء نشان داد که همگی دچار ضعف سند هستند. به نظر می رسد با عنایت به متواتر بودن شفابخشی تربت سیدالشهداء(ع) از یک سو، و حرمت اکل طین و تراب از سوی دیگر، لازم است جهت استشفاء به قدر متیقن از تربت سیدالشهداء (ع) بسنده کرد؛ یعنی تربتی که از خود قبر شریف و اطراف آن که در عرف به قبر ملحق می شود.هم چنین بررسی روایات دال بر بو و رنگ خاص نشان داد که این روایات، دلالتی بر منوط بودن شفابخشی بر رنگ یا بو ندارند.