۱.
قالی ایرانی شهرت جهانی دارد و نمونه های متنوع آن در هر منطقه از ایران بافته می شود. از میان قالی های اقوام مختلف ایران، قالی ترکمن و خراسان شمالی شباهت های زیادی به هم دارند. در بعضی از نمونه ها، شباهت بافته ها به حدی است که امکان تمایز و تشخیص تعلق آن ها به قومی خاص به سختی میسر است. این گروه از دست بافته ها به دلیل ویژگی های خاص و زیبایی منحصر به فرد که پرورده ذوق اصیل زن بافنده ایرانی می باشد، همواره مورد توجه هنردوستان است. هدف از این تحقیق، شناسایی نقوش، ترکیب بندی و رنگ بندی قالی ترکمن و خراسان شمالی و کشف نقاط اشتراک و افتراق آن ها است. این پژوهش به دنبال پاسخ گویی به این سوال است که چه تفاوت ها و شباهت هایی میان قالی ترکمن و خراسان شمالی وجود دارد. روش پژوهش، توصیفی - تحلیلی است که با استفاده از منابع اصیل موجود به صورت کتابخانه ای و اسنادی انتخاب شده اند. مقایسه نمونه ها نشان می دهد که قالی های این دو قوم دارای نقوش هندسی هستند که به صورت منظم در متن و حاشیه تکرار می شوند. بر این اساس، تشابه نمونه ها بیش از نقاط افتراق آن ها است و آثار مورد بررسی بر اساس ویژگی های قالی ترکمن شکل گرفته است. بر اساس پژوهش حاضر، به نظر می رسد که در دوره تاریخی خاص، اقوام خراسان بیش از قبل از قالی ترکمن تاثیر گرفته و تشابه بیشتر را میان قالی اقوام پدید آورده است. همچنین مهم ترین افتراق قالی ترکمن از قالی های خراسان این است که اگرچه نمونه قالی ترکمن قدمت و اصالت بیشتری دارد، تنوع نقوش از نظر موضوعی و روش های ترکیب بندی قالی خراسان بسیار بیشتر از نمونه قالی ترکمن است.
۲.
تولید پوشاک در دوره های گوناگون شکل و شمایلی متفاوت داشته است. کارگاه خیاطی در ایران تاریخچه ای بیش از ۱۵۰ سال دارد. امروزه کارگاه های دنیا نیز مانند سایر بخش ها مدرن شده و با استفاده از تکنولوژی های روز سعی در آموزش خیاطی به روش نوین می نمایند. یکی از بخش های مهم در کارگاه های خیاطی، بخش طراحی مدل پوشاک می باشد. طراحی پوشاک هم مثل هر کار دیگری با گذشت زمان تغییر زیادی کرده است. با پیشرفت تکنولوژی، الگوسازی دوبعدی به ساخت الگو به صورت سه بعدی تغییر پیدا کرده و خیاطان و طراحان حرفه ای دیگر از روش های سنتی و دستی برای تهیه پوشاک افراد خوش سلیقه و مشکل پسند استفاده نمی کنند. امروزه با پیشرفت تکنولوژی و ابزارهای کاربردی، استفاده از روش های سنتی به دلیل داشتن هزینه بالا و زمان بر بودن، غیرکارآمد و منسوخ شده اند. در دنیای کنونی، رمز موفقیت کشورهای جهان اول در تولیدات پوشاک، استفاده از روش های صنعتی و در کنار آن، بهره گیری صحیح از ابزارهای روز، روش های نوین طراحی و مدیریت تولید است که یکی از این ابزار، استفاده از نرم افزارهای گرافیکی و طراحی است. فقط طراحان هستند که می توانند طراحی را در زمینه پوشاک و نساجی به خوبی انجام دهند. ولی متأسفانه هنوز در جایگاه واقعی خود قرار نگرفته اند و از آن ها به خوبی استفاده نمی شود. یکی از آن دلایل، عدم آشنایی با تکنولوژی روز در این بخش است که می تواند باعث عدم انگیزه کافی طراحان و توجیه نشدن درست آنان از بازار کار و اشتغال باشد. شاید با شناخت کارکرد نرم افزارها در صنعت پوشاک، به تغییرات قابل توجه دست یابیم. در این تحقیق که به روش توصیفی است، سعی در شناساندن کارکردهای نرم افزارها شده است و در یک تحقیق میدانی، میزان استفاده نشدن آن ها مشخص می شود.
۳.
طبیعت در فرهنگ ایرانی آنچنان ارزشمند است که از دیرباز بر تمامی نقوش هنرهای ایرانی تاثیر بسزایی داشته و حتی در سفالینه ها اولیه و دیوار بناهای مختلف به کار برده شده است. نگرش عرفانی ایرانی از طبیعت به عنوان نمادی از باغ بهشتی از اشاره های مستقیم و غیرمستقیمی سرچشمه می گیرد که قرآن به درخت و باغ های فردوس دارد. ارتباط و در هم تنیدگی طبیعت با موضوع نگاره چنان جداناپذیر است که گویی این دو کنار هم معنا می یابند. عناصر طبیعت نیز مانند دیگر عناصر موجود در نگاره ها نقشی نمادین دارند و تنها به عنوان بیان کننده داستان به تصویر کشیده نشده اند، بلکه به عنوان منبع الهام یادآور حقیقتی هستند که در ژرفای وجود نگارگر مکتب هرات نقش بسته است. نگارگری ایرانی در حقیقت تصویری برای آرایش کتاب ها است که محققان آن را بر اساس ایام تاریخ، رفتن و آمدن یک پادشاه یا مرکزیت یک شهر و بخش به مکاتب مختلف تقسیم بندی کرده اند. روش تحقیق در این مقاله از نوع توصیفی و تحلیلی است و برای گردآوری اطلاعات از روش مطالعات کتابخانه ای استفاده شده است. نتایج تحقیق بیان گر آن است که ارتباط عمیق و گسترده انسان با طبیعت و نتایج حاصل از آن، نوع نگرش و جهان بینی وی را رقم زده است. اینکه ارتباط با طبیعت چگونه شکل گرفته و نگرش هنرمند نشأت گرفته از چیست، یکی از مسائلی است که می توان به واسطه آن به نقش معنایی بعضی از عناصر طبیعت در نگاره ها پی برد.
۴.
با پیشرفت جوامع و حرکت به سمت مدرنیزه شدن، موزه ها نیز به سمت تکنولوژی قدم برداشته اند. امروزه موزه ها دیگر تنها به نمایش آثار تاریخی گذشته نمی پردازند، بلکه در تلاش هستند تا جامعه را با واقعیات کنونی آشنا کنند و ضمن حرکت به سمت جامعه ای مدرن تر و آینده ای پیشرفته تر، نقش مؤثرتری نسبت به گذشته ایفا نمایند. موزه های تکنولوژی نوعی از موزه های نوین هستند و به دنبال نمایش دورنمایی از آینده، همراه با تجربه عینی هستند. اهداف اصلی این پژوهش، بررسی و طبقه بندی موزه های سنتی و نوین و مقایسه آن ها از سه بعد کالبدی، عملکردی و اجتماعی، واکاوی شاخص های مؤثر در معماری موزه نوین و ارائه در قالب مدل مفهومی و تحلیل مؤلفه های مستخرج از مدل مفهومی در طراحی موزه آینده دبی به عنوان یک موزه نوین می باشد. روش پژوهش حاضر، توصیفی- تحلیلی است و گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای-اسنادی و میدانی انجام شده است. در گام نخست، مکتوبات در زمینه انواع موزه ها (به خصوص موزه های نوین) مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته، تفاوت موزه های سنتی و نوین مرور شده و عناصر تأثیرگذار در معماری داخلی موزه های نوین در قالب مدل مفهومی استخراج گشته است. سپس به منظور آشنایی با پیشرفت موزه های نوین، با توجه به مؤلفه های ارائه شده در مدل مفهومی، به بررسی نمونه موردی (موزه آینده دبی) پرداخته شده است. یافته ها نشان می دهد موزه ها به دو دسته موزه های سنتی و موزه های نوین تقسیم شده و شاخص های تأثیرگذار در معماری موزه نوین، شامل «تکنولوژی، دوستدار محیط زیست، نور طبیعی و مصنوعی، پالت رنگ، تزیینات، فضای جمعی، سازه و تأسیسات» می باشند. موزه آینده دبی نیز به عنوان یک موزه نوین، با هدف دست یابی به پایداری از کانسپت های متعددی برای هر یک از شاخص های موزه نوین، بهره برده است و مهمترین آن ها، استفاده از ابزارهای مدل سازی پارامتریک جدید در طراحی سازه از شاخص تکنولوژی می باشد.
۵.
هرچند که فضا توامان به صورت کارکردی و نمایشی و یا مفهومی در نگارگری ایفای نقش می کند، با این حال، فضای منفی در آثار کمال الدین بهزاد نقشی کلیدی دارد که در ارتباط با فضای مثبت معنا می یابد و مفهوم خاص و منحصر به فردی دارد. این مقاله بر آن است تا به شناسایی فضای منفی در کنار فضای مثبت در آثار کمال الدین بهزاد بپردازد. روش مورد استفاده توصیفی تحلیلی و گردآوری مطالب نیز کتابخانه ای و مشاهده ای به تحلیل فضای منفی در آثار بهزاد می پردازد که در این راستا، با روش نمونه گیری انتخابی آثار استاد بهزاد گزینش شده است. چیستی «فضای منفی» و چگونگی طبقه بندی فضا در آثار استاد بهزاد، پرسش بنیادی جستار حاضر است که با هدف چگونگی و شناخت فضای منفی در آثار بهزاد به شناخت فضا و انواع آن می پردازد. نتایج پژوهش نشان داد که فضای منفی در آثار بهزاد، ماهیت کارکردی دارد و این بدین معنا است که در تحلیل تکنیکی اجزای اثر، نقش دارد و تمرکز بر روی مجزا کردن اثر به واسطه فضای منفی است. بر اساس آنچه از آثار او بر می آید، گزینش فضای منفی، امری هوشمندانه و هدف دار است. همچنین این فضا با پیوست به فضای مثبت، ایجاد تعادل و توازن کرده، در جذابیت و بهتر دیده شدن اجزاء و عناصر تصویری کمک می کند. کمال الدین بهزاد فضای مثبت و منفی را توأمان در سراسر نگاره های خود نشان داده است؛ به نحوی که به فضای کلی تصویر آسیب نزده و از کوچکترین فضا حتی منفی نیز استفاده می کند.
۶.
اولین سبک شاخص خط نستعلیق که مورد پذیرش واقع شد، سبک میر عماد حسنی قزوینی (متوفی 1024ق) در دوره صفوی بود. با ورود صنعت چاپ به ایران در دوره قاجار، به دلیل نیاز سازگاری خط با این صنعت، میرزا رضا کلهر (متوفی 1310ق) با اعمال تغییراتی در خط میر عماد این نیاز را برطرف نمود، اما اوضاع نابسامان بعد آن موجب شد خوشنویسی مانند دیگر هنرها دچار نسیان شود و حدود دو دهه بعد با ظهورعمادالکتاب (متوفی 1355ق)، نستعلیق سبک کلهر دوباره احیا و با اعمال تغییراتی در آن به دوره معاصر منتقل شد. این پژوهش قصد دارد با مطالعه تطبیقی آثار سیاه مشق دو هنرمند، به چگونگی تحولات و تغییرات ایجاد شده در شیوه خط نستعلیق از اواخر قاجار تا معاصر بپردازد. سؤال اصلی پژوهش این است که مکتبی که خوشنویسان امروز از آن پیروی می کنند مکتب کلهر نامیده می شود یا عمادالکتاب؟ به این منظور، از هر خوشنویس، پنج اثر سیاه مشقی به صورت تصادفی انتخاب شده و به شیوه تطبیقی مطالعه می شوند. اطلاعات پژوهش به روش کتابخانه ای- اسنادی جمع آوری و به روش کیفی تحلیل شده اند. پس از تطبیق آثار، مشخص شد که شیوه نستعلیق نویسی ، هندسه و اسکلت بندی خط عمادالکتاب همان شیوه کلهر است، اما عماد الکتاب در نستعلیق کلهر اصلاحاتی انجام داده است. در جهت تناسب، بیشتر حروف و استحکام بخشیدن در کرسی و ترکیبات که کلهر به جهت سازگار کردن نستعلیق با صنعت چاپ به ناچار در دوره خود نادیده گرفته بود. در نهایت، شیوه نستعلیق نویسی عماد الکتاب تکمیل کننده مکتب کلهر بوده است.
۷.
کاشی کاری در ایران از مهم ترین مظاهر بروز مفاهیم معنوی و عرفانی در هنر به شمار می رود که در تزیینات مساجد و اماکن مذهبی رکن اصلی را ایفا می کند. اصول فنی و هنری در تزیینات به ویژه کاشی کاری بسیار مورد توجه بوده است. هدف این پژوهش، مقایسه بنای امامزاده محروق و مسجد گوهرشاد به لحاظ نوع وتزیینات کاشی کاری است تا جلوه برجسته در این دو بنا با توجه به اینکه در یک دوره تاریخی و یک حوزه جغرافیایی انجام شده مشخص شود. در این جستار، با مطالعات اسنادی انجام شده، شاهد آن هستیم که نوع کاشی کاری های مسجد گوهرشاد و بنای امامزاده محروق یکسان بوده و کاشی ها بسته به فضای به کار رفته و نوع نقش آن ها متفاوت است. همچنین رنگ های به کار رفته تفاوت دارد. کاشی معقلی وکاشی هفت رنگ در هر دو مکان کاربرد بیشتری نسبت به انوا ع کاشی کاری دارد و آن به دلیل صرفه جویی در زمان بازسازی های و مرمت بنا بوده است. مسجد گوهرشاد به لحاظ گستردگی وقدمت کاشی کاری ها و همجواری آن با بارگاه امام هشتم بسیار بااهمیت و برجسته است.
۸.
بررسی بازنمایی یک امر در آثار هنرمند، راهی برای یافتن جهان زیسته و چشم انداز او به جهان است. براینی کمپبل در «پروژه پدر» به سراغ یکی از قشنگ ترین و هولناک ترین پروژه های کاری اش رفته است. او می خواهد آخرین دیدارها با پدرش را ثبت کند و در عین حال، پایان پدر را به تصویر می کشد که می تواند دردناک باشد. این پژوهش می تواند گامی در راستای تبیین سبک زیباشناختی کمپبل باشد و «پروژه پدر» را از این منظر واکاوی کند. بر این اساس، هدف این پژوهش، تحلیل چگونگی بازنمایی پدر در مجموعه بالا است. پرسش اصلی در این پژوهش عبارت است از اینکه چگونه پدر در پروژه پدر کمپبل بازنمایی شده است؟ در این نوشتار، پس از بیان مبانی نظری و معرفی کمپبل، عکس های «پروژه پدر» با تمرکز بر بازنمایی پدر و نقش عکاس به عنوان دختر او تحلیل می شود. این پژوهش به لحاظ ماهیت، کاربردی است. روش در این پژوهش، توصیفی و تحلیلی است. گردآوری اطلاعات با روش کتابخانه ای و مشاهده تصاویر است. روش تحلیل در این پژوهش کیفی است. نمونه گیری در این پژوهش با روش گزینشی است. 10 عکس که در ارتباط مستقیم با موضوع نوشتار است، برای تحلیل انتخاب شده است. این پژوهش نشان می دهد که این پروژه هم می تواند جنبه شخصی داشته باشد و هم می تواند به لحاظ زیباشناختی مطرح باشد. کمپبل در این پروژه هم نقش دختر را ایفا می کند و هم به پدرش می پردازد. عکس ها به دلیل این که در یک سیر روایی با یادداشت هایی همراه شده است، جذابیت و معنای متفاوتی یافته است. کمپبل تلاش می کند تا یکی از دردناک ترین مراحل زندگی اش را به زیباترین شکل به نمایش بگذارد، اما در این راه تلاش می کند تا ما را با واقعیت رو به رو سازد و همراه کند. پروژه پدر در نمایش روزهای پایانی پدر به صورت صریح و گاهی استعاری موفق است. شاید یکی از جنبه های زیبا بودن این مجموعه، روبه رو ساختن مخاطب با واقعیت عریان و بدون پرده است.