۱.
بی شک یکی از مهمترین تزیینات بناهای اسلامی،کاشی کاری و کاشی نگاری است. کاربرد این هنر در فضای داخلی و خارجی، اهمیت و شهرت بناها را چندین برابر نموده است. از سویی دیگر، بخش مهمی از تاریخ نقاشی ایران را می توان با مطالعه نقوش کاشی های ایرانی به دست آورد. در دوره قاجار، به علت علاقه شاهان به هنر، بالاخص کاخ سازی،کاشی نگاری ارتقاء یافت. کاخ گلستان به عنوان الگوی مناسب و مهم در این دوره مورد توجه است. این مقاله به بررسی و شناخت تکنیک به کار رفته در کاشی های کاخ گلستان و در فرایندی مهمتر، به شناخت هر چه بیشتر نقوش آن ها تلاش نموده است. تزیینات بنا، نقش مهمی را در شکوه و جلال معماری عهده دار است. در مجموعه کاخ گلستان،گلستانی از نقش بر کاشی به نمایش آمده که نگاه و اندیشه مخاطبین را به چالش کشانده است. در این مقاله، نقوش کاشی های کاخ گلستان مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته و شاخصه های کاشی های این مجموعه و موارد مهم آن معرفی و ارائه گردیده است تا علاقه مندان از شناخت کامل و جامع تزیینات کاشی کاری کاخ گلستان بهره مند شوند. تحقیق توصیفی تحلیلی حاضر با بهره گیری از شیوه اسنادی تاریخی داده ها و اطلاعات لازم گردآوری شده است. نقوش کاشی های کاخ گلستان را بر مبنای به کارگیری در فضای اندرونی و بیرونی می توان تقسیم نمود. بیشترین نقوش فضای بیرونی را نقوش گیاهی دربرگرفته است. کاشی های فضای اندرونی از نقوش داستانی، انسانی، شکارگاه، اساطیری و هندسی آذین گشته است. کاخ اصلی بیشترین سهم را به خود اختصاص داده است.
۲.
انسان ها از همان ابتدا با مفاهیمی مانند زشت و زیبا آشنا بوده و آن را به اشیاء مختلف اطلاق می کردنند. با دیدن یک تصویر و یا نقاشی از طبیعت و یا مجسمه ای از پیکر یک انسان یا حیوان آن را تحسین کرده و واژه های زیبا و زشت را برای وصف آن به کار می بردنند. انسان ها سعی در به عینیت درآوردن آنچه در ذهن به آن می اندیشیدنند، داشتند و نتیجه حاصل از این به عینیت درآوردن را هنر می نامیدنند. اندیشه و فهم دو امر اساسی و جدایی ناپذیر در شیوه زندگی بشر از ابتدا تاکنون بوده است و از زمانی که متن، نوشته، تصویر و یا نشانه ای وجود داشته، انسان همواره سعی در ترجمه، تفسیر و فهمیدن آن داشته است و به همین اعتبار نیز از روش های گوناگونی برای فهم و انتقال آنچه با آن مواجه بوده استفاده می کرده است. در این میان، هنر به عنوان زبانی جهان شمول در بیان ایده ها و مفاهیم بنیادین، نقش مهمی در شکل گیری اندیشه ها و نظریات در طول تاریخ داشته و از این جهت، معنا و تفسیر آن نیازمند روشی علمی و دقیق است. در این پژوهش قصد دارم با روش توصیفی-تحلیلی و با رویکرد فلسفی، از نگاه روزمره به هنر فراتر رفته و نقش روش هرمنوتیکی را در تفسیر آثار هنری بررسی کنیم. گردآوری داده ها در این پژوهش با استفاده از اسناد کتابخانه ای صورت گرفته است. یافته ها نشان می دهد که اثر هنری از آن جهت که رویدادی از حقیقت بوده و جنبه ای از حقیقت در آن آشکار می شود، به تفسیر دقیق و علمی نیاز دارد و مفسر باید در تحلیل هرمنوتیکی اثر هنری، از مفهوم میان مایگی، شی بودن و تفسیر ظاهری اثر هنری فراتر رفته و حقیقتی را که اثر هنری بستر ظهور آن است را به درستی تفسیر کند.
۳.
برای اینکه عکس های تاریخی جنبه سندیت پیدا کنند، لازمه آن ها حضور عکاسان در بطن رخداد تاریخی یا اجتماعی است؛ همان شانس حضور، اما اگر عکاس چنین شانسی را به دلایلی نداشته باشد، باز می تواند بر اساس متون تاریخی اقدام به ثبت عکس تاریخی کند. عکاس به جای ارجاع مستقیم عکس به رخداد از کارکرد بازنمایی در عکاسی استفاده می کند. بازنمایی در عکاسی از جنس مفهومی است که فراتر از تصویر پیش می رود. در این فرآیند، عکاس می تواند از مفهوم ابسنس (غیاب) به معنای نفی و سلب حضور عناصر، اشیاء و افراد بهره ببرد. عکاسی از ابسنس به عنوان مفهومی پست مدرنیستی بهره می برد تا به واسطه غیاب عناصر تاریخی محتوای متفاوت از واقعه را به نمایش بگذارد. با بررسی مجموعه عکس های یاسر خدیشی از واقعه حمله آغا محمد خان قاجار به کرمان که در پس آن شهر کرمان را به چشمخانه تاریخ تبدیل کرد، با توجه به مفهوم ابسنس می توانیم نتیجه بگیریم که عکاس در منش هنری وضعیت معاصر عکاسی نیازی به حضور در بطن رخداد تاریخی - اجتماعی را ندارد.او می تواند با استفاده از مفهوم ابسنس در عکس هایش علت های وقوع را به طرز عمیق تری به بیننده ارایه دهد. این مفهوم می تواند به صورت اختیاری، غیراختیاری و یا ناآگاهانه در عکس قرار بگیرد. مفهوم ابسنس روایت تاریخی در درون کادر عکس ها را نه بر اساس نمایش عناصر موجود حاضر و آماده توسط عکاس، که بر اساس عوامل و پدیده های خارج قاب توسط بیننده مورد خوانش و فهم قرار می دهد. همین موضوع باعث می گردد که فضای عکس ها شاعرانه و مخاطب بدون تحمیل حضور اشیاء و عناصر دلخواه عکاس درون کادر، بدون جهت گیری خاص، عکس ها را محلی برای اندیشه و تفکری عمیق یافته و شروع به خوانشِ تأویل گونه آن ها کند. در این حالت، عکاس می تواند خودش را به عنوان یک هنرمند از قید و بند آزاد نموده، تخیل و افکار پشت دوربین را به پرواز درآورده و بدون نگرانی از شکستن فرم های کلیشه ای و تکراری، محتوای جدیدی را تولید کند.
۴.
خیال یا تصویر ذهنی، بستر ظهور خلاقیت هنری است و ریشه آن، در ضمیر ناخودآگاه انسان جای دارد. خلق یک اثر هنری با پوشش مفاهیم زیبایی شناسی، نوعی خیال پردازی است. هنر، ارتباط روح با دنیای ابدیت و ماورای جهان هستی است. عکاسی صحنه پردازی شده تخیل یا رویایی است برای بدل شدن به واقعیت که نیازمند بازگشت به خویشتن را دارد. در تصاویر جی یونگ لی، می توان به وضوح نقش تجسم خلاقیت را در چینش های خردی دید و ریشه محکم ایماژهای ذهن ناخودآگاه و عینیت بخشیدن به آن ها را در قیاس با ارائه هایشان تحت قلمرو صور خیال درک کرد. این مقاله با استناد به نظریه های کارل گوستاو یونگ مبتنی بر روان شناختی پندار، به پژوهش در باب آفرینش خیال بر صحنه حقیقت پرداخته است. طبق نظریات یونگ می توان چنین نتیجه گرفت که جی یونگ لی با تاکید بر پدیده های ذهنی ناشناخته و سفر به درون به دنیای رویاهایش ورود کرده و از گیاهی چون لوتوس و حیواناتی چون موش و کلاغ و حشراتی چون کرم و مورچه و تخم مرغ و... استفاده کرده تا یک عنصر را به جای چند عنصر بنشاند؛ به این معنا که افکار ناشناخته را به جای کلاغ های شناخته شده معرفی کرده است و فضای تخیلی تصاویرش را به یک عنصر برای تمامیت مفهوم تکرار کرده و محتوای تخیلش را تجلی داده است. همچنین در تصاویر مختلف او مانند رستاخیز که تاکید بر زندگی که همان تاثیرات کهن الگوها بوده است، خاطرات غرق شدن را توسط رابط تداعی کننده (پدر) آشکار و به تصویر کشیده است و باعث تولد دوباره او می شود.
۵.
«اقتباس» یا «از آن خودسازی» به معنی بازتولید یا تقلید آثار هنرمندان دیگر است. بسیاری از هنرمندان معاصر، آثار پیش از خود را با رسانه های جدید و در قالب مفاهیمی نو دوباره اجرا می کنند. در هنر «از آن خودسازی» (فراخورنمایی)، هنرمند آثار پیشین را به قصد برگرداندن آن ها به دنیای هنر و یا با رویکردی جدید در آثار خود استفاده می کند. هدف از این تحقیق، بررسی مفهوم از آن خودسازی در هنر معاصر با نگاه به آثار باربارا کروگر، سیندی شرمن و شری لوین می باشد. تحقیق حاضر، با استفاده از روش تحلیلی - توصیفی انجام شده است. روش گردآوری اطلاعات تحقیق، کتابخانه ای است. یافته های حاصل از تحقیق نشان داده است که از آن خودسازی هنری، هنر امانت گرفتن تصاویر از پیش موجود و آفریدن اثری جدید است و آن را تلاش هنرمندان در استفاده از تصاویر و اشیا با اندکی دستکاری در اصل، در آثارشان می خوانند. همچنین آثار شرمن حقیقتا جوهره طنز و کنایه است و از نوع پست مدرن می باشد. خودسازی در آثار شرمن در قالب نقل قول از مهمترین مسائل دورانش شکل می گیرد. مساله ارجاع و خودسازی در آثار شرمن نه بخشی از اثر، بلکه کل پیکره بندی کار را شکل می دهد. در حقیقت شرمن را می بایست اجراگری دانست که که از اجراهایش عکاسی می کند. در حقیقت، خودسازی شرمن تکثر در قالب نقل قول هایی برگرفته از منابع گوناگون است. آثار کروگر، در غرب از جایگاهی کلیدی و تعیین کننده در عرصه تفکر حاکم برخوردار هستند و از پایدارترین شیوه های هنری موضوع گرا تلقی می شود. در حقیقت، در جهت زیرسوال بردن هویتی جنسیتی حرکت می کند. آثار او تنها فمینیستی محسوب نمی شود و در پاره ای از موارد، گرایشاتی سیاسی، اجتماعی در آثارش به چشم می خورد. شری لوین هم حجم عظیمی از عکس های از آن خودسازی را تولید کرد. او علاوه بر عکس، نقاشی ها و مجسمه هایی هم بر اساس آثار هنری معروف خلق کرد.
۶.
در دوربین های عکاسی، لنز های مناسب و استاندارد وجود دارد. برای تهیه یک لنز با کیفیت باید ساختار لنزها را بررسی کرد. هشتاد درصد آن ها عدسی ها می باشند. یک عکاس ماهر و دقیق شخصی است که در انتخاب لنز دقت کافی را داشته باشد. لنز مناسب می تواند ساختار اصلی عکس را متحول نماید و برخلاف آن، لنز نامناسب می تواند ماهیت عکس را دگرگون کند. نتیجه می گیریم شناخت و انتخاب لنز جزء موارد مهم در عکاسی است. سیر شناخت لنز می تواند به عکاس کمک کند تا لنزی مناسب انتخاب نماید. در این پژوهش، به جزئیات شناخت عدسی ها می پردازیم. با عین حال که از تولید سیستم تکنوبوژی و طراحی، ساخت عدسی ها نسبت به ساختار اولیه آن ها مدتی بیش نمی گذرد. تکنولوژی آنچنان تاثیر گذاشته که باعث گردیده ساختار، ساختمان و تولید آن ها نسبت به ساختار سنتی متمایز گردد و این تمایز باعث شده ساخت عدسی های نوین با تکنولوژی پیشرفته فراگیر شود. گردآوری داده ها در این پژوهش با استفاده از اسناد کتابخانه ای و تحقیقات میدانی صورت گرفته است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که تکنولوژی نتوانسته تاثیر چندانی برای رفع خطاها داشته باشد. سیر تحول تکنولوژی مشخص نموده عملا برای تبلیغات و دست یابی به موارد مادی است که شرکت های کانن، نیکون و سونی تا این حد در عرصه ساخت لنزهای متفاوت تلاش می کنند.
۷.
امروزه دست یابی به شیوه های نوین در عکاسی، یکی از دغدغه های هنرمندان این عرصه می باشد. شیوه نوین عکاسی فاین آرت را نه می توان به عنوان یک شاخه عکاسی معرفی کرد و نه یک سبک ابداع شده، بلکه در حقیقت، مصادیقی از نگاه ویژه و ذهنیات عکاس نسبت به موضوعات مختلف است که به شکلی مفهومی به تصویر کشیده شده است. عکاسان حرفه ای فاین آرت سوژه هایی را برای عکس های خود انتخاب می کنند تا ایده های ذهنی و مفاهیم عکس به سرعت قابل درک نباشد. به این ترتیب، بیننده ضمن لذت بردن از زیبایی های بصری، در مورد هدف عکس به تفکر و اندیشه فرو می رود. در این تحقیق، به بررسی نقش تفکر و اندیشه عکاس در عکاسی فاین آرت می پردازم. بدین منظور با نگاهی به نظریه مرگ مؤلف رولان بارت و نظریه آن که هر مولفی پس از نگارش متن خود می میرد و آنچه از نوشته او باقی می ماند، تفسیر و برداشتی است که خواننده از متن او می کند، به بررسی این موضوع که نظریه مرگ مولف در عکاسی فاین آرت چه جایگاهی دارد، می پردازم. برای مطالعه موردی، آثار لارا زانکول، عکاس لبنانی از این منظر که تا چه حد اندیشه هایش در آثارش نزدیک شده است، بررسی می شود. در نهایت، سعی بر آن دارم تا علاوه بر بررسی اندیشه در عکاسی فاین آرت، به آثار لارا زانکول نگاهی با نظریه مرگ مولف داشته باشم.
۸.
بدون شک عکاسی پوشاک نقش مهمی در فرهنگ جهانی مد و صنعت وابسته به آن بازی می کند. همچنین نقش تعیین کننده ای در افزایش سهم آگاهی عمومی دارد. شیوه متداول و باب زمان در شئون زندگی اجتماعی را مد گویند. عکاسی مد، شاخه ای از عکاسی است که در آن از مد و لباس همراه با مدل عکس برداری می شود. این شاخه از عکاسی گونه ای از عکاسی تبلیغاتی نیز محسوب می شود. زنانی که به عنوان مدل در ایران کار می کنند، بارها به دلایل مختلف مورد بررسی قرار گرفته و زیر ذره بین رفته اند. آن ها مشغول انجام کاری هستند که از دور ساده و شاید لذت بخش به نظر آید، ولی در واقع به حاشیه هایش بیشتر از اصل موضوع پرداخته می شود. امروزه اهمیت شبکه اجتماعی بر کسی پوشیده نیست و این اهمیت دلایل مختلفی دارد. یکی از این دلایل، فرصت ایجاد ارتباط و اشتراک گذاری مطالب با افراد دیگر در هر زمان و هر فاصله مکانی است که این قابلیت باعث کاهش هزینه های ارتباطی نسبت به گذشته شده است. هدف اصلی عکاسان مد و علاقه مندان به عکاسی، ایجاد یک ایدئولوژی ناموجود، تحمیل ارزش ها به بیننده و جلب توجه به دنیای مد است. در این پژوهش که به صورت چند رشته ای علاوه بر حوزه عکاسی در حوزه های روان شناسی و جامعه شناسی صورت پذیرفته است، ابتدا به روش توصیفی و به کمک جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای به بررسی مفهوم مد و تاریخچه آن در ایران و جهان، به نقش عکاسی در توسعه صنعت مد و پوشاک پرداختیم، سپس با تحلیل تأثیر شبکه های اجتماعی بر جامعه به ویژه در زمینه مد و انتخاب نوع پوشش، با تنظیم یک پرسشنامه به روش پژوهش میدانی به منظور تحلیل هرچه بهتر میزان این تأثیر از 50 نفر به عنوان افرادی که در شبکه اجتماعی اینستاگرام عضویت داشتند، درخواست شد که پاسخی مناسب به سوالات این پرسشنامه دهند. نتایج این پژوهش نشان می دهد شبکه های اجتماعی به ویژه اینستاگرام در ایران حداقل در دهه اخیر از طریق تأثیرگذاری عکاسی مد نقش به سزایی در تغییر نگرش مردم در حوزه مد پوشاک داشته است.
۹.
فمینیسم جنبشی است که با داعیه دفاع از حقوق زنان در حوزه تمدنی غرب و با بهره گیری از اصول و مبانی آن، پا به عرصه اندیشه های سیاسی و اجتماعی نهاد و کوشید تا در ساحت های گوناگون زندگی اجتماعی، غبار غربت از چهره زنان بشوید و با تحلیل عوامل فرودستی آنان، به مبارزه با این عوامل بپردازد و با همین هدف، به نقد و بررسی تاریخ هنر و زیباشناسی همت گماشت. نکته محوری فمینیست ها، شناخت تحلیل زندگی فرهنگی با توجه به تمایز جنسی مرد و زن است. پرسش عمده آنان این است که چرا زنان در تاریخ هنر جایگاهی ندارند؟ از نظر آن ها، تاریخ هنر و زیباشناسی، هیچ گاه هنر زنان را به رسمیت نشناخته و با ترویج اندیشه ها و اتخاذ سیاست های خاص، بر نادیده گرفتن خلاقیت هنری زنان، تأکید کرده است و به جای آن، با موضوع قرار دادن بدن زنان برای آفرینش های هنری، به فرودستی زنان دامن زده است. فمینیست ها برای مقابله با تاریخ هنر مردمحور، از راهکارهای مختلفی در خلق آثار هنری استفاده کرده و با نقد فلسفه و تاریخ هنر سنتی زمینه حضور بیشتر زنان را در عرصه های گوناگون هنری فراهم ساخته اند. شادی قدیریان عکاس زن ایرانی است که در مجموعه هایش به دغدغه های زنان می پردازد و معتقد است باید فهم آثارش به مخاطب واگذار شود.