یکی از معارف مهم و پربسامد قرآنی موضوع توبه است. توبه یا بازگشت، هم به خدا و هم به بنده نسبت داده می شود. در مباحث کلامی فرق، اگرچه در برخی مباحث بین شیعه و معتزله اتفاق نظر وجود دارد، اما در مسئله قبول توبه، چنین نیست. معتزله بصره قائل است که قبول توبه برخداوند واجب عقلی است، و اگر قبول نکند فعل قبیح انجام داده، در حالی که اشاعره و شیعه امامیه و معتزله بغداد معتقدند قبول توبه به دلیل تفضل خدا بر بندگان است. معتزله دو دلیل عقلی و یک دلیل قرآنی بر مدعای خود اقامه کرده، و اعتقادشان مبتنی بر مبنای «خلود در آتش برای گنهکار» می باشد. نتایج حاصل از این پژوهش که با روش تحلیلی_توصیفی انجام شده حاکی از آن است که چنین اعتقادی منتج به «تأثیرپذیری خدا از خلق» و نیز «مستحق مذمت بودنِ خدا» خواهدشد که هر دو محال است. طبق آیات متعدد، خداوند به گنهکار وعده قبول توبه داده، و خُلف وعده قبیح است؛ پس قبول توبه عقلی نیست بلکه سمعی است، و چون خدا وعده قبول داده است، می پذیرد.
مکتب اشعری در توحید افعالی همانند شیعه، تمام امور هستی را به خداوند نسبت میدهد و اراده انسان را در هر لحظه محتاج علت میداند. لذا تفسیر نظریه کسب به جبر، قابل تردید و بررسی میباشد. در پی بررسی دقیقتر انتساب جبر به اشاعره، از دو طریق موضوع بررسی شده است. تفاوت قدرت و اراده در انسان و همچنین اعتقاد به قضا وقدر و رابطه آن با اختیار انسان با محوریت نظرات صدرا و مقایسه آن با نظریه کسب اشعری و روشن شد که نمیتوان نظریه کسب را بر جبر حمل کرد. بنابراین با پاسخ به سوالاتی همچون ارتباط قضا و قدر با اختیار در شیعه و اشاعره و از طرفی مقایسه دیدگاههای آنان در جبر و اختیار انسان، همچنین از دقت در تفاوت اراده و قدرت، و از سوی دیگر توجه به اصل نیازمندی دائمی ممکنات به علت، منتج میشود که انسان همواره در هر فعلی نیازمند اعطای قدرت میباشد تا فعل ارادی انجام دهد و این به معنی جبر نیست بلکه توحید افعالی نیز بیانگر این مفهوم میباشد و در نهایت موید آن نیز نظر ملاصدرا مبنی بر اینکه خداوند علت قریب و بعید است؛ با نظریه کسب قابل تطبیق است.
زیارت، عملی عبادی است که با هدف جستجوی معنویت در یک مکان مقدس صورت می گیرد. بررسی ها در سابقه تاریخی زیارت نشان می دهد چنین عملی در ادیان پیش از اسلام مانند زرتشت، یهود و مسیحیت نیز وجود داشته و تأکید به سفرهای زیارتی با محوریت کسب معنویت صورت می گرفته است. در این تحقیق که با روش توصیفی و تحلیلی صورت می گیرد، به دنبال پاسخ به این سؤال هستیم که زیارت و سفرهای زیارتی چقدر می تواند در بهبود وضعیت روحی و روانی انسان ها مؤثر باشد و آیا در فرایند توسعه اقتصادی و اجتماعی و شکل گیری تمدن ها، نقشی در زندگی انسان ها داشته است؟ بر آیند تحقیق نشان می دهد، زیارت اماکن مقدس و سفرهای زیارتی، در طول تاریخ بشر، یکی از عوامل اجتماعات مردمی و فعالیت فرهنگی بوده و رونق اقتصادی و شکل گیری شهرنشینی را به دنبال داشته است. همچنین بررسی گزاره های تاریخی و گزارش های کنونی رونش می کند که پیروان ادیان زرتشت، یهودیت، مسیحیت، بویژه دین اسلام، بر این باورند: زیارت یک مکان مقدس، سبب نزدیکی انسان به خداوند گشته و باعث می شود یک یا چند اتفاق معنوی در زندگی انسان رخ دهد.
مسئله عصمت امام ازجمله مباحث مهم کلامی است که در میان متکلمان مسلمان با دو رویکرد عمده مورد بحث قرارگرفته است. بسیاری از متکلمان شیعه، طرفدار نگاه حداکثری درباره گستره عصمت امام هستند و برخی نیز به رویکرد حداقلی دراین باره باور دارند. برخی از نو اندیشان معاصر مانند مدرسی طباطبایی، کدیور، سروش و صالحی نجف آبادی، با نگاهی تاریخی به عقاید شیعیان، پیرو رویکرد حداقلی هستند و بر این باورند که عقیده گروه نخست درباره عصمت امام، هیچ پیشینه ای در عصر امامان(ع) ندارد، بلکه نگاه حداکثری به گستره عصمت امام، تحت تأثیر جریانات فکری بیرونی مانند غالیان پدید آمده است. دلیل عمده این افراد در اثبات مدعا، بر ذکر شواهد تاریخی درباره دیدگاه اصحاب ائمه (ع) استوار است و می کوشد نشان دهد که در نگاه اصحاب ائمه (ع)، امامان دارای عصمت نبوده و هرگونه نگاه حداکثری به عصمت امام از سوی آنان نفی می شود. در پژوهش حاضر تلاش شده است با تکیه بر روایات و شواهد تاریخی و با شیوه توصیفی - تحلیلی و با رویکرد انتقادی، دیدگاه نواندیشان معاصر درباره عصمت امام مورد ارزیابی و تحلیل قرار گیرد. در پایان این نتیجه به دست آمده است که بر اساس روایات و شواهد تاریخی دوران ائمه (ع) دیدگاه حداکثری درباره عصمت امام اثبات می شود و جایی برای طرح دیدگاه نواندیشان باقی نمی ماند.
بحث از عصمت انبیاء از مباحثی است که همواره بین امامیه و اهل سنت در گستره و محدوده آن اختلاف بوده است شیعیان امامی با توجه به پذیرش عصمت تام پیامبر شخصیت ایشان را به گونه ای ترسیم کرده اند، اما متکلمان و مفسران اهل سنت با اختلاف دیدگاهی که دارند، اغلب با توجه به ظاهر برخی آیات به عصمت پیامبر در همه شئون باورمند نیستند. مقاله حاضر به روش توصیفی تحلیلی، و با استفاده از منابع کتابخانه ای به مقایسه دیدگاه فخر رازی از مفسران صاحب نظر اهل سنت در مباحث کلامی و طبرسی از مفسران بزرگ امامیه ذیل آیات؛ 105 و 106 سوره نساء؛ 49 سوره مائده ؛ 43 سوره توبه؛ 52 سوره حج؛ 37 سوره احزاب؛ 2 سوره فتح می پردازد. طبرسی همچون اکثر امامیه قائل است پیامبر معصوم از خطا و اشتباه هست و این عصمت قبل و بعد از نبوت وجود داشته است در حالی که فخر رازی با توجه به ظاهر آیات معتقد است عصمت برای پیامبر تا قبل از بعثت ضرورت ندارد بلکه لزوم آن از زمان بعثت است.
اعتقاد به قضاء و قدر الهی یکی از اعتقادات مسلم اسلامی است زیرا آیات و روایات بسیاری بر آن تصریح دارند و علاوه بر بُعد فلسفی جنبه اجتماعی و عملی نیز دارد. و در روش و عمل و روحیه اجتماعی و در عظمت اقوام و ملل مؤثر است. هدف این پژوهش بررسی نقش آثار اجتماعی اعتقاد به قضاء و قدر با تکیه بر آیات قرآن است. در این مقاله که با روش توصیفی، تحلیلی با رویکرد قرآنی و روایی انجام شده از کتابهای حوزه اسلامی و نرم افزار کلام اسلامی برای بررسی پیرامون چگونگی آثار اجتماعی اعتقاد به قضاء و قدر استفاده شده است. یافته ها نشان داده باور به قضاء و قدر هم در زمره مسائل کلی مطرح است و هم با رسوخ در ذهن و اراده انسانی در زندگی اجتماعی و کیفیت برخورد و مقابله با حوادث مؤثر است. نتیجه: مجموعاً از تاریخ اسلامی روشن می شود که مسلمانان صدر اسلام با اعتقاد راسخی که به قضاء و قدر داشتند این تعلیم را آنچنان دریافت کرده بودند که با تسلط خودشان بر سرنوشتشان منافاتی نمی دیدند. و لذا اعتقاد محکم آنها به سرنوشت، آنها را به سوی عقیده جبر نکشانید.
زیارت شامل سه رکن زائر، مزور و گرایش قلبی بوده که علاوه بر آنکه شخص زائر با مرتبه و جلالت اولیا الله آشنا می شود، اثرات غیرقابل انکاری در سازندگی روحی و معنوی وی دارد. بااین وجود اعتقاد سلفیه بر این است که زیارت صرفاً یعنی عبادتی برای قبور و ازاین جهت نسبت قبوریه را به شیعیان می دهند. از جمله رشیدرضا در تفسیر المنار خود که یکی از تفاسیر مهم اهل سنت است به بیان ادله قبوری بودن و نسبت شرک به شیعه می پردازد. وی که از اسلاف سلفی خود ابن تیمیه این مباحث را وام گرفته است، با ذکر آیاتی از قرآن به توضیح این ادله می پردازد. این مقاله که به شیوه توصیفی و تحلیلی نگاشته شده است به نقد و بررسی این ادله می پردازد. یافته های تحقیق بیانگر آن است که عدم فهم صحیح آیات، عدم توجه به سنت پیامبر و بزرگان از علما شیعه و اهل سنت و نیز مأنوس نبودن با شیعه برای فهم نیت و عملکرد عوام و خواص آنان باعث ایجاد این گونه شبهات شده و مفسر مدعی نواندیشی را دچار خلط مبحث کرده است.
کرنل وست پیامبران را دارای دو خصوصیت عشق و شجاعت در برابر شیطان زمان خود می داند و با نام گذاری رویکرد خود تحت عنوان پراگماتیسم پیامبرانه، قصد دارد همین خصوصیات را پرورش دهد. او برای رسیدن به پراگماتیسم پیامبرانه، از سنت پراگماتیسم، مارکسیسم، فلسفه سیاه پوستان آمریکا و الهیات رهایی بخش مسیحی استفاده می کند. در مقاله حاضر با استفاده از روش تحلیلی-انتقادی به بررسی جایگاه الهیات رهایی بخش مسیحی در پراگماتیسم پیامبرانه وست می پردازیم. با توجه به اینکه بیشتر پژوهش های صورت گرفته درباره پراگماتیسم پیامبرانه یا این رویکرد را به صورت کلی مورد بررسی قرار می دهند و یا به بررسی نتایج سنت های دینی در آن توجه دارند، ارزیابی جایگاه الهیات رهایی بخش مسیحی در آن مورد غفلت قرار گرفته است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که عدالت اجتماعی منتج از الهیات رهایی بخش مسیحی در برابر اعمال قدرت قرار می گیرد و ضرورت وجود پراگماتیسم پیامبرانه را به وجود می آورد. اگرچه الهیات رهایی بخش تنها منبع وست برای استفاده در پراگماتیسم پیامبرانه نیست، اما بنیانی است که بدون آن این رویکرد امکان ظهور به دست نمی آورد.
در دیدگاه عناصر وهابی، دعا از اهم عبادات و به معنای درخواست همراه با تذلل است. آنان با استناد به آیه «فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدا»، خواندن غیرخدا را باطل و یا شرک دانسته و آن را فقط در امور عادی و مخاطب حاضر و زنده جایز می شمارند. در حالی که بررسی مفهوم «دعا» در قرآن با تکیه بر دیدگاه برخی علمای شیعه، نشان می دهد که اولاً آیه فوق ربطی به حرمت درخواست از غیرخدا ندارد و راجع به نفی پرستش غیرخداست. ثانیاً باید دانست که دعا به طور کلی، معانی دیگری نیز دارد و در موارد متعددی دیده می شود که این واژه در معنایی غیر از دعای عبادت آمده و در آن نیز شرک شمرده نشده است. همچنین در این آیه دعا به معنای عبادت است. یعنی کسی غیر از خدا نباید مورد عبادت قرار گیرد؛ ولی درصدد تحریم هر گونه دعای غیرخدا نبوده است. دیگر اینکه وهابیان ادعا می کنند هر گونه خواندن مردگان، به نوعی تسلط بخشی آنان بر امور الاهی است. در حالی که مواردی در طلب امور غیرعادی و غیرمقدور نیز در قرآن و سنت، برخلاف رأی آنان آمده است. این نوشتار درصدد نقد دیدگاه وهابیان و خطای فهم آنها و تعیین مصادیق اشتباه آن هاست.