۱.
زبان پهلوی که نیای زبان فارسی نو است و نزدیک به یک هزاره زبان رسمی دو خاندان ایرانی اشکانی و ساسانی بوده است دارای ده واکه است که عبارتند از: i، ī، (e)، ē، a، ā، (o)، ō، u، ū البته نمی توان با قاطعیت گفت آیا «e» و «o» واج های مستقلی بوده اند یا خیر. نویسه ی a دارای چندین ارزش آوایی است. از جمله، به عنوان همخوان ‘>’ ، ‘h’ ، ‘x’ و همچنین به عنوان واکه ‘a’ یا ‘ā’ کاربرد دارد. در این پژوهش، به بررسی ارزش آوایی نویسه ی ‘a’ به عنوان واکه پرداخته شده است، بدین منظور که آیا این نویسه به عنوان ‘a’ کوتاه در جایگاه های مختلف واژه به کار رفته است یا خیر. خواهیم دید که با بسامدی کمتر این اتفاق افتاده است. درضمن در هر جایگاهی (آغازی، میانی، پایانی) از یک واژه که با ‘a’ کشیده روبرو هستیم مطمئنا این نویسه به کار رفته است. با بررسی های انجام شده خواهیم دیدکه وجود این نویسه لزوما به معنای کشیدگی نیست و شاید تنها به این دلیل باشد که هجا را ساکن نخوانیم. هدف از این پژوهش، تعیین تکلیف املای پر در واژه های پهلوی است. در این پژوهش تنها به واژه هایی اشاره داریم که در جایگاه آغازین، میانی یا پایانی واج ‘a’ یا ‘ā’ دارند. تلاش بر آن بوده است که تا حد امکان تمامی واژگان که این ویژگی را دارند بررسی شوند هر چند حتما واژگانی از چشم پنهان مانده اند که البته کلیت موضوع را تغییر نخواهند داد.
۲.
در ادیان باستان، قربانی بیش از آنکه بخشی از مناسک مذهبی باشد، جهانبینی و یزدان شناسی مردم یک جامعه را نمایان می سازد. در عمل، قربانی پلی است میان جهان ایزدان و دنیای مادی و مردمانش، از این رو همواره نقشی بنیادین در اساطیر و باورهای مذهبی فرهنگ ها داشته است. در میان متون اوستایی و پهلوی که به چگونگی آداب قربانی می-پردازند، ابیاتی در نکوهش کسانی است که دروغوند، دیوپرست و جادودین خوانده می-شوند. این ابیات، نمود کردار دگراندیشانی است که به دلایل متفاوت مورد تایید سنت مزدیسنی نبوده اند. این در حالی است که به دلیل سال ها سلطه سیاسی مذهب زرتشتی در ایران، متون به جا مانده، عمدتا بیان کننده عقاید طبقه حاکم روحانیون به شمار می آیند. این مقاله سعی بر واکاوی مناسک قربانی دارد که به دلایل متفاوت به اهریمن و دیوان منسوب گشته اند. بدین منظور بخش های مرتبط با این نوع نثار، در اوستا و متون پهلوی انتخاب و با رویکردی زبانشناسانه سعی در تحلیل و تفسیر آنها گردیده و گاه در فقدان شواهد مکتوب در متون کهن، با استناد به آثار مورخین بررسی می شوند. هر چند ماهیت و ریشه بسیاری از این آداب همچنان ناشناخته باقی می ماند.
۳.
تحقیق درباره فرهنگ و تاریخ ایران باستان در چند دهه نخست سده چهاردهم هجری بیش از پیش رونق گرفت و چند تن از استادان و پژوهشگران معاصر کشور تمام یا بخشی مهم از پژوهش های خود را به آن اختصاص داده اند. مجتبی مینوی از همان نخستین پژوهش هایش تا واپسین آنها همواره توجهی خاص به ساحت های مختلف تاریخی، فرهنگی، ادبی و زبانی این دوره داشته و آثار متنوعی در این زمینه ها تألیف، تصحیح و ترجمه کرده است. در پژوهش حاضر با روش توصیفی و تحلیلی، مجموع آثار مینوی در حوزه ایران باستان، دسته بندی و تحلیل می شود. در علاقه مندی و گرایش مینوی به ایران باستان، عواملی چون ترویج ملّی گرایی از سوی دستگاه حاکم، بهره مندی از محضر چندتن از استادان مطرح معاصر، حشر و نشر با جمعی از مستشرقین علاقه مند به این دوره تاریخی، و عضویت در گروه ربعه نقش داشتند. او ضمن تأکید بر پیوستگی و مداومت فرهنگ و تاریخ ایران، زبان ایرانیان در تمام ادوار تاریخی، از زبان فارسی باستان تا فارسی جدید و تمام گویش ها و زبان های وابسته به آن را ستون و رکن عمده فرهنگ و تمدن ایرانی، و زبان فارسی جدید را یکی از پایه ها و رکن های استوار ملّیت ایران می دانست. با این رویکرد، بخشی از پژوهش های مینوی در شرح و تحلیل یا تصحیح متون برآمده از فرهنگ و تاریخ ایران باستان، به ویژه شاهنامه فردوسی است و بخشی دیگر به قلمرو زبان فارسی تعلق دارد.
۴.
در اوستا دو دنیای مینوی و مادی قابل تشخیص است. دنیای مینوی شامل هستندگان مقدسی است که اهوره مزدا، امشاسپندان و ایزدان را شامل می شوند و از میان آنها اهوره مزدا در رأس و آشکارا تواناتر از سایرین است. درست پس از اهوره مزدا سپندمینو بسیار نزدیک به اهوره مزدا ظاهر می شود. انگره مینو نیز به صورت همزاد اما در تقابل با سپندمینو است. دنیای مادی نیز شامل شخصیت هایی است که زردشت در رأس آنها قرار می گیرد. زردشت والاترین شخصیت زمینی است و جم و اژی دهاک در مقابل یکدیگر در دنیای زمینی جزو شخصیت های شناخته شده اوستایی اند. به نظر می رسد که در شخصیت زردشت الگویی آسمانی دیده می شود که بر پایه الگوی شخصیت اهوره مزدا ساخته شده و همین موضوع در مورد سپندمینو و انگره مینو با جم و اژی دهاک دیده می شود. هدف از این مقاله بررسی این شخصیت ها و یافتن شباهت های آنها برای اثبات وجود الگویی مینوی در شخصیت های مادی اوستاست. بدین منظور ابتدا ویژگی های اهوره مزدا، زردشت، سپند مینو و انگره مینو، جم و اژی دهاک بررسی شده، سپس شباهت های آنها استخراج می شود. در پایان خواهیم دید که این شخصیت های زمینی در اوستا از الگویی آسمانی و مینوی پیروی می کنند. داده های این پژوهش به صورت کتابخانه ای گردآوری و از روش توصیفی-تحلیلی برای تجزیه و تحلیل و نتیجه گیری استفاده شده و اساس پژوهش بر شواهد اوستایی قرار گرفته اما در مورد جم و اژی دهاک از شاهنامه نیز کمک گرفته شده است.
۵.
زبان پارسی از گذشته تا به امروز تحولاتی داشته است، که عدم شناخت کامل آن و واژه های قدیم آن می تواند سبب درک نادرستی از متون نظم و نثر سده های پیشین شود. دو نمونه از واژه هایی که شناخت ناقص آنها مانع درک صحیح آنها در متون قدیم شده است، در این مقاله بررسی می شود. این دو واژه عبارتند از «گستاخ» و «نخست» را که هم در فارسی میانه و هم در فارسی دری به کار رفته، بررسی کرده ایم تا نشان دهیم این واژه ها تحولات معنایی داشته اند، و معانی آنها در متون فارسی جدید کم و بیش با معانی آنها در متون فارسی میانه تفاوت دارد. ابتدا این واژه ها را از نظر ریشه شناختی بررسی کرده و سپس با شواهدی از متونِ پارسی میانه از جمله مینوی خرد، دینکرد و کارنامه اردشیر بابکان، و متون پارسی نو همچون شاهنامه فردوسی و ذکر معانی و شواهدی که در فرهنگهای جدید، چون لغتنامه دهخدا آمده است، تحول معنایی آنها را بیان کرده و نشان داده ایم که واژه «گستاخ» از گذشته تا کنون دچار تحولات معنایی شده است و نیز معنایی که در سده های اخیر شاعران و نویسندگان و گویشوران از آن بهره جسته اند حاصل واکنشی بیرونی از حالاتِ روحیِ درونیِ شخص است، در نتیجه دانستن معانیِ مختلف و سیر تحولات آن در درک بهتر متون راهگشاست. همچنین بررسیِ واژه «نخست» نشان داده که هرچند معنای «ابتدا» و «آغاز» در این واژه وجود داشته است اما در مواردی معنای «سپس» بر معنای «ابتدا» غالب است.
۶.
هنگامی که داریوش بزرگ در سال ۵۲۲ ق.م به پادشاهی رسید، دست به اصلاحات گسترده در زمینه سیاسی، اقتصادی و نظامی زد. یکی از اصلاحات مهم وی در زمینه سیستم اداری می باشد. داریوش از سیستم اداری تمدنهای بزرگ قبل از خود مانند بین النهرین، ماد، ایلام و مصر کمک گرفت و با استفاده از هوش و ذکاوت خود و نیروی پارسیان، سیستم پیشرفته ای به وجود آورد که نسبت به قبل از خود بهتر و کارآمد تر بود. روش تحقیق در این پژوهش به صورت توصیفی و تحلیلی و استفاده از منابع معتبر عصر باستان، بخصوص لوحه های به دست آمده از تخت جمشید می باشد.سوال پژوهش این است که: در سیستم اداری، داریوش بزرگ از چه روش هایی جهت کنترل کارکنان اداری استفاده می نمود؟ فرضیه پژوهش این است که سیستم کنترلی پیشرفته ای انجام می گرفت.طبق مدارک و اسناد به دست آمده نام افراد که مسئول ورود و خروج کالاها بودند ثبت می شد تا اینکه مشخص باشد چه کسی دستور را صادر نموده و تحویل دهنده و تحویل گیرنده چه کسی بوده است. علاوه بر این مسئولین موظف بودند به جای امضا، مهر خود را به منزله تایید سند، وارد نمایند. همواره از طرف اداره مرکزی، بازرسانی به طرف ایالات فرستاده می شدند که به صورت ماهیانه و سالیانه اسناد را مورد بازرسی و کنترل قرار می دادند. سیستم کنترلی داریوش آنچنان دقیق بود که میزان اشتباه و سوء استفاده را بسیار پایین آورده و به حداقل می رساند.
۷.
انگدروشنان یک منظومه بلند مانوی، درباره سفر روح پس از رهایی از زندان تن به جهان روشنایی است. در این مقاله، سعی بر آن است که با شیوه کتابخانه ای، پس از بررسی چگونگی وزن، قافیه و محتوا، به بررسی فرمالیستی این سروده نیز پرداخته شود تا بدانیم که آیا می توان سرودهای باستانی را از منظر جدیدترین مکاتب نقد ادبی واکاوید یا خیر؟ نزد فرمالیست ها، عدول از هنجار یا هنجارگریزی، غریب سازی و آشنایی زدایی از طریق کاربرد صنایع بیانی و صنایع بدیعی، برجستگی واژه و لفظ در ادبیات و بیان غیرمتعارف، غیربومی و غیر معمول تجربه و حقیقت راه رسیدن به ادبیت متن است. با بررسی متون بازمانده باستانی ایران، به سادگی پی می بریم که شروع آفرینش های ادبی و شعرگونه در ایران، به زمان های دور می رسد و ایرانیان از دیرباز با آرایه های ادبی، هنجارگریزی، بیان خیال انگیز و عاطفه مند و ... آشنایی داشته و از آنان در نوشته و سروده های خود استفاده می کردند. سروده انگدروشنان، 135 مصراع دارد و دارای ابیاتی تکیه دار و بی قافیه است. در سرودنامه انگدروشنان، صنایع لفظی و معنوی بسیاری مانند تنسیق صفات، ابداع، تشبیه، تشخیص و مبالغه به چشم می خورد. همچنین از هنجارگریزی نحوی و واژگانی نیز به عنوان یکی از راه های ادبی کردن زبان در این سروده استفاده شده است. ساخت ترکیبات وصفی نو و اضافه های استعاری و تشبیهی نیز از راه های هنجارگریزی واژگانی است که سراینده از آنها غافل نبوده است. شاعر همچنین برای تأثیرگذاری بیشتر در مخاطب، از هماهنگی القایی آواها برای تداعی اندیشه و توصیفات خود استفاده کرده است.
۸.
اخلاق و زیبایی شناسی بخش های اساسیِ ارزش شناسی در قلمروی دانش فلسفه را تشکیل می دهند؛ آن چنان-که اخلاق، ارزش های معنوی و منش اخلاقی را به روش فلسفی بررسی می کند و زیبایی شناسی به کاوش ارزش ها در قلمروی زیبایی و هنر می پردازد. یکی از مهم ترین شاخصه های ادیان، آگاهی بخشی در مورد چگونگی حفظ و بالا بردن کیفیت زندگی انسان بوده است؛ بر این اساس، همواره بخش گسترده ای از آموزه ها و تعالیم ادیان، سفارش به فضائل اخلاقی بوده و زیستن بر مبنای آن ها به عنوان هدفی متعالی در زندگی انسان مورد تأکید قرار گرفته است. چیستی فضائل اخلاقی یعنی همان بایدها و نبایدهایی که انسان باید به آن ها التزام عملی داشته باشد در هر دین (علی رغم وجوه اشتراکات میان ادیان)، ویژگی ها خاص خود را دارد. شناخت این ویژگی ها از یک سو معیارها و مؤلفه های کُنش اخلاقی را برای ما روشن می سازد و از سوی دیگر موجباتِ پای بندیِ هر چه بیشتر انسان به فضائل اخلاقی را فراهم می آورد. پژوهش حاضر با هدف شناخت فلسفه ی اخلاق در متون پهلوی، به ویژه در متون حکمی و اندرزی، چیستی مبانی ارزش شناسی متون پهلوی را مورد بررسی قرار داده است تا دریابد رهنمودها و دستورالعمل های اخلاقی در این متون، به چه نوع زندگانی اخلاقی منجر می گردد. پیش فرض بنیادین در این پژوهش، هم سویی فلسفه ی اخلاق در متون پهلوی با اصول و آموزه های گاهانی است. برای نیل به این هدف، اطلاعات به شیوه ی کتابخانه ای گردآوری شده و به روش توصیفی- تحلیلی مورد واکاوی قرار گرفته است.
۹.
با فروپاشی پادشاهی ساسانی کیش زردشتی نیز همچون دیگر بخش های جامعه دستخوش تغییر و تحولات عمیق شد. جمعیت بهدینان کاهش یافت و جامعه زردشتی کوچک شد. نهاد دین تضعیف گردید و تشکیلات دینی از هم گسیخت. متناسب با این تغییرات، سازمان روحانیت تغییر کرد و مقامات و مراتب دینی با ادغام وظایف تشکیلات چابک تری پدید آوردند. تشکیلات دینی جدید هرچند کلیت سازمان روزگار ساسانی را حفظ کرد و مفاهیم و اصطلاحات کهن را زنده نگه داشت، اما دچار تغییرات چشم گیری شد. تا سده چهارم یزدگردی/ یازدهم میلادی به تدریج این دوران گذار طی شد. گزارش کوتاهی که در پرسش دوم روایت فرنبغ سروش آمده است، مدیریت سازمان و تشکیلات دینی جامعه زرتشتی ایران را نشان می دهد و مقاله پیش رو به شرح و تفسیر آن پرسش می پردازد. گزارش کوتاهی که در پرسش دوم روایت فرنبغ سروش آمده است، مدیریت سازمان و تشکیلات دینی جامعه زرتشتی ایران را نشان می دهد و مقاله پیش رو به شرح و تفسیر آن پرسش می پردازد.
۱۰.
با وجود گذشت یک قرن کاوش های باستان شناسی در همدان، یافته های دوره سلوکی در این شهر بسیار ناچیز است این در حالی است که بر اساس منابع تاریخی، هگمتانه یکی از مهم ترین ساتراپی های یونانی نشین غرب ایران در دوران سلوکیان بوده است. در پاییز سال 1396 در مرکز این شهر، قطعه سنگ تراش خورده و ناقصی کشف گردید. این قطعه سنگ به نظر می رسد مربوط به سر ستون شیوه دوریک یک ستون نذری است که بعدها از میانه شکسته و یا بریده شده است. این یافته در اصل شامل یک بخش مکعب شکل و یک شالی مدور بوده که بر روی یکی از اضلاع بخش مکعب شکل، کتیبه یونانی در سه سطر با سه واژه حک شده است. در سطر اول به نام خدای مصری ساراپیس(Sarapis) و در سطر دوم نام دیودوروس(Diodoros) اشاره شده است و در سطر سوم که تنها دو حرف از آن باقی است می توان واژه εὐχήν که در کتیبه های یونانی به عنوان واژه ای برای شکرگزاری در تحقق نذر آورده می شود را شناسایی نمود. بر اساس شکل ظاهری، به نظر می رسد این قطعه سنگ بخشی از یک سر ستون نذری، به سبک دوریک بوده که شخصی بنام دیودوروس کتیبه ای بر روی آن، در وقف خدای سراپیس نگاشته و آن را در معبد اهدا کرده است.