اقتصاد فضا و توسعه روستایی
اقتصاد فضا و توسعه روستایی سال یازدهم تابستان 1401 شماره 2 (پیاپی 40) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
یکی از ﻣﻬﻤﺘﺮیﻦ ویﮋگی های بخش کشاورزی در ﻣﻨ ﺎﻃﻖ روﺳ ﺘﺎیی ای ﺮان، ﭘﺎییﻦ ﺑﻮدن ﺑﻬﺮه وری ﻋﻮاﻣﻞ ﺗﻮﻟیﺪ اﺳﺖ. قطعهﻗﻄﻌﻪ ﺑﻮدن اراﺿی زراﻋی از ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﻮﺛﺮ در ایﻦ اﻣﺮ می باشد و مناسب ترین راﻫکﺎر، اﺟﺮای ﻃﺮح های یکﭙﺎرﭼﻪ ﺳﺎزی اراﺿی اﺳت. از مهم ترین آثار اجرای طرح های یکپارچه سازی اراضی کشاورزی، آثار اقتصادی، زیست محیطی و اجتماعی است. بر این اساس پژوهش حاضر از نظر روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و از نظر هدف، توسعه ای و کاربردی است که به منظور گرد آوری اطلاعات، برحسب مقتضیات پژوهش از مطالعات پیمایشی و کتابخانه ای استفاده شده است. جامعه ی آماری تحقیق شامل 1448 خانوار سهام دار شرکت سهامی زراعی نیل آباد تربت جام است که با استفاده از فرمول کوکران 174 سهام دار به عنوان نمونه انتخاب و مورد پرسش گری واقع شدند. داده ها و اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از روش های آمار استنباطی و توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. با توجه به نتایج حاصل از تحقیق، در بُعد اجتماعی- فرهنگی، شاخص افزایش دانش کشاورزان با میانگین 93/3 و در بعد اقتصادی- معیشتی، شاخص هزینه مصرف آب، با میانگین 82/3 نسبت به سایر شاخص ها افزایش معناداری را نشان می دهد. به طور کلی میانگین اثرات یکپارچه سازی اراضی در قالب شرکت سهامی 47/3 است که بالاتر از میانگین عددی 3 و در حد متوسط تا مطلوب ارزیابی گردیده است. بنابراین شرکت سهامی زراعی نیل آباد در بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی سهام داران تاثیر نسبتاً مثبتی داشته است. با اینحال، با گذشت ۵۰ سال از فعالیت شرکت، اکنون پایین رفتن سطح آب های زیر زمینی، عدم وجود صنایع مکمل در زنجیره تولیدی، افزایش اعضای اولیه از ۲۷۶ نفر به حدود ۲۰۰۰ نفر به عنوان عواید بگیر، عدم رضایت سهام داران از هیات مدیره شرکت سهامی زراعی، مهم ترین مسائل شرکت از دیدگاه مدیران و سهام داران است.
محدودیت های تولید زعفران در نواحی روستایی شهرستان قائنات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخش کشاورزی با توجه به اینکه تأمین کننده نیاز های غذایی بشر، تأمین مواد اولیه در صنایع، اشتغال و درآمد دارای اهمیت بسیاری است، پایداری و ثبات در رشد بخش کشاورزی از جمله عوامل مهم یاری دهنده به پایداری اجتماعی و رشد اقتصادی جامعه محسوب می گردد. تولید محصول زعفران در ایران یکی از منابع مهم درآمد برای روستاییان و اقتصاد ملی می باشد. هدف از مطالعه حاضر بررسی محدودیت های تولید زعفران و سطح معیشت خانوار های روستایی در شهرستان قائنات با استفاده از روش تحلیل خاکستری (GRA) می باشد. این مطالعه با روش پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه و مصاحبه با 40 نفر از خبرگان و کارشناسان انجام شده است. نتایج رتبه بندی محدودیت تولید زعفران حاکی از آنست براساس آن عامل اجتماعی- فرهنگی در اولویت نخست با وزن 95/0 و عوامل محیطی، اقتصادی و کالبدی و فضایی با وزن های 76/0، 65/0 و 48/0 در رتبه های دو تا چهارم قرار گرفته اند. همچنین نتایج حاصل از سطح معیشت خانوار ها عامل سرمایه طبیعی با وزن نهایی 8/0 در اولویت نسبت به سایر عوامل قرار دارد. همچنین حمایت و سیاست های دولت، در ترغیب کشاورزان منطقه به کشت زعفران و فروش محصول در بازار موثر است.
اثرات مهاجرت بر تحولات اقتصادی مناطق روستایی پیراشهری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روستاهای کلان شهر هایی از جمله تهران، با توجه به موقعیت نسبی، مهاجرپذیر بوده؛ و پیوسته مهاجرت بر تحولات اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و زیست محیطی روستا های پیراشهری این کلانشهر تاثیرگذار است. در این راستا، یکی از مهمترین تحولات در روستا های پیراشهری تهران با تمرکز بر مهاجرت، تحولات اقتصادی می باشد. در این بین، هدف پژوهش حاضر، سنجش تحولات اقتصادی و پیامدهای حاصل از مهاجرت در روستاهای پیراشهری کلانشهر تهران است. روش تحقیق در پژوهش حاضر ترکیبی، حاصل از روش های کمی و کیفی است و برای گردآوری داده ها از روش های پرسشنامه ای و مصاحبه کمک گرفته شده و در بخش کمی با توجه به حجم جامعه آماری 9591 خانوار، حجم نمونه خانوارهای مورد پرسشگری بر پایه فرمول کوکران برابر 380 خانوار تعیین شد و در بخش کیفی نیز، حجم نمونه نخبگان مورد مصاحبه با روش نمونه گیری هدفمند 36 نفر تعیین شد. یافته های تحقیق در بخش کمی پژوهش نشان داد که شاخص تولید با میانگین 2/2 و شاخص اشتغال با میانگین 13/4 به ترتیب بیشترین و کمترین تاثیر را از اشتغال پذیرفته است. همچنین نتایج در بخش کیفی پژوهش نیز نشان داد، مهاجر پذیری موجب رویه شدن سفرهای روزانه برای اشتغال، متنوع شدن الگوی درآمدی روستا، سرمایه ای شدن زمین و مسکن روستا، تحول در بنیادهای تولیدی روستا و رخنه بی انگیز گی در اشتغال به فعالیت های کشاورزی شده است.
بازدارنده های کلیدی رشد و تحول اقتصاد فضا (با تأکید بر روستاهای خراسان جنوبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه فضاهای جغرافیایی نیازمند درک واقعی و برنامه ریزی هوشمندانه است. تدبیر چالش ها و مسائل روستایی و به ویژه اقتصاد آن، یک گام راهبردی در توسعه اقتصاد فضا است. استان خراسان جنوبی به عنوان یکی از نواحی جغرافیایی شرق کشور که از ظرفیت ها و توان های قابل توجهی برای توسعه برخوردار است، با این وجود معمای کم رشدی و عقب ماندن از توسعه در مقایسه با سایر استان های کشور، حل نشده باقی مانده است. از این رو، در این تحقیق سعی گردیده ضمن درک موانع رشد و تحول اقتصاد، به الگویابی ساختار اثرگذاری این چالش ها در فضاهای روستایی خراسان جنوبی پرداخته شود. این تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و از حیث ماهیت و روش، توصیفی-تحلیلی است. داده ها با مطالعات اسنادی و دریافت نظرات نخبگان (محلی و منطقه ای) گردآوری شده است. شناخت و تعیین وزن موانع رشد اقتصاد فضا از ترکیب روش طوفان مغزی و تحلیل سلسله مراتبی AHP انجام شده است. به منظور شناسایی الگوی روابط میان ابعاد (مقوله های شناسایی شده) از روش دیمتل استفاده گردید. داده های اولیه با انجام مصاحبه با اعضای شورای اشتغال و توسعه اقتصادی در سطح شهرستان ها و استان خراسان جنوبی استخراج گردید. یافته ها نشان داد 103 عامل دارای نقش بازدارنده ی رشد اقتصاد فضا به ویژه در عرصه های روستایی استان خراسان جنوبی بوده است. موانع مذکور، در هفت گروه "فنی"، "انسانی و اجتماعی"، "نهادی"، "مالی و تجاری"، "محیط طبیعی"، "زیرساختی" و "جغرافیایی (مکانی)" تقسیم بندی شده است. به لحاظ میزان تأثیرگذاری متغیرها، موانع بُعد جغرافیایی از بیشترین اثرگذاری برخودار بوده است. همچنین از حیث میزان تأثیرپذیری متغیرها نیز بُعد فنی از بیشترین تأثیرپذیری برخوردار است. به لحاظ شاخص "تعامل با سایر ابعاد شناسایی شده"، بررسی ها موید این بوده است که عوامل بُعد انسانی- اجتماعی در بیشترین سطح تعامل با دیگر ابعاد قرار داشته است. از حیث علت و معلول بودن ابعاد شناخته شده نیز، خروجی روش دیمتل نشان داد که ابعاد محیط طبیعی، جغرافیایی و نهادی "علّی" بوده و ابعاد انسانی-اجتماعی، زیرساختی، فنی و مالی و تجاری "معلول" به شمار می آید. در نهایت اینکه، در خراسان جنوبی تنوع چالش ها و موانع بر سر راه رشد و توسعه اقتصاد روستایی بسیار است هر چند که وزن اثرگذاری عوامل چالش زا، از موقعیت جغرافیایی تبعیت می کند؛ با این وجود گستردگی "موضوعی" و "مکانی" موانع پیش روی رشد و توسعه اقتصادی روستاها و همچنین اثرات فزاینده این عوامل بر یکدیگر سبب شده تا بافت اقتصادی روستاها را مختلف و به زوال بکشاند.
امکان سنجی اقلیمی کاشت گردو در اراضی روستایی استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از نیازمندی های بنیادی برای برآورد استعداد و قابلیت یک منطقه در تولید محصول کشاورزی شناخت مولفه های محیطی است. لذا مطالعه عوامل محیطی موثر در تولید محصولات کشاورزی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در همین راستا در تحقیق مذکور با هدف امکان سنجی اقلیمی کاشت گردو در روستاهای استان اردبیل، با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی GIS مکان یابی صورت گرفت. بدین منظور از داده های اقلیمی )شامل دمای طول دوره رشد، دمای رسیدن میوه ، رطوبت نسبی سالیانه، بارش تجمعی سالیانه و حداکثر سرعت باددر اردیبهشت ماه) و داده توپوگرافی (ارتفاع و شیب)، 10 ایستگاه سینوپتیکی استان اردبیل با پوشش زمانی 2020-2007 استفاده شد. ابتدا با پارامترهای مذکور نقشه های اولیه ترسیم و با مدل اپراتور ضرب فازی لایه ها تلفیق شدند و در نهایت، نقشه نهایی مناطق مستعد کشت گردو ترسیم شدند. با توجه به نتایج حاصل مشخص شد که از 17824.6 کیلومتر مربع از مساحت استان اردبیل 7773 کیلومترمربع جز مناطق مطلوب (43.60 درصد)، 6/4681 کیلومترمربع مناسب (26.28 درصد)، 3/4809کیلومترمربع نسبتا" مناسب (26.98 درصد)، 7/560 کیلومترمربع نامناسب (3.14 درصد) برای احداث باغ گردو می باشد. این مناطق نامناسب عمدتا" شامل ارتفاعات و دامنه های شیب دار بخش های جنوبی و غربی استان (قسمت هایی از شهرستان های مشکین شهر، اردبیل، سرعین، خلخال) با بیش از 12 دهستان می باشد، لذا احداث باغ گردو در این مناطق روستایی منجر به کاهش عملکرد و بازده در واحد سطح، افزایش بیماری در گیاه گردو، همراه با محدودیت هایی در احداث، آبیاری و تولید و افزایش هزینه خواهد بود.
عوامل مؤثر بر بازآرایی الگوی مدیریت خدمات روستایی با تاکید بر مؤلفه های اقتصادی، مورد: استان قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدیریت روستایی در ایران پس از طی نمودن فراز و فرودهای بسیار، با تصویب قانون شوراها و شکل گیری شوراهای اسلامی در آبادی های بالای 20 خانوار و در ادامه با تصویب قانون تاسیس دهیاری های خودکفا در روستاهای کشور (14 تیرماه 1377) و استقرار نهاد دهیاری به عنوان بازوی اجرایی شورای اسلامی، تجربه جدیدی را آغاز نمود. اکنون که حدود دو دهه از آغاز فعالیت مدیریت روستایی کشور در الگوی نوین خود می گذرد، در راستای تحقق مدیریت روستایی مطلوب و توسعه پایدار روستایی، بازبینی فرآیندها، اصلاح رویه های جاری و ارتقای مطلوبیت عملکرد این نهاد بسیار حایز اهمیت است. تحقیق حاضر که با هدف ارزیابی و تحلیل عوامل موثر بر بازآرایی الگوی مدیریت خدمات روستایی انجام شده است، از لحاظ ماهیّت توصیفی- تحلیلی و از نظر هدف کاربردی می باشد. داده ها به دو روش میدانی و کتابخانه¬ای جمع آوری شده اند. جامعه آماری آن مشتمل برتمامی شهرستان های استان قزوین می باشد. در ادامه به صورت خوشه ای بخش ها، دهستان ها و روستاهای هدف انتخاب شده اند. در مجموع تعداد 427 پرسشنامه از اهالی 40 روستای منتخب استان قزوین تکمیل شده است. براساس نتایج تحقیق در بعد محیطی- کالبدی، مولفه هایی همچون؛ اتخاذ رویکرد پهنه ای به جای نقطه ای، پیوند فضایی و ویژگی های جغرافیایی منطقه و پوشش حداکثری خدمات، در بعد ساختاری-نهادی مولفه های؛ اصلاح قوانین و مقررات، ایجاد سازمان های عمرانی و خدماتی مشترک، افزایش ساعات فعالیت دهیار و امکان ارایه خدمت به روستاهای همجوار، در بعد اجتماعی- فرهنگی مولفه های؛ توزیع عادلانه خدمات، پاسخگویی، شفافیت عملکرد، افزایش تعاملات و توجه به اقشارآسیب پذیر، در بعد اقتصادی نیز مولفه های؛ رعایت صرفه و صلاح اقتصادی، کاهش هزینه خدمات، افزایش بهره وری، منابع درآمدی پایدار، خدمات اشتراکی و نهایتا در بعد انسانی نیز مولفه هایی همچون؛ مشارکت مردم، بخش خصوصی و تعاونی، اصلاح فرآیند انتخاب دهیار و آموزش شهروندی، از نظر پاسخگویان بیشترین نقش را در فرآیند بازآرایی الگوی مدیریت خدمات روستایی داشته اند.
سنجش مطلوبیت توسعه اقتصاد کشاورزی در فضاهای روستایی پیراشهری، مورد: استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کشاورزی هسته اصلی پایه اقتصاد فضا را تشکیل می دهد به گونه ای که کشاورزی به عنوان بزرگ ترین جذب کننده نیروی کار در نواحی بوده و بیشترین درآمد و توسعه را ایجاد می کند.از آنجا که توسعه مفهومی چند بعدی است که در خود، تجدید سازمان نظام اجتماعی-اقتصادی را به همراه دارد، بررسی سطوح و ابعاد مختلف توسعه و آگاهی از میزان برخورداری مناطق مختلف می تواند گامی موثر و اساسی در این تجدید سازمان و برنامه ریزی باشد. در این راستا هدف از پژوهش حاضر، سنجش و ارزیابی مطلوبیت فضاهای پیراشهری از منظر شاخص های توسعه کشاورزی جهت توسعه سکونتگاه های روستایی در استان گلستان می باشد. بدین منظور شاخص های منتخب پژوهش در قالب 20 شاخص قابل سنجش در بین 14 پهنه فضایی اقتصاد(شهرستان) با بهره گیری از مدل تصمیم گیری ترکیبی WASPAS مورد تحلیل قرار گرفته است. در نهایت با تعیین میزان توسعه شاخص ها، مطلوبیت مناطق چهارده گانه بر اساس برخورداری از شاخص های مطلوبیت فضاهای پیراشهری مبتنی بر توسعه پایدار کشاورزی، پراکندگی و نابرابری در شاخص های توسعه اقتصاد سبز منطقه ای سنجیده شده است. برای وزن دهی شاخص ها از روش آنتروپی شانون استفاده گردید. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار EXCEL و SPSS استفاده شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که بر اساس تحلیل داده ها سکونت گاه های پیراشهری(روستایی) استان دارای وضعیت پراکنش نابرابری می باشند. اولویت بندی فضاهای پیراشهری استان با مدل واسپاس حکایت از شکاف در امر برخورداری از شاخص های توسعه کشاورزی دارد که صورت واضح آن را می توان بین پهنه فضایی شهرستان گنبد با مجموع برخورداری (464/0)مطلوب ترین فضای پیراشهری نسبت به میزان مطلوبیت فضای پیراشهری شهرستان آق قلا با میزان برخورداری (264/0) که فاصله تقریباً دو برابری را نشان می دهد ملاحظه کرد. با توجه به نتایج بدست آمده، مسئولین و برنامه ریزان باید راهبردها، اهداف و سیاست گذاری ها را در راستای بهبود مطلوبیت فضاهای پیراشهری علی الخصوص شاخص های کشاورزی پایدار در سکونتگاه های روستایی جهت دار نماید.
فعالیت های تولیدی کوچک غیرکشاورزی روستایی در چنبره روابط قدرت، مورد: استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فعالیت های تولیدی کوچک غیر کشاورزی روستایی یکی از استراتژی های متنوع سازی اقتصاد روستایی با هدف تحقق توسعه پایدار روستایی است. یکی از استراتژی های اصلی دولت جهت کاهش وابستگی معیشت روستاها به بخش کشاورزی و کاهش مصرف آب در بخش کشاورزی حوضه آبریز دریاچه ارومیه، توسعه فعالیت های تولیدی کوچک غیر کشاورزی بوده است؛ اما در اجرای آن در روستاهایی که کشاورزی به صورت گسترده همانند دشت نازلو انجام می شود، موفقیت چندانی به دست نیاورده است. این تحقیق در چارچوب تئوری روابط قدرت، روش شناختی کنشگر شبکه و با مصاحبه های عمیق انجام شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که 1) حمایت های مالی، قانونی، بیمه ای، تشکیلاتی و ...، دولت از مشاغل کافی نبوده است؛ 2) تلقی دولت از مشاغل کوچک روستایی به واسطه بخشودگی مالیاتی، اعطای یارانه ها، ارائه تسهیلات کم بهره، ارائه آموزش های رایگان و ...، تحمیل هزینه به دولت می باشد؛ 3) تضاد منافع مابین فعالین مشاغل کوچک غیر کشاورزی با صنایع بزرگ شهری مشهود می باشد و 4) اعمال محدودیت های فروش بر محصولات تولیدی مشاغل کوچک غیر کشاورزی با تولید گفتمان هایی چون غیربهداشتی بودن و غیراستاندارد بودن محصولات تولیدی صورت می گیرد؛ و در نهایت، 5) روابط نابرابر قدرت میان ذینفعان، موجب شکاف توسعه شهر و روستا شده است.
نقش سرمایه اجتماعی در عملکرد اقتصادی کارآفرینان روستایی شهرستان پاکدشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کارآفرینی می تواند با قابلیتِ دارا بودنِ اثر مثبت بر روی ابعادِ اقتصادی، اجتماعی و محیطی در روستا به توسعه پایدار روستا منجرشود. از عوامل مهم وتاثیر گذار برعملکرد نوآورانه در روستاها، سرمایه اجتماعی می باشد. بدین منظور در این پژوهش ضمنِ بررسی جایگاه سرمایه اجتماعی در عملکرد نوآورانه کارآفرینانِ روستایی، به نقشِ تاب آوری و توانمندسازی در تاثیرگذاریِ سرمایه اجتماعی بر عملکرد کارآفرینان پرداخته شده است. جامعه آماری؛ روستائیانِ روستاهای بالای 20 خانوار دهستان فیلستان می باشد. بر اساسِ آنتروپی شانون، از میان معیارهای سرمایه اجتماعیِ مؤثر بر تاب آوری، رتبه برتر به معیار ِدانش و آگاهی با وزن 9981/0 اختصاص یافت. بر اساس تکنیک WASPAS، روستای گلزار از نظرِ ابعاد مختلفِ سرمایه اجتماعیِ موثر بر تاب آوری( Qi = 8764/0) جایگاه برتری دارد. شاخص های اصلی توانمندسازی کارآفرینان با تکنیک کپلند سنجش شد که شاخص های مطلوبیتِ نوآوری در پایان کار و برگزاری کلاس های کارآفرینی در رتبه اول اهمیت قرار گرفتند. تکنیک مولتی مورا نشان می دهد که روستائیانِ روستای گلزار از جهت عملکردهای نوآورانه نسبت به سایر روستاها توانمندتر هستند. بر اساس تکنیک CODAS، روستای گلزار از نظرِ نقشِ سرمایه های اجتماعی بر عملکرد کارآفرینانِ روستایی، برترین جایگاه را دارد. با استفاده از تکنیک ARAS، میزان پایداری روستاهای دهستان فیلستان در ابعاد مختلف مورد سنجش قرار گرفت که روستای گلزار در بین روستاهای دهستان فیلستان از لحاظ پایداری در رتبه اول قرار گرفت.
نقش سرمایه اجتماعی بر توسعه پایدار اقتصادی در نواحی روستایی شهرستان سیرجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سرمایه اجتماعی به عنوان مکمل سایر صورت های سرمایه، یکی از پیش نیازهای مهم دستیابی به توسعه پایدار به خصوص در جوامع روستایی است. توسعه و پیشرفت در روستاها مستلزم گسترش اعتماد، مشارکت و ارتباطات و انسجام در بین کشاورزان است. در این مطالعه به دلیل نقش سرمایه اجتماعی در تسهیل و تسریع توسعه پایدار، در ابتدا ابعاد مختلف سرمایه اجتماعی و توسعه پایدار با استفاده از گویه های مختلف در طیف 5 گزینه ای لیکرت ارزش گذاری شدند. اطلاعات مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه ای که روایی و پایایی آن مورد بررسی قرار گرفت، در بین نمونه ای از کشاورزان ساکن در روستاهای شمال شهرستان سیرجان جمع آوری شدند. پس از محاسبه شاخص سرمایه اجتماعی و شاخص توسعه پایدار، با استفاده از روش رگرسیون های به ظاهر نامرتبط، تأثیر سرمایه اجتماعی در کنار ویژگی های حرفه ای-اجتماعی روستاییان بر ابعاد مختلف پایداری بررسی شدند. بر طبق نتایج تحقیق شاخص سرمایه اجتماعی 57/0 و ابعاد اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و نهادی توسعه پایدار به ترتیب 44/0، 51/0، 49/0 و 40/0 به دست آمدند. هم چنین نتایج نشان داد متغیر سرمایه اجتماعی بر هر چهار بعد پایداری تأثیر مثبتی دارد، اما تأثیر آن بر پایداری نهادی به لحاظ آماری معنی دار نمی باشد. از آن جایی که سرمایه اجتماعی محاسبه شده در بین کشاورزان در سطح بالایی نمی باشد، اما سبب بهبود پایداری می شود، لازم است با دقت در اجزای تشکیل دهنده ابعاد گوناگون سرمایه اجتماعی و برنامه ریزی صحیح جهت ارتقای آن و رفع نواقص موجود سطوح بالاتری از پایداری را به دست آورد و زندگی با کیفیت و توأم با رفاه بالاتری را برای کشاورزان به ارمغان آورد و جلوی مهاجرت آنان به شهرها را گرفت.
اولویت بندی پیشران های کلیدی و مؤثر گردشگری روستایی در بهبود معیشت خانوارهای روستایی مورد: روستاهای پیرامون شهر سرعین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نواحی روستایی در طی قرن ها به عنوان مهم ترین فعالیت های اقتصادی در نظر گرفته می شدند و امروزه، علاوه بر فعالیت های کشاورزی و دامپروری، ازجمله کانون های گردشگری نیز هستند. گردشگری به عنوان یک استراتژی توسعه ای خوب برای مناطق روستایی در نظر گرفته شده است که متضمن بهبود معیشت خانوارهای روستایی است. هدف تحقیق حاضر، شناسایی و اولویت بندی پیشران های کلیدی و مؤثر گردشگری روستایی در بهبود معیشت خانوارهای روستایی است که با محوریت روستاهای مجاور شهر سرعین صورت می پذیرد. روش تحقیق پژوهش حاضر از نوع ترکیبی است که با رویکرد متوالی اکتشافی در دو فاز کیفی-کمّی صورت پذیرفته است. مشارکت کنندگان فاز اول تحقیق، خبرگان حوزه های مدیریت و برنامه ریزی روستایی، گردشگری روستایی، جغرافیای روستایی و جامعه شناسی هستند که با استفاده از نمونه گیری هدفمند مورد بررسی قرار خواهند گرفت. مطابق با یافته های تحقیق، در فاز اول که با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شده است، مضامین استخراج شده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته در قالب 58 مضمون پایه، 19 مضمون سازمان دهنده و 4 مضمون فراگیر هستند که برای شناسایی پیشران ها به مرحله بعدی راه می یابند. مطابق با یافته های فاز کمّی تحقیق، از میان مضامین سازمان دهنده، مضامین توسعه زیرساخت های عمومی و بهداشتی، ایجاد امکانات زیرساختی حمل ونقل، هویت بخشی به جامعه محلی، افزایش امکانات تفریحی برای جامعه محلی، هویت بخشی به جامعه محلی، حفظ درآمد پایدار برای بلندمدت دارای بیشترین تأثیر می باشند. نتیجه می شود پیشران های گردشگری روستایی می توانند با تمرکز بیشتر بر توسعه این نوع از گردشگری، اثرات مثبتی را در معیشت خانوارهای روستایی اعم از ارتقای کیفیت زندگی، بهبود وضعیت اقتصادی، توسعه زیرساختی روستاها و... بگذارند که درمجموع، رضایت ساکنان روستاها را در بر داشته باشد.
توانمندسازی روستاییان در شکل گیری سازمان های غیردولتی در جهت تحولات فضایی سکونتگاه های روستایی، مورد: شهرستان جوانرود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توانمندسازی روستاییان، منجر به سازماندهی آن ها در قالب سازمان های غیردولتی و مردم نهاد شده؛ و زمینه مشارکت موثر آنان را در فراگرد توسعه و تحولات فضایی سکونتگاه های روستایی فراهم می سازد. در این راستا، برای تبیین دقیق موضوع، در پژوهش حاضر بر اساس روش توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر ابزار پرسشنامه، ارتباط بین تسهیل کننده های توانمندسازی روستاییان در میزان شکل گیری سازمان های غیردولتی، و ارتباط این سازمان ها در فراگرد تحولات فضایی سکونتگاه های روستایی(در قالب 15 شاخص) در سطح30 روستا و 300 خانوار نمونه روستاهای شهرستان جوانرود سنجیده شد. یافته ها نشان داد بین بهبود شاخص های توانمندسازی و میزان شکل گیری و گسترش سازمان های غیردولتی در راستای تحولات فضایی سکونتگاه های روستایی رابطه معنی دار وجود دارد. لیکن، این ارتباط از نوع کاهشی-کاهشی بوده است؛ که نامناسب بودن جایگاه متغیرهای پژوهش در ناحیه مورد مطالعه را آشکار ساخته است. به سخن دیگر، عملیاتی کردن روش های توانمندسازی به دلیل غلبه رویکرد «بالا به پایین» و «حکومت محور» نتوانسته است احساس قدرت و توانمندی را در روستاییان ایجاد و زمینه مشارکت مؤثر و سازمان یافته آنان در چارچوب سازمان های غیردولتی را فراهم نماید. به گونه ای که پایین بودن سطح مشارکت سازمان های غیردولتی سبب نارسایی در تحولات فضایی سکونتگاه های روستایی در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و محیطی- اکولوژیک شده است. بنابراین، ضروری است، از راه توجه و بهبود شاخص های تسهیل کننده توانمندسازی روستاییان همچون؛ آموزش و آگاهی بخشی، دانش و مهارت، انسجام و همبستگی، اعتماد و اطمینان، مشارکت، نهادسازی و حمایت سیاسی دولت، و تغییر رویکرد به سوی «اجتماع محور» و «پایین به بالا»، زمینه مناسبی برای مشارکت آنان با هدف شکل دهی سازمان های غیردولتی در راستای تحولات فضایی سکونتگاه های روستایی فراهم شود.