پژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن
پژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن سال دهم پاییز و زمستان 1400 شماره 1 (پیاپی 19) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
تعیین مرجع ضمیر در فراز «جَعَلا لَهُ شُرَکاءَ فِیما آتاهُما» از آیه 190 سوره اعراف، چالشی در میان مفسران فریقین پدید آورده است: بازگشت ضمیر فعل « جَعَلا» به حضرت آدم و حوا چگونه با عصمت حضرت آدم سازگاری خواهد داشت؟ متون روایی پرشمار ذیل آیه نشان از دیرینگی چالش در سده های نخست اسلامی دارد. مفسران فریقین رهیافت های گوناگونی در تبیین این آیه برگزیده اند. نظریه هایی همچون شرک آدم و حوا، شرک اجداد قریش، شرک نوع انسان ها در میان رهیافت های تفسیری فریقین دیده می شود. نوشتار حاضر با روش کتابخانه ای به گردآوری رهیافت ها پرداخته و پس از نقد و تحلیل رهیافت های تفسیری بر اساس روش تحلیلی توصیفی، نظریه شرک نسل آدم و حوا را به عنوان رهیافت منتخب برگزیده است. با استناد به آیات مشابه و روایات تفسیری و نیز دلایل عقلی، قرآنی و روایی عصمت آدم علیه السلام، به نظر می رسد آیه در صدد بیان داستان فرزندآوری حضرت آدم و حوا است اما در فراز «جَعَلا لَهُ شُرَکاءَ» به عاقبت اولاد مشرک این دو اشاره شده است.
نقد نظریه عرفی بودن زبان قرآن با تاکید بر دیدگاه خاص علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از رویکردهای رایج در حوزه زبان دین، نظریه عرفی بودن زبان قرآن است. این نظریه دارای پیشینه طولانی است. بر اساس این نظریّه، خداوند در ارائه مقاصد خویش، از ساختار زبان متعارف و مرسوم قوم استفاده کرده است و به این طریق مقصود خود را بیان نموده است. مطالعه و نقد نظریه عرفی بودن زبان قرآن و بیان نظریه خاص از دیدگاه علامه طباطبایی از اهداف و موضوع این نوشتار است. روش مطالعه از نوع توصیفی و تحلیلی و با اتکاء به آثار وی می باشد. سوال اصلی پژوهش این است که تحلیل علامه طباطبایی از نظریه عرفی زبان قرآن چیست؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که علامه نظریه ی زبان عرفی را فی الجمله پذیرفته، اما قرآن را بدلیل اشتمالش بر حقایق ماورایی، عدم شناخت ژرفای آن و وجود متشابهات و جزمیت زبانش، فراتر از فهم عرفی وعمومی می داند. از منظر علامه طباطبائی، زبان قرآن هر چند بر اساس عناصر عرفی نازل شده است اما تفاوت های اساسی ای با زبان عرف دارد که وجود این تفاوت ها سبب نفی نظریه ی یکسان انگاری زبان دین و زبان عرف می شود. به دلیل نزول تدریجی و اشتمال آن بر مفاهیم غیبی، در تفسیر زبان قرآن، اصول و قواعد عرفی لازم است اما کافی نیست، زیرا زبانی فراعرفی است و دارای خصوصیت مشکک بودن سطوح و ساحات ادراک و فهم می باشد.
بررسی نظر تفسیری علامه طباطبایی پیرامون مبانی تفاوت های زن و مرد با تأکید بر آیه 18 سوره زخرف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علامه طباطبایی، مفسر المیزان، به رغم آن که آثار همگون در زن و مرد را دلیل بر اشتراک زن و مرد در گوهر انسانی می داند؛ اما مانند مفسران قبل از خود به ضعف عقل زن در قیاس با مرد معتقد است. ایشان با استناد به آیه 18 سوره زخرف حیات زن را حیات عاطفی و حیات مرد را حیات عقلانی دانسته و قائل به ضعف نیروی تعقل و قوه استدلال زن در مقایسه با مرد است و بر این بنیاد تفاوت های حقوقی بین زن و مرد را در فقه اسلامی توجیه می کند. در این نوشته برای فهم هرچه دقیق تر، تفسیر ایشان در چهار دلیل تنظیم گردید و پس از بررسی های لازم و با استفاده از دیگر تفاسیر به این نتیجه انجامید که برخلاف نظر المیزان، پرورش زن در لابه لای زینت ها و ناتوانی وی از جدال پردازی، وصفی ذاتی و تغییرناپذیر زن نیست و بیشتر ریشه در نگرش عصر جاهلیت به زن و نظام های تربیتی غیر اسلامی دارد. زن مانند مرد می تواند با فراگیری حکمت های علمی و عملی، هم قوه تعقل خویش را تازگی و طراوت بخشد، هم قوای طبیعی خود را تحت زعامت عقل درآورد. هم چنین بین علاقه مندی زن به زینت و زیور و عطوفت ورزی او ملازمه ای نیست و تفاوت زن با مرد در موضوع ارث، گواهی دادن و موضوع قوّام بودن مرد هیچ یک نمی توانند نشئت گرفته از ضعف عقلی زن و مبیّن آن باشند.
بررسی تطبیقی آیه «دحو الارض» با نگاه تفسیری علامه طباطبایی، مراغی و بانو امین اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از آیات چالش برانگیز قرآن که در مورد آن آرای گوناگونی از سوی متقدمین و متاخرین مطرح شده است، آیه ی «وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحاها» (نازعات:30) است. این پژوهش با تاکید بر این آیه به تبیین آراء تفسیری علامه طباطبایی، مراغی و بانو امین اصفهانی می پردازد و هدف از آن مقایسه و ارزیابی نظرات سه مفسر معاصر در مورد آیه ی شریفه می باشد. یافته ها حاکی از آنست که علامه طباطبایی و بانو امین اصفهانی که معتقد به تقدم خلقت آسمان بر زمین می باشند، «دحوالارض» در آیه ی شریفه را ناظر بر خلقت و گسترش همزمان زمین می دانند، ضمن این که علامه در دیدگاه دوم خود آن را به حرکت زمین نیز تفسیر نموده است. اما مراغی که خلقت زمین را مقدم بر آسمان می داند، «دحوالارض» را مرحله ای جدا از خلقت زمین دانسته و آن را عبارت از بسط زمین جهت تمهید آن برای سکونت بیان داشته است. با توجه به قرائن لغوی، قرآنی و روایی که در ضمن این پژوهش بدان ها اشاره می شود، مقصود از «دحوالارض» در آیه ی شریفه نمی تواند ناظر بر خلقت و گسترش همزمان و حرکت زمین باشد بلکه آن صرفا بر بسط و گسترش زمین دلالت دارد.
واکاوی و تحلیل دیدگاه آیت الله جوادی آملی در خصوص امکان و جواز وقوع چندمعنایی در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل بحث برانگیز در حوزه قرآن پژوهی، امکان وجود معانی متعدد در تفسیر یک واژه و نیز حجیت و کیفیت اعتبار شرعی این وجوه معنایی است. در طول قرن های گذشته، اندیشمندان اسلامی در صدد پاسخ به این سؤال بر آمده اند که آیا خداوند از واژگان و عبارات قرآن کریم فقط یک معنا و مفهوم را قصد کرده یا معانی متعددی را از آنها اراده نموده است. اهمیت این مسأله به جهت تأثیر زیاد این مبنا در بررسی معانی قرآنی و کشف مراد الهی از آن است. پژوهش حاضر با روش تحلیلی و توصیفی به بررسی آرای آیت الله جوادی آملی درباره چندمعنایی قرآن پرداخته و جایگاه این مبنا را در کنش تفسیری ایشان بررسی کرده است. نتیجه از آن حکایت دارد که در تفسیر تسنیم، اصل امکان استعمال لفظ در بیش از یک معنا پذیرفته شده و این مبنا در تفسیر مشترکات لفظی، مَجازات، کنایات و بواطن آیات قرآن کریم به کار رفته است.
تحلیل پیامدهای تفسیر فلسفی از نگاه مخالفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از ترجمه متون فلسفی به زبان عربی و ورود فلسفه به جامعه اسلامی، عده ای با فلسفه به عنوان دانشی بیگانه که با دین سازگار نیست و حتی گاه با آن در تضاد است، به مخالفت پرداختند. فیلسوفان برای مقابله با این مخالفت ها، تلاش کردند نشان دهند فلسفه نه تنها با دین در تضاد نیست، بلکه بسیاری از آموزه های دینی را می توان با فلسفه اثبات کرد. آنها با این انگیزه کم کم نگاه فلسفی را وارد تفسیر قرآن کرده و مدعی شدند زبان قرآن لایه های زیرینی دارد که در پی القای معارفی عمیق و درخور فهم خواص است و جز با فلسفه قابل کشف نیست. دیدگاه آنان درباره تفسیر و همچنین تفاسیر فلسفی آنان مخالفانی داشته که آن را از ابعاد گوناگون از جمله اشاره به پیامدهای آن، نقد کرده اند. از میان این پیامدها می توان به دگرگونی معنایی در الفاظ قرآن، گرایش به تفسیر خلاف ظاهر، نادیده انگاشتن عناصر احساسی و عاطفی در قرآن، دورشدن از مقصد اصلی قرآن یعنی هدایت و تزکیه نفوس، مشکل جلوه دادن فهم قرآن و لزوم وابستگی فهم قرآن به مرجعی دیگر اشاره کرد.
ارزیابی دیدگاه های روش شناختی هاوتینگ در حوزه نقد ادبی قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه شناخت دقیق و مبنایی دیدگاه های خاورشناسان و روش های پژوهشی آن ها درباره قرآن و نقد علمی این دیدگاه ها بر اساس مبانی دینی و عقلی استوار، ضرورتی انکارناپذیر است. جرالد هاوتینگ قرآن پژوه انگلیسی، یکی از خاورپژوهانی است که بر اساس روش نقد ادبی به پژوهش درباره آیات قرآن پرداخته است. انتقادات ادبی هاوتینگ بر قرآن، به طور مجموع از سه جهت مطرح شده است: پیدایش قرآن در محیط فرقه ای؛ ماهیت جدلی آیات قرآن؛ هویت زمانی متأخر قرآن و مخاطبان آن. دیدگاه های مذکور به این نحو رد می شوند: قرآن برخلاف متون مقدس دیگر، ماهیت بشری ندارد و متن آن بر انواع اعجاز، مانند بلاغت، علوّ معنا و نیز عدم اختلاف در بیان مشتمل است که همه این شگفتی ها، از وحیانی و غیربشری بودن آن ناشی می شود. مقایسه قرآن با کتب مقدس یهودی-مسیحی از حیث ماهیت جدلی، نادرست است و آن نوع جدلی که هاوتینگ از آن سخن گفته، قرآن نسبت به مخاطبان خود به کار نبرده است. سبک قرآن، برخلاف سبک کتب مقدس دیگر، بیان گر اصالت تاریخی آن است. متن قرآن از طریق تواتر به دست مسلمانان رسید و تواتر تاریخی، نشان می دهد که قرآن از طریق وحی بر پیامبر(ص) نازل شده است.
اصل ناهمسازگاری در تفکر فازی و کاربست آن در زبان قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفکر فازی و نظریه سیستم های پیچیده در اصل ناهمسازگاری به یکدیگر پیوند خوردند. مطابق این اصل که در سال 1973 مطرح شد، به فراخور پیچیدگی یک سیستم توان ما در بیان گزاره های دقیق و معنادار کاسته می شوند. در این صورت گزاره ها از قطعیت و سیاه و سفیدی و شفافیت فاصله گرفته و به گزاره هایی فازی تبدیل خواهند شد. در این جستار با روشی تحلیلی نشان داده ایم که زبان وحیانی قرآن با خصلت هایی که به ویژه در بین مباحث مربوط به زبان دین در دوران معاصر از خود نشان می دهد، می تواند در فضای الگوواره ای سیستم های پیچیده مورد بازخوانش قرار گیرد. در این صورت مطابق اصل ناهمسازگاری، رهیافت اساسی در تبیین و تحلیل زبان وحیانی قرآن تفکر فازی خواهد بود که در نتیجه آن گزاره های توصیفی ما از زبان قرآن به گزاره هایی بینابینی، مشکک، خاکستری، مات و غیرخطی تبدیل خواهد شد.
تحلیل انتقادی دیدگاه «جفت سوره ها» برپایه روابط سوره های همجوار نجم و قمر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از الگوهای تبیین ساختار زبان قرآن کریم،«نظام زوجی/ جفت سوره» است. از جمله قرآن پژوهان معاصر که به این دیدگاه پرداخته، امین احسن اصلاحی است . مقاله حاضر به روش تحلیل انتقادی و با هدف پاسخ گویی به این سؤال که تا چه اندازه این دیدگاه می تواند در قرآن شناسی مورد توجه قرار گیرد، سامان یافته است. برای رسیدن به این هدف، با روش مثال نقض، به نقد و بررسی این دیدگاه پرداخته شد. بر این اساس، از آنجا که امین احسن اصلاحی سوره نجم را با سوره پیشین یعنی سوره طور زوج دانسته است، پژوهش به روابط سوره نجم با سوره پسین خود یعنی سوره قمر پرداخته تا بتواند از یافته های آن در ارزیابی دیدگاه اصلاحی بهره ببرد. یافته های پژوهش به تایید بخشی از دیدگاه اصلاحی اشاره داشت بدین معنا که یکی از الگوهای روابط همجواری در بین سوره های قرآن کریم،همان گونه که اصلاحی اشاره نموده ، مکمل بودن دو سوره است. زیرا چنین وضعیتی در ارتباط دو سوره نجم و قمر نیز مشاهده شد،بدین گونه که این دوسوره به ترتیب موضوع« دریافت و ابلاغ وحی» را معناورزی می کنند. اما درباره دیدگاه اصلاحی که آیا در تعیین مصادیق به درستی عمل نموده یا خیر ، به نظر می رسد علی رغم دیدگاه اصلاحی، ارتباط محکمی بین سوره نجم با سوره پسین خود یعنی سوره قمر مشاهده می شود، بنابراین در تعیین اینکه سوره با سوره همجوار پیشین یا پسین زوجیت دارندباید با پژوهش های دقیق بر متن قرآن کریم، این نظام را بازطراحی نمود.
تحلیل ترجیح قرائت مشهور در «الفرقان فی تفسیر القرآن» با تاکید بر رویکرد مفسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانش قرائت از علوم مورد نیاز مفسر در تبیین و فهم مراد الهی است. سیر تاریخی دانش قراءات و نگاه مفسران به این دانش حکایت از تفاوت نگاه مفسران و اندیشمندان به قرائت های قرآن کریم است. در برخی از برهه های تاریخ، شاهد نگاهی ادبی به قراءات و در برخی از دوران ها، با رویکرد حدیثی به قرائت قرآن کریم روبرو هستیم. از سویی، علاوه بر نوع نگاه ها به دانش قرائت، قرائت در تفاسیر مختلف دارای کارکردهایی است که به نظر می رسد در تفاسیر معاصر به ویژه تفاسیر شیعه، این موضوع قابل تأمل است. مفسران شیعی با تأسی از کلام اهل بیت(ع)، قرائت قرآن را واحد دانسته و اختلاف را از جانب راویان دانسته-اند. بنابراین برخی مفسران شیعه با روش ها و متدهای مختلف سعی در ترجیح قرائت مشهور دارند. با توجه به این موضوع در نوشتار حاضر تفسیر الفرقان که یکی از تفاسیر معاصر است با روش توصیفی تحلیلی به منظور تبیین رویکرد مفسر به اختلاف قراءات و تحلیل ترجیح قرائت در این تفسیر مورد واکاوی قرار می گیرد. نتایج نشان می دهد، مفسر رویکرد حدیثی به قرائت دارد و تنها قرائت مشهور و رایج حفص از عاصم را ارجح می داند و در تمام موارد سعی دارد این قرائت را توجیه و ترجیح دهد و روایات در این زمینه، مستند اصلی وی در بحث قراءات است.
نقش واژه شناسی در تفسیر قرآن کریم (با تأکید بر تکامد پژوهی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از عوامل موثر بر تفسیر قرآن با توجه به تلاشهای مفسران، پی جویی از معانی مفردات قرآنی است که البته در مواردی به دلایلی چون عدم توجه به معنای دقیق ریشه، وجود اشتراک لفظی در برخی واژه ها، خلط معنای حقیقی از مجازی و عدم تفکیک معنای اصلی از ثانویه اختلافاتی هم بین مفسران بوجود آمده است. مقاله حاضر در صدد تبیین نقش واژه شناسی در تفسیر قرآن کریم است که با رویکرد تکامدپژوهی صورت گرفته و هدف آن بیان دستاوردهای واژه شناسی در عرصه تفسیر است که پس از بررسی ریشه ای واژگان مختلف به ویژه تکامدها، با روش استنباطی و استدلالی صورت گرفته است. قابل ذکر است که به جهت محدودیتهای مطالعاتی تکامدها، بررسی اشتقاقهای واژه در زبان عربی و معادل یابی آن در زبانهای خواهر، در کشف معنای واژه اثرات قابل توجهی داشته است. از دستاوردهای واژه شناسی می توان به کاهش احتمالات تفسیری، نقد علمی تفاسیر و اصلاح ترجمه ها، شکل گیری نظریات جدید تفسیری، رهیابی به مطالعات میان رشته ای و امکان تفسیر آیات با بهره مندی از ظرفیتهای معنایی واژه در زبانهای دیگر اشاره کرد.
واکاوی مفهوم «عیسی، پسرِ خدا» در قرآن و سنت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بازتابی که از باورهای مسیحیان پیرامون حضرت عیسی(ع) در لابلای آیات قرآن دیده می شود، مفهوم «عیسی، پسر خدا» یکی از مفاهیم چالش برانگیز است و تحقیقات بسیاری در خصوص آن انجام شده است. در حالیکه مضامین قرآنی مرتبط با این باور اینطور تداعی می سازند که گویی مسیحیان، عیسی را فرزند واقعی و جسمانی خداوند تلقی می کردند، در سنت مسیحی این امر ظاهرا ارتباطی با خویشاوندی واقعی(جسمانی، خونی) میان عیسی و خداوند ندارد. حتی هیچیک از فرقه های مسیحی هم بر چنین باوری نبودند(و نیستند) که خداوند همسری برگزیده تا از آنجا عیسی فرزند متولد شده از ایشان باشد. بنابراین به نظر می رسد دو کتاب مقدس دریافت واحدی از چگونگی فرزندی عیسی یا مفهوم «پسرِ خدابودنِ عیسی» ندارند. در مقاله حاضر می کوشیم مفهوم فوق را در قرآن مورد بررسی قرار دهیم و با کمک دیگر آیات قرآن، همچنین منابع پیشااسلامی راهی برای رفع این تناقض پیدا کنیم. در این پژوهش همچنین تلاش های مسلمانان در خصوص این موضوع مورد بحث واقع شده و سعی گردیده است نقاط قوت و ضعف پاسخ های ایشان نشان داده شوند. مجموع یافته ها نشان می دهند نه تنها قرآن با کتاب مقدس و سنت مسیحی در خصوص ابن الله بودن عیسی تنافی و تضادی ندارد، بلکه باید زبان جدلگونه قرآن در اینگونه آیات را شناخت و با باورهای رایج در منطقه هم آشنا بود، چیزی که سنت اسلامی تا به امروز از آنها غافل بوده است.