آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۱

چکیده

یکی از رویکردهای رایج در حوزه زبان دین، نظریه عرفی بودن زبان قرآن است. این نظریه دارای پیشینه طولانی است. بر اساس این نظریّه، خداوند در ارائه مقاصد خویش، از ساختار زبان متعارف و مرسوم قوم استفاده کرده است و به این طریق مقصود خود را بیان نموده است. مطالعه و نقد نظریه عرفی بودن زبان قرآن و بیان نظریه خاص از دیدگاه علامه طباطبایی از اهداف و موضوع این نوشتار است. روش مطالعه از نوع توصیفی و تحلیلی و با اتکاء به آثار وی می باشد. سوال اصلی پژوهش این است که تحلیل علامه طباطبایی از نظریه عرفی زبان قرآن چیست؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که علامه نظریه ی زبان عرفی را فی الجمله پذیرفته، اما قرآن را بدلیل اشتمالش بر حقایق ماورایی، عدم شناخت ژرفای آن و وجود متشابهات و جزمیت زبانش، فراتر از فهم عرفی وعمومی می داند. از منظر علامه طباطبائی، زبان قرآن هر چند بر اساس عناصر عرفی نازل شده است اما تفاوت های اساسی ای با زبان عرف دارد که وجود این تفاوت ها سبب نفی نظریه ی یکسان انگاری زبان دین و زبان عرف می شود. به دلیل نزول تدریجی و اشتمال آن بر مفاهیم غیبی، در تفسیر زبان قرآن، اصول و قواعد عرفی لازم است اما کافی نیست، زیرا زبانی فراعرفی است و دارای خصوصیت مشکک بودن سطوح و ساحات ادراک و فهم می باشد.

تبلیغات