مطالعات تقریبی مذاهب اسلامی (فروغ وحدت سابق)
مطالعات تقریبی مذاهب اسلامی سال پانزدهم پاییز و زمستان 1399 شماره 54 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر تأثیر بر نخبگان و فرهیختگان مذاهب مختلف اسلامی برای ایجاد همفکری و تقریب بین آنها است. در این صورت، چنین اتفاقی بر دیگر افراد جامعه نیز تأثیرگذار بوده و در نهایت امت واحد اسلامی سامان می یابد. روشن است که هر پژوهش تقریبی می تواند بستری برای همدلی بین فرهیختگان مذاهب مختلف به شمار آید. این نوشتار کوشیده است به تحقق پژوهشی موفق یاری رساند. برای این مهم ابتدا «اخلاق باور به تقریب مذاهب اسلامی» را تبیین نموده و بیان داشته است که شواهد و قراینی برای ضرورت تقریب مذاهب وجود دارد که سبب می شود فرد به چنین ضرورتی باور داشته و در قبال آن مسئول باشد. همچنین اصولی معرفتی از قبیل انسجام گزاره ها و وجود باورهای مبنایی و پایه را معرفی و تبیین می نماید. نتیجه سخن اینکه معرفی چنین اصولی می تواند بستر را برای اعتنا و اعتماد فرهیختگان و اندیشمندان پیرو مذاهب مختلف اسلامی فراهم آورد، تا در نتیجه با سبکی علمی تر امر تقریب بین مذاهب اسلامی را مورد توجه قرار دهند.
بررسی تاریخی عبارت «خلیفه الله» در روایات مذاهب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عبارت «خلیفه الله» به معنای جانشینی انسان به جای خداوند، در اعتقاد اسلامی جایگاه مهمی دارد و باور رایج در مذاهب اسلامی این است که انسان خلیفه و جانشین خداوند بر روی زمین است. در روایات مذاهب اسلامی واژه «خلیفه» گاهی به تنهایی و گاهی به صورت «خلیفه رسول الله» و گاهی به شکل «خلیفه الله» به کار رفته است. این پژوهش به دنبال بررسی سیر تطور رواج و مصادیق این عبارت در روایات مذاهب اسلامی است. گردآوری داده های این تحقیق به روش کتابخانه ای و اسنادی می باشد و روش انجام آن توصیفی تحلیلی است و بر این اساس روایات مذاهب: زیدیه، اباضیه، شیعه امامیه و اهل سنت بررسی و تجزیه و تحلیل گردیده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که در منابع مختلف مذاهب اسلامی واژه «خلیفه» و جمع آن «خلفاء»، در بیشتر موارد در معنای لغوی همراه واژه های «الله»، «رسول الله»، «کتاب»، «رحمن» و «رب العالمین» ذکر شده اند. همچنین در روایات، مصداقهای مختلفی برای عبارت «خلیفه الله» به کار رفته است، گاهی برای مصداقهای عام مانند: فرشتگان، عالمان و اهل یقین و آمران به معروف و ناهیان از منکر، و گاهی برای مصداقهای خاص مانند: حضرت آدم(ع)، حضرت داود(ع)، حضرت محمد(ص)، امامان، به خصوص امام علی(ع) و امام مهدی(ع) به کار رفته است. اما نکته حائز اهمیت این است که در روایات تمام مذاهب، در قرن اول و دوم قمری عبارت «خلیفه الله» یافت نمی شود و در این دوره واژه «خلیفه» به تنهایی یا به صورت عبارت «خلیفه رسول الله» مشاهده می گردد و از قرن سوم به بعد عبارت «خلیفه الله» در روایات به دفعات دیده می شود. این تحقیق می تواند آغازی برای کاوش بیشتر این عبارت در روایات باشد.
بررسی تطبیقی مدح پیامبر اکرم(ص) در اشعار خاقانی و صفی الدین حلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اشتراک ادیبان اسلامی در ستایش حضرت محمد(ص)، نمایانگر میراثی از تفکر و عاطفه دینی مشترک در تمدن ایران و عرب است. در این راستا، بررسی مدایح نبوی صفی الدین حلی و خاقانی شروانی که هریک به دلیل داشتن ابیاتی در مدح حضرت محمد(ص) به نوعی افتخار شاعر پیامبر بودن خویش را به همراه دارند، جلوه محسوسی به پیوند ادبیات این دو ملت می دهد. پژوهش حاضر به بررسی وجوه اشتراک و افتراق مدح حضرت محمد(ص) در اشعار این دو شاعر نامدار با رویکرد مکتب تطبیقی آمریکایی می پردازد و به این نتایج دست یافته است: استخدام معانی متنوع، وسعت دایره تخیل، اصرار بر تناسبهای لفظی و معنوی کلام و نیز تلمیح به آیات و احادیث و حوادث تاریخی، منجر به پیچیدگی و دشوار شدن فهم بسیاری از ابیات این دو شاعر گشته است.
بررسی روایی و درایی روایات تفسیری فریقین ذیل آیه «سلام علی ال یاسین»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیه 130 سوره صافات: « سَلاَمٌ عَلَى إِلْ یَاسِینَ » از جمله آیاتی است که در قرائت و تفسیر آن اختلاف نظر وجود دارد. این آیه طبق قرائت متواتر و جمهور مردم و هفت قرائت از قرائات ده گانه یعنی قرائت ابن کثیر مکی، عاصم، حمزه و کسائی کوفی، ابوعمرو بصری، یزید مخزومی و خلف بن هشام بغدادی، به صورت «إل یاسین» قرائت می شود، اما سه نفر از قاریان ده گانه: نافع مدنی، ابن عامر دمشقی و یعقوب حضرمی آن را به صورت «آلِ یاسین» خوانده اند. در روایات تفسیری، مصداق «اِل یاسین» و «آلِ یاسین»؛ الیاس نبی، الیاس و پیروانش، آل محمد و ادریس نبی بیان شده است. این جستار به روش توصیفی تحلیلی، ضمن بررسی و نقد آراء تفسیری و نقد سندی و متنی آن دسته از روایاتی که مصداق آن دو را ادریس، پیروان الیاس یا آل محمد مطرح کرده اند، نشان داده است که طبق سیاق آیه فقط الیاس نبی(ع) مصداق «اِل یاسین» است.
راهکارهای نورسی در تقابل با فرهنگ غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمانه ای که بدیع الزمان نورسی در آن می زیست، عصر سقوط حکومت عثمانی و روی کار آمدن حکومت سکولار و بلکه لائیک در ترکیه و هنگامه جنگ جهانی اول و اشغال کشورهای مسلمان توسط کشورهای غربی سکولار (نه غرب مسیحی و صلیبی) و آشنایی مسلمانان با فرهنگ و پیشرفت صنعتی این کشورها بود. بدیع الزمان نورسی در این زمان تمام تلاش خود را به کار گرفت، تا با معرفی فرهنگ عالی اسلامی، از اینکه جوانان مسلمان مرعوب یا فریفته تمدن غربی شوند، جلوگیری کند. او برای این کار روش مقایسه را به کار می گیرد. فرهنگ اسلامی ریشه در قرآن دارد که کتابی آسمانی است و تمدن غربی ریشه در فلسفه الحادی غربی دارد که معرفتی انسانی و در مقایسه با قرآن بسیار نازل است. وی با مقایسه تربیت یافتگان مکتب اسلام و مکتب فلسفه الحادی و نیز مقایسه مدینه اسلامی و غربی، سعی می کند برتریهای فرهنگ اسلامی را به نمایش بگذارد. گام دیگری که بدیع الزمان نورسی برای آشکار کردن ماهیت تمدن غربی و جلوگیری از نفوذ آن در جوامع اسلامی برمی دارد، پاسخ دادن به شش مسئله علمی است؛ مسائلی که در اندیشه بدیع الزمان اگر بی پاسخ بماند، راه را برای نفوذ فرهنگ استعماری غرب فراهم می کند. خطبه ای که در مسجد جامع شام ایراد نموده نیز در همین راستا قابل تحلیل است.
روزه مشاغل سخت از دیدگاه مذاهب فقهی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است، حکم روزه مشاغل سخت همچون نانوایی، آتش نشانی و ... را از نگاه مذاهب فقهی اسلامی بررسی می کند. از این پژوهش برمی آید که اختلاف مذاهب فقهی اسلامی درباره جواز افطار صاحبان مشاغل سخت، معلول عوامل چندی است، از جمله: 1- اختلاف در ضابطه مشقت و انطباق عنوان مشقت بر این مشاغل. 2- اختلاف در انطباق عنوان مریض بر مشاغل سخت و عدم آن. 3- اختلاف در اینکه کدام یک از روزه و شغل سخت مهم تر هستند؛ از همین روی فقهای اهل سنت روزه نگرفتن را به خاطر امر مهم تر جهاد جایز دانسته اند و برخی از فقهای اسلامی بر این باورند که در صورت امکان، صاحبان این مشاغل باید شغل یا ساعت کار خود را تغییر دهند، یا آنکه مسافرت کنند. 4- اختلاف در اینکه آیا علم به پیدایش مشقت برای جواز افطار روزه دار مشاغل سخت کافی است یا خیر؟
مقایسه تطبیقی برداشت مولانا از حجاب و برداشت هایدگر از حقیقت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حقیقت دارای جایگاه محوری در فلسفه است و اساساً فیلسوف می خواهد به عمق یک پدیده بنگرد. می توان گفت در طول تاریخ فلسفه، تلاش تمامی مکاتب، فیلسوفان و اندیشمندان معطوف به مسئله حقیقت بوده است. هدف از انجام این پژوهش، مقایسه ای تطبیقی میان اندیشه مولانا جلال الدین و مارتین هایدگر در مورد مفاهیم حقیقت و حجاب است. تلاش هایدگر در مبحث حقیقت، این است که پدیده آغازین و بنیادین حقیقت را زنده کند و آن را به گونه جدیدی تفسیر نماید. مولانا حقیقت انسان را از منظر عرفانی می نگرد؛ از نظر مولانا، والاترین انحای بودن، وصال به حقیقت مطلق است و وصال به حقیقت، جز به واسطه عشق و از راه کنار زدن حجابها ممکن نیست. روش بررسی در این پژوهش، روش کتابخانه ای می باشد. یافته ها نشان می دهد برداشت هایدگر از حقیقت به معنای ناپوشیدگی و آشکارگی، بیشترین نزدیکی را به مفهوم حجاب و حجاب افکنی در اندیشه عرفانی مولانا دارد.
موانع وحدت مسلمین در اندیشه محمدحسین آل کاشف الغطاء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تاریخ معاصر جهان اسلام، مسئله تقریب مذاهب به یکی از محورهای گفتگو میان مصلحان و اندیشمندان اسلامی تبدیل شده و نزد امامیه از جایگاه ویژه ای برخوردار است. هرچند این افراد تلاش زیادی در راه تحقق وحدت بین مسلمانان می کنند، اما در برخی مواقع عواملی چند مانع از وحدت بین مسلمانان می شود. این عوامل گاه بیرونی و توسط دشمنان اسلام، و گاه درونی و در میان مسلمانان است. آیت الله محمدحسین آل کاشف الغطاء از جمله فقهایی است که به جنبه های اجتماعی و سیاسی دین اسلام به خصوص بحث وحدت بین مسلمانان اهتمام جدی ورزیده است. وقایعی که در دوران زندگی این عالم رخ داده، از جمله جنگ جهانی اول و اشغال سرزمینهای اسلامی توسط اروپاییان پس از فروپاشی حکومت عثمانی، از علل مهم ورود ایشان به بحث وحدت بین مسلمانان و تبیین اهمیت آن برای مسلمانان محسوب می شود. در یک قرن اخیر علما و دانشمندان دینی با در نظر داشتن ضرورت وحدت و همبستگی میان مذاهب، پدیده ای را به نام تقریب مذاهب اسلامی مطرح کرده اند که تدبیری آگاهانه و نوعی آینده نگری در برابر تفرقه مسلمانان و طمع دشمنان اسلام محسوب می شود. آل کاشف الغطاء، عواملی مانند تعصب مذهبی، اهانت به مقدسات سایر مذاهب و همچنین قدرتهای استعماری را به عنوان موانع تحقق وحدت بین مذاهب اسلامی می داند.