آسیب شناسی، مشاوره و غنی سازی خانواده
آسیب شناسی، مشاوره و غنی سازی خانواده سال پنجم پاییز و زمستان 1398 شماره 2
مقالات
حوزه های تخصصی:
محیط خانواده اولین و بادوام ترین عاملی است که روی رشد شخصیت و انگیزه پیشرفت و حرمت خود کودکان تأثیر می گذارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش سبک های فرزندپروری والدین بر انگیزه پیشرفت و حرمت خود کودکان 10 تا 12 سال انجام گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه دانش آموزان دختر و پسر 10 تا 12 ساله منطقه 4 شهر تهران و نیز والدین (پدر و مادر) آن دانش آموزان بود. در این پژوهش از روش نمونه گیری خوشه ای ساده استفاده شد. بدین صورت که از بین همه دبستان های دوره اول منطقه 4 تهران، به صورت خوشه ای 2 مدرسه (مدرسه احسان و صبا) انتخاب و تعداد 30 نفر (15 نفر آزمایش و 15 نفر کنترل) به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و گروه کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش مداخله آموزشی را طی سه ماه در 10 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورداستفاده در این پژوهش شامل مقیاس های حرمت خود پپ و همکاران (1989) و انگیزه پیشرفت هرمنس (۱۹۷۷) بود. داده ها به شیوه تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد تأثیر مداخله سبک های فرزندپروری والدین بر حرمت خود با اندازه اثر (78/0) بیش از انگیزه پیشرفت با اندازه اثر (56/0) بود. پس، آموزش سبک های فرزندپروری والدین بر انگیزه پیشرفت و حرمت خود کودکان 10 تا 12 سال به صورت هم زمان تأثیر معنی داری وجود دارد.
پیش بینی احساس تنهایی بر اساس ابراز هیجان و دوسوگرایی هیجانی
حوزه های تخصصی:
احساس تنهایی، ابراز هیجان و دوسوگرایی هیجانی یکی از شایع ترین شکایات روان-آسیب شناختی است که می تواند عواقب جدی بر سلامت روانی ایجاد کند. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی احساس تنهایی بر اساس ابراز هیجان و دوسوگرایی هیجانی انجام گرفت. روش پژوهش همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش، شامل همه سالمندان ساکن آسایشگاه کهریزک شهر تهران بود. در این پژوهش از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد. بدین صورت که از بین همه سالمندان ساکن در آسایشگاه کهریزک شهر تهران 197 نفر (107 مرد و 90 زن) به صورت تصادفی به عنوان نمونه قرار گرفتند. پرسشنامه های مورداستفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه احساس تنهایی (دهشیری و همکاران،1386)، مقیاس ابرازگری هیجانی (کینگ و امونز، 1990) و مقیاس دوسوگرایی در ابراز هیجان (کینگ و امونز،1990) بود. داده ها به شیوه ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که 72 درصد از واریانس متغیر احساس تنهایی کل شرکت کنندگان توسط سه مؤلفه ابرازگری هیجانی (ابراز هیجان مثبت، صمیمیت و ابراز هیجان منفی) و دو مؤلفه دوسوگرایی هیجانی (دوسوگرایی در ابراز هیجان مثبت و دوسوگرایی در ابراز استحقاق) تبیین می شود. نتایج پژوهش نشان داد که احساس تنهایی در سالمندان بر اساس سبک های ابراز هیجان و ابرازگری هیجانی قابل پیش بینی است که بیان گر این مطلب است که احساس تنهایی در سالمندان مرد با ضریب اطمینان بالاتری نسبت به سالمندان زن قابل پیش بینی است.
تأثیر گروه درمانی شناختی-رفتاری بر اضطراب اجتماعی مادران دارای فرزند دچار اختلال کاستی توجه- فزون کنشی
حوزه های تخصصی:
والدین دارای فرزند دچار اختلال کاستی توجه- فزون کنشی ب ه خ اطر مشکلات فراوانِ این کودکان، از تنش ها و فشار و اختلال های روانی زی ادی رن ج م ی برن د. ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر گروه درمانی شناختی-رفتاری بر اضطراب اجتماعی مادران دارای فرزند دچار اختلال کاستی توجه- فزون کنشی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی همراه با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل 48 نفر از مادران دارای فرزند دچار اختلال کاستی توجه- فزون کنشی (12-7 ساله) منطقه 2 شهر کرمان در سال 1397 بودند. به روش نمونه گیری در دسترس 32 نفر از آن ها به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (16 نفر) و کنترل (16 نفر) گمارش شدند. پروتکل درمان شناختی-رفتاری بر روی گره آزمایش به مدت 9 جلسه 90 دقیقه ای به صورت گروهی اجرا شد؛ گروه کنترل به مدت دو ماه در لیست انتظار قرار گرفت. از پرسشنامه اضطراب اجتماعی نجاریان و داودی (1380) در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون جهت جمع آوری اطلاعات استفاده شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده های پژوهش از تحلیل کوواریانس یک متغیره استفاده شد. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین نمرات پس آزمون اضطراب اجتماعی در بین افراد گروه آزمایش، تفاوت معناداری وجود داشت؛ بنابراین می توان گفت، درمانی شناختی-رفتاری بر کاهش اضطراب اجتماعی مادران دارای فرزند دچار اختلال کاستی توجه- فزون کنشی مؤثر بود (19/ 158= F و 001/0 > P ). با استناد به نتایج این پژوهش، پیشنهاد می شود در مراکز مشاوره و روان درمانی در جهت ارائه افق های جدید در مداخلات بالینی این مادران و فرزندان آن ها از نتایج سودمند گروه درمانی شناختی-رفتاری بهره برد.
اثربخشی درمان گروهی متمرکز بر خود-شفقتی روی خود-کارآمدی و تاب آوری مادران دارای فرزند دچار اختلال سرکشی ستیزه جوگری
حوزه های تخصصی:
کودکان و نوجوانان دچار آسیب های روان شناختی و رفتاری، مادران خود را نیز با آسیب های روانی گوناگونی رویارو می سازند. بر همین شالوده پژوهش حاضر با هدف بررسی اثرب خشی درمان گروهی متمرکز بر خود-شفقتی بر خود-کارآمدی و تاب آوری مادران دارای فرزندان دچار اختلال سرکشی ستیزه جوگری انجام گرفت. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر دربرگیرنده مادران دارای فرزندان مبتلابه اختلال سرکشی ستیزه جوگری در سال تحصیلی 98-1397 بود. در این پژوهش شمار 30 مادر دارای فرزندان مبتلابه اختلال سرکشی ستیزه جوگری با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 15 مادر). در گروه آزمایش سه نفر و در گروه گواه دو نفر ریزش داشتند. گروه آزمایش مداخله 10 جلسه ای درمان متمرکز بر خود شفقتی را طی 5 هفته به صورت هفته ای دو جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. ابزارهای مورداستفاده در این پژوهش دربرگیرنده پرسشنامه های خود-کارآمدی (شرر و مادوکس، 1982) و تاب آوری (کانر و دیویدسون، 2003) بود. داده ها به شیوه تحلیل کوواریانس توسط نرم افزار آماری SPSS23 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. برآیندهای حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که درمان گروهی متمرکز بر خود-شفقتی بر خود-کارآمدی و تاب آوری مادران دارای فرزندان دچار اختلال سرکشی ستیزه جوگری مؤثر بوده است ( P<0.001 ). بر پایه یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که درمان گروهی متمرکز بر خود-شفقتی می تواند به عنوان درمانی کارآمد جهت بهبود خود-کارآمدی و تاب آوری مادران دارای فرزندان دچار اختلال سرکشی ستیزه جوگری مورداستفاده گیرد.
اثربخشی درمان زوجی متمرکز بر هیجان بر نگرش های ناکارآمد و حس پیوستگی در میان زوج های متعارض
حوزه های تخصصی:
تعارض های زناشویی سبب ایجاد آسیب های روان شناختی، هیجانی و عاطفی در زوجین می شود. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان زوجی متمرکز بر هیجان بر نگرش های ناکارآمد و حس پیوستگی زوج های متعارض انجام گرفت. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر دربرگیرنده زوج های خواستار طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر همدان در سه ماهه زمستان سال 1397 بود. در این پژوهش تعداد 30 زوج خواستار طلاق با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 15 زوج). در گروه آزمایش 3 زوج و در گروه گواه دو زوج ریزش داشتند. گروه آزمایش مداخله 9 جلسه ای درمان زوجی متمرکز بر هیجان را طی 5 هفته به صورت هفته ای دو جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های به کاررفته در این پژوهش دربرگیرنده نگرش های ناکارآمد و حس پیوستگی بود. داده ها به شیوه تحلیل کوواریانس توسط نرم افزار آماری SPSS23 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. برآیندهای حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که درمان زوجی متمرکز بر هیجان بر نگرش های ناکارآمد و حس پیوستگی زوج های متعارض مؤثر بوده است ( P<0.001 ). بر پایه یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که درمان زوجی متمرکز بر هیجان می تواند همچون درمانی کارآمد جهت کاهش نگرش های ناکارآمد و افزایش حس پیوستگی زوج ها مورداستفاده گیرد.
بررسی عوامل و راهکارهای رویارویی با تعارضات زناشویی هنگام بحران اخبار کووید 19
حوزه های تخصصی:
طبق گزارش های به دست آمده، تعارضات زناشویی در هنگام بحران اخبار کووید 19 رو به افزایش بوده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل مؤثر در تعارضات زناشویی در بحران و ارائه راهکارهایی برای کاهش این تعارضات انجام شد. پژوهش حاضر جزو پژوهش های کیفی شمرده می شود که از روش تحلیل محتوای براون و کلارک (2006) برای شناسایی و استخراج مؤلفه های مؤثر بر تعارضات زناشویی در بحران اخبار کووید 19 و همچنین راهکارهای کاهش این تعارضات استفاده شد. شرکت کنندگان این پژوهش دربرگیرنده 26 نفر از کارآزمودگان و کارشناس های موضوعی در حوزه تعارضات زناشویی بود که به صورت روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند و دلیل انتخاب این حجم از نمونه نیز قاعده اشباع نظری بوده است. داده ها از راه مصاحبه باز پاسخ با کارآزمودگان جمع آوری شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش کدگذاری کوربین و اشتراوس (2014) استفاده شد که سه گام کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی را پیشنهاد داده اند. نرم افزار مورداستفاده برای تحلیل مکس کیو دی ای نسخه 2018 بوده است. یافته های پژوهش منجر به شناسایی یازده عامل اثرگذار بر تعارضات زناشویی و دوازده راهکار برای کاهش تعارضات زناشویی در هنگام بحران اخبار کووید 19 منجر شد. روایی یافته ها بر پایه مؤلفه روایی محتوا و پایایی یافته ها بر پایه آزمون ضریب کاپا موردبررسی قرار گرفت. بر پایه یافته های پژوهش پیشنهاد می شود به منظور کاهش تعارضات زناشویی در هنگام بحران اخبار کووید 19 به عوامل شناسایی شده در این پژوهش توجه شود.
اثربخشی خانواده درمانی ارتباطی ستیر بر تاب آوری و حل مسئله زوجین
حوزه های تخصصی:
تاب آوری و حل مسئله در زندگی زوج ها جزئی از عواملی است که منجر به پایداری و دوام زندگی آن ها می شود. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی خانواده درمانی ارتباطی ستیر بر تاب آوری و حل مسئله زوج ها است. روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری موردنظر دربرگیرنده زوج های مراجعه کننده به پلی کلینیک روانشناسی و مشاوره دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد است. تعداد زوج های مراجعه کننده برای شرکت در پژوهش 30 زوج بودند که از ین میان 16 زوج انتخاب و در دو گروه آزمایش (8 زوج) و کنترل (8 زوج) قرار گرفتند. سن زوج ها بین 25 تا 45 سال و تحصیلات آن ها از دیپلم تا دکتری بود. آزمودنی ها به ابزارهای تاب آوری کونر و دیوید سون و حل مسئله هپنر پاسخ دادند. تحلیل داده ها با روش تحلیل کوواریانس چند متغیره و تک متغیره و با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس 24 انجام گرفت. نتایج بررسی داده ها حاکی از این بود که گروه درمانی مبتنی بر رویکرد ارتباطی ستیر بر تاب آوری و حل مسئله زوج ها در پس آزمون اثربخشی معنی داری داشته است (001/0 ≤ P ). این روش درمانی توانسته بود تاب آوری و حل مسئله زوج ها را افزایش دهد ) 89/60،60/64 (F = .
نقش واسطه ای الگوهای تعاملی زوجین در رابطه میان سبک های عشق ورزی و تعهد زناشویی
حوزه های تخصصی:
تعهد زناشویی زوجین در پایداری نظام و بنیان خانواده نقش بسیار اساسی دارد و از ارکان اصلی آن به شمار می آید، لذا بررسی مؤلفه های تأثیرگذار و تقویت کننده آن از اهمیت بالایی برخوردار است، طرح پژوهش حاضر توصیفی، از نوع همبستگی که با هدف بررسی نقش واسطه ی الگوهای تعاملی زوجین در ارتباط بین سبک های عشق ورزی و تعهد زناشویی صورت گرفت. جامعه آماری پژوهش، زوجین شهر کرمانشاه در سال 1398 بود که تعداد 190 زوج از آن ها که در 5 منطقه شهری (6،5،3،1 و 7) بودند به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تعهد زناشویی (آدامز و جونز،1997)، مقیاس عشق (استرنبرگ، 1986) و پرسشنامه الگوهای تعاملی زوجین (کریستنسن و سالاوی، ۱۹۸۴) بود. داده ها به شیوه رگرسیون چندگانه و آزمون بارون و کنی (1986) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که رابطه مثبت و معناداری ( r = 0/43 و p < 0/01 ) بین سبک های عشق ورزی و تعهد زناشویی وجود دارد. علاوه بر این تنها بین خرده مقیاس الگوی سازنده متقابل از میان الگوهای تعاملی زوجین با تعهد زناشویی ( r = 0/19 و p< 0/01 ) و سبک های عشق ورزی ( r = 0/12 و p < 0/01 ) رابطه مثبت و معنادار بود. همچنین نقش واسطه ای الگوی تعاملی سازنده متقابل در رابطه بین سبک های عشق ورزی و تعهد زناشویی مورد تائید قرار گرفت. لذا با استفاده از یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که سبک های عشق ورزی با افزایش استفاده از الگوی تعاملی سازنده موجب تقویت و افزایش تعهد در روابط زناشویی می گردد که نتیجه آن برخورداری زوجین از خانواده ای پویا و پایدار است.
تأثیر آموزش رفتار بی آلایش بر گرایش به رابطه مثلثی
حوزه های تخصصی:
رفتار بی آلایش زناشویی بیشتر به عنوان یک نیاز روان شناختی بنیادی و یکی از ویژگی های کلیدی ارتباطات زناشویی شناخته شده است که بر سازگاری زناشویی تأثیر می گذارد. هدف پژوهش حاضر آشکار ساختن اثربخشی آموزش رفتار بی آلایش بر کاهش تراز گرایش به رابطه مثلثی بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. به منظور جمع آوری اطلاعات از میان همه مراجعین زن دارای نشانگان گرایش به رابطه مثلثی مراجعه کننده به مرکز مشاوره سینای شهرستان همدان در 6 ماهه نخست سال 1393 که تعداد این افراد نزدیک به 200 نفر بود، 30 زن انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش جایگزین شدند. ابزار گردآوری داده پرسشنامه محقق ساخته گرایش به رابطه مثلثی بود. نخست از هر دو گروه کنترل و آزمایش داده های پیش آزمون جمع آوری شد. سپس گروه آزمایش 12 جلسه آموزش رفتار بی آلایش دریافت کرد ولی گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. در مرحله آخر از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. نتایج تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش رفتار بی آلایش باعث کاهش گرایش به رابطه مثلثی در زنان متأهل می شود (01/0> p ، 79/40= F ). همچنین آموزش رفتار بی آلایش باعث کاهش گرایش به گفتگوی خودمانی با دیگران (01/0> p ، 10/15= F )، کاهش گرایش به افشاگری با دیگران (01/0> p ، 29/9= F )، کاهش گرایش به وقت گذاشتن با دیگران (01/0> p ، 46/14= F ) و کاهش خروج از منزل با دیگران (01/0> p ، 96/7= F ) می گردد.
اثربخشی زوج درمانی شناختی - رفتاری بر باورهای غیرمنطقی و سلامت روانی زوجین دچار تعارض های زناشویی
حوزه های تخصصی:
امروزه یکی از دستاوردهای تحولات نهاد خانواده تعارضاتی است که در روابط بین زوجین دیده می شود. نتایج این تعارضات را می توان در ایجاد مشکلات روان شناختی و کاهش سلامت روان اعضای خانواده مشاهده نمود. این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی زوج درمانی شناختی - رفتاری بر اصلاح باورهای غیرمنطقی و افزایش سلامت روان زوجین دچار تعارضات زناشویی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زوجین دچار تعارضات زناشویی مراجعه کننده به سه مرکز مشاوره و کلینیک خانواده منطقه 3 شهر تهران در شش ماهه اول سال 1398 به تعداد 88 نفر بودند. تعداد 32 نفر از آن ها به روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (16 نفر) و کنترل (16 نفر) گمارده شدند. افراد گروه آزمایش، زوج درمانی شناختی- رفتاری را به مدت 12 جلسه 120 دقیقه ای در هر هفته 2 جلسه دریافت کردند؛ گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های عقاید غیرمنطقی جونز (1978) و سلامت عمومی گلدبرگ (1972)، استفاده شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته های حاصل از تحلیل داده های پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین نمرات پس آزمون افراد گروه های آزمایش و کنترل در متغیرهای باورهای غیرمنطقی (13/50 F =) و سلامت روان (87/46 F =)، تفاوت معناداری وجود داشت (001/0> P ). درمجموع، با توجه به نتایج این پژوهش می توان نتیجه گرفت که زوج درمانی شناختی- رفتاری به عنوان یک مداخله کارآمد بر اصلاح باورهای غیرمنطقی و افزایش سلامت روان زوجین دچار تعارضات زناشویی، اثربخش بود.