مقالات
حوزه های تخصصی:
تحلیل و بررسی آثار ادبی بر بنیاد دیدگاه های جدید باعث فهم جنبه های ناشناخته اثر ادبی می شود؛ مطالعه بینارشته ای نشان دهنده آن است که درک همه جانبه زندگی انسانی تنها از مسیر گفت و گوی ما بین همه سنت های فکری امکان پذیر است . قصه های هزار و یک شب از جمله مهم ترین و شیرین ترین حکایات مشرق زمین است که تاکنون به وجهی که در خور آن است، مورد توجه قرار نگرفته است. بررسی روانکاوانه حکایت « عاشق حشیش کشیده » از مجموعه هزار و یک شب و تحلیل آن بر اساس نظریات ژاک لکان، درباره ساختمان نفسانی انسان می تواند دریچه های تازه ای را از معانی نهفته در هزار و یک شب به روی مخاطبان بگشاید. در مقاله حاضر ابتدا مبانی نظری دیدگاه لکان و مفاهیم مورد نظر او درباره رشد روانی به اختصار معرفی شده اند . آن گاه مفاهیم ساحت خیالی، خود و مرحله آینه ای را در حکایت عاشق حشیش کشیده جسته و مورد تحلیل واقع شده اند. این پژوهش در بررسی خود به این نتیجه رسیده است که « حکایت عاشق حشیش کشیده » بر اساس شکست آدمی در ساحت امر نمادین و بازگشت به امر خیالی شکل گرفته است .
تبیین گروتسک در عزاداران بیل
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، یکی از مقولات نظری هنر و ادبیات با نامِ گروتسک از جهاتی بررسی می شود.گروتسک به منزلة یک سبک ادبی و هنری در تقابلی اساسی با مفهومِ متعارف زیبایی و خوبی قرار می گیرد. چه بسا زیباییِ آن در زشتی اش باشد! چه بسا جذابیت آن در اشمئزاز برانگیزی اش باشد! و چه بسا هنر ادبی بودنش در نابسامانی و نامتوازنی و دلهره آور بودنِ آن باشد. در قرن ها ی پیشین توجه بسیار اندکی به این مقوله شده است. اما در قرن اخیر نظریه پرداز نام داری چون میخائیل باختین به طور گسترده ای به آن پرداخته است. در این مقاله علاوه بر بررسی نگاه منتقدان به مقولة گروتسک، تعاریف و توضیحات نظری پیرامونِ گروتسک کاویده شده و نیز به دو رویکرد اصلی، که در مورد این مقولة ادبی ، هنری مطرح است، نگاهی شده است. سپس عناصر، اهداف، و کارکردهای گروتسک، به ویژه بر اساس نگاه فیلیپ تامسون بررسی شده است. بخش پایانی مقاله به بررسی عناصر گروتسک موجود در داستان های عزاداران بیل اثر غلام حسین ساعدی، نویسندة معاصر، پرداخته شده است .
مفاهیم شناختی استعارات زمان: تئوری استعاره جرج لیکاف در غزلیات ١٢، ١٥، ١٦، ١٩، ١٠٤ و ١١٥ شکسپیر
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر مفهوم و نقش استعاری زمان را در شش غزل شکسپیر، تحلیل می کند. این پژوهش با معرفی و تحلیل ماهیت و کارکردهای استعاره مفهومی زمان و الگوبرداری های ذهنی مرتبط با آن در این اشعار که مبتنی بر نظریه استعاره لیکاف است؛ می پردازد. در ابتدا گزارش دقیقی از استعاره های زمان در غزلیات شکسپیر ارائه و تبیین شده است که ساختار استعاری مفاهیم بنیادین، با اساسی ترین ارزش هایی که در یک فرهنگ عمیقاً تعبیه شده، انسجام دارد. استعاره بر اساس نوع مضمون، به دو گروه تقسیم می شود: استعاره هایی که در آن زمان به مثابه هنرمند است و آن ها که زمان به مثابه رقیب است و سپس به راهبرهای پیشنهادی شکسپیر برای مقاومت در برابر خصوصیات به ظاهر متناقض انسانی زمان پرداخته شده است. سپس به چگونگی انطباق با محیط فرهنگی که مبتنی بر نظام مندی ذهن است؛ می پردازد تا بدین طریق، بر موانع ارتباطی متفاوت غلبه کند تا گیرنده (مخاطب) قادر به رمزگشایی پیام و فراهم نمودن بازخورد به فرستنده (راوی) شود و این خود سندی بر کارآیی ارتباط است. از طرفی، به علت نقش محوری زمان در ساختار ذهنی و فرهنگی، می توان آن را به عنوان یکی از جنبه های بنیادین فرهنگ و ارتباط در نظر گرفت.
تبیین مفهوم اهمال کاری در دو حکایت مثنوی معنوی بر اساس نظریه عقلانی- هیجانی آلبرت الیس
حوزه های تخصصی:
در روانشناسی امروز نیز بر این اصل تأکید می شود که انسان با دست کم گرفتن خود، به اهمال کاری کشیده می شود، خود را بی دست و پا تصوّر می کند و احساس خود کم بینی در وجود او ریشه می دواند. انسانی با چنین نگاه و اندیشه، نمی تواند از توانایی و تجربه های خود به درستی استفاده نماید. او به دنبال لذّت های زود گذر است تا هرچه زودتر به اهداف کوتاه مدت خود دست یابد و با این فکر واهی مشکلی را برای خود به وجود می آورد که تمام زندگی او را تحت الشعاع قرار می دهد. مولانا جلال الدین بلخی شاعر و عارف بزرگ ایران، قرن ها پیش از پیدایش علم روانشناسی، در آثار خود به ویژه در مثنوی، الگویی دقیق از منش و هویّت اصیل انسانی در برخورد با اصول غیرمنطقی و منطقی از رفتار ارائه داده است. او به عنوان یک انسان شناس مسلمان، آراء و نظراتش، پیش از روانشناسان انسان گرای غرب پرده از رفتارها و واکنش های آدمی در مسیر زندگی در برخورد با مشکلات و نابسامانی ها بر می دارد. آلبرت الیس روان درمانگر بر این باور است که آدمی با افکار و نوع نگرش خود به محیط موجبات ناراحتی و عدم بهره مندی از یک زندگی آرام را فراهم می آورد او معتقد است انسان ذاتا تمایلات بیولوژیکی، استثنائی و نیرومندی برای تفکر و عمل به شیوه خاص را دارد که این شیوه ممکن است در جهت منطقی و یا غیر منطقی باشد. او معتقد است که انسان آمادگی شدیدی برای تفکر غیر منطقی و غیر عقلانی دارد. این مقاله به تحلیل دو حکایت از مثنوی مولانا از منظر آرای البرت الیس می پردازد.
دگردیسی ساختاریِ بُن مایه ها و اشتقاقات ذهنی-اجتماعیِ پدیده «زبان»در نزد ویگوتسکی و ژان پیاژه
حوزه های تخصصی:
زبان و ابعاد اجتماعی هر یک جزء فاکتورهای رشد شناختی بشمار می آیند و فرهنگ نیز ابزارهای نمادینِ فرآیندهای رُشد را فراهم می سازد. هویت های فرهنگی و ثباتِ آنها در بستر تاریخ و «زبان» شکل می گیرند. از اینرو بدیهی است که انسجام اجتماعی و هویتِ جمعی وابسته به زبان بوده و با تغییر شرایط تاریخی، هویت های فرهنگی و زبانی نیز دگرگون می شوند. در بحث شناساییِ ساختارِ «زبان»، مکاتبی از قبیل فطری گرایی (چامسکی)، ساخت گرایی (ویگوتسکی)، رفتارگرایی (اسکینر)، ساخت گراییِ شناختی (پیاژه)، و غیره خودنمایی می کنند که هر یک بدنبال استنباط کارکرد ساختارِ زبان منطبق با تعاملات درونی، شناختی و اجتماعیِ فرد است. همانطور که ویگوتسکی رُشد زبان را به پدیده ها و نظام اجتماعی مرتبط می کند پیاژه نیز ظهور زبان را به مراحل مختلف رُشد فکریِ کودک مرتبط کرده و دسترسی به آن را مشروط به عملکرد هوش و فعالیتهای حسّی و حرکتی می داند. از این منظر، از یک سو، تکامل ذهن و هوش به درک مساله و ماهیت زبان کمک کرده و از سوی دیگر ساختار زبان با ساختار اندیشه تلفیق یافته و زبان صورت درونی پیدا می کند. به بیان دیگر، پدیده زبان با ساختارهای ذهنی و اجتماعی مرتبط بوده و رفتارهای خود را منطبق با عاملهای درونی و بیرونی شکل می دهد.
بررسی تفاوت های سبک نحوی زنانه و مردانه در اثر سووشون دانشور و سه تار آل احمد
حوزه های تخصصی:
توجه به جنسیت و رابطه آن با زبان اثر، از مباحث مهم در حیطه سبک شناسی است. پژوهشگران بسیاری بر این باورند که بین سبک نویسندگان زن و مرد تفاوت معناداری وجود دارد. در این پژوهش سعی بر آن است تا ویژگی های سبک نحوی دو اثر سووشون دانشور و سه تار آل احمد به عنوان دو نمونه منتخب از نویسندگان زن و مرد مورد بررسی قرار گیرد. با استفاده از روش نمونه برداری تصادفی نظام مند، در مجموع 10 صفحه از آثار برگزیده شد. سپس تفاوت های نحوی آن ها استخراج شد و مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد دانشور به لحاظ دستوری از جملات ساده تر و کوتاه تری استفاده کرده است. از حیث مفهوم، میزان کاربرد جملات خبری، پرسشی و عاطفی در هر دو اثر تقریبا یکسان بوده است، اما جملات امری، در نوشته دانشور بیشتر به چشم می خورد. همچنین کاربرد جملات همپایه، ناهمپایه، پایه و پیرو در هر دو اثر تقریباً مشابه است. البته باید در نظر داشت که دانشور بیشتر از آل احمد، فعل و فاعل جملات را حذف کرده است. در نهایت، مشخصه ای که می توان با قطعیت به جنسیت نویسنده ربط داد این است که کاربرد جملات ساده و کوتاه، مختص نویسنده زن است و نوشتاری که بیشتر مقید به دستور و منظم تر نوشته شده است، مختص نویسنده مرد است.
بررسی ضمیر و انواع آن در گویش لشنی
حوزه های تخصصی:
گویش شناسی، شاخه ای از زبان شناسی کاربردی است که خود نیز در محدودة دانش نوین زبان-شناسی قرار می گیرد. این علم به بررسی شیوه ها و تکنیک های عملی پژوهش های زبانی اختصاص دارد. گویش لشنی یکی از شاخه های گویش لری و گویش لری هم یکی از گویش-های جنوب غرب ایران و از گویشهای رایج استان فارس است که اکثریت مردم شهرستان ارسنجان به آن صحبت می کنند. این مقاله به بررسی ضمیر و شناسایی انواع آن در گویش لشنی می پردازد. در این مقاله سعی شده است به روش کتابخانه ای و میدانی از طریق مصاحبه با گویشوران کهنسال، انواع ضمیر بررسی، توصیف، تجزیه و تحلیل شود و با ضمیر در زبان فارسی معیار مقایسه گردد. نتایج نشان می دهد که در گویش لشنی ساخت ضمایر و کاربردشان تقریباً شبیه فارسی معیار است؛ گرچه بعضی ضمایر تفاوت هایی در واج دارند به ویژه در حذف «ن» که به علت قاعده کم کوشی می تواند باشد اما مهم ترین تفاوت ضمایر گویش لشنی با فارسی معیار در ضمایر شخصی متصل جمع است که در این ضمایر علاوه بر اینکه نون جمع حذف می شود، هنگامی که این ضمایر به صامت «میم» و «نون» می چسبند این دو صامت تکرار می شوند.