مقالات
حوزه های تخصصی:
چکیده دشت دهلران به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی خود همواره یکی از مراکز جمعیتی در جنوب غرب ایران به شمار آمده و به دلیل وجود رودخانه های دائمی و فصلی و زمین های حاصل خیز از دیرباز منطقه مناسبی برای سکونت و تأمین مایحتاج اولیه انسان محسوب می شده است. از لحاظ چشم انداز طبیعی این دشت به سه ناحیه شرقی، میانی و غربی قابل تقسیم است. ناحیه نخست که شامل شرق دشت است متشکل از دیواره ای از ارتفاعات و دامنه های زاگرس است. ناحیه دوم یا میانی شامل زمین های مشرف بر این ارتفاعات است که به وسیله مسیل های منشعب از ارتفاعات و آب شست های جاری از آن ها پوشیده از سنگ و رسوبات درشت دانه است و ناحیه سوم یا غربی نیز شامل محوطه های استقراری نوسنگی تاکنون و زمین های کشاورزی است. اما در کل این سه ناحیه درکنار هم از دیرباز به دلیل وجود پناهگاه های صخره ای در دامنه های زاگرس مأمن مناسبی برای زیست انسان بوده و از طرف دیگر به دلیل پوشش گیاهی و جانوری مناسب، تأمین کننده غذای موردنیاز گروه های انسانی به شمار می آمده است. همچنین به دلیل وجود شاکله کنگلومرایی ارتفاعات شرقی دشت، دسترسی انسان به منابع غنی سنگ خام جهت تأمین و ساخت ابزارهای سنگی مورد نیازش بسیار آسان بوده؛ چنان که در بررسی زمستان 1394 ش. حجم عظیمی از ابزارهای پراکنده در نیمه شرقی دشت دهلران خود مؤید این مطلب بود. این پهنه که بیش از 30 کیلومتر طول دارد و در مسیر دامنه ارتفاعات دالپری زاگرس مشرف بر دشت دهلران تا دشت عباس را دربر می گیرد، پوشیده از ابزارهای سنگی است که شامل نمونه های شاخص پوئینت ها، تیغه ها، سنگ های مادر شعاعی و تراشه های لوالوا است. این نمونه ها می تواند نشانه حضور انسان دست کم از دوره پارینه سنگی میانی باشد. این مهم با توجه به وجود محوطه های استقراری نوسنگی تا اواخر دوران اسلامی نشانه یک روند طولانی از حضور انسان در این منطقه است.
گونه شناسی و طبقه بندی ابزارهای سنگیِ حاصل از بررسی باستان شناختی دشت کازرون
حوزه های تخصصی:
شهرستان کازرون در غرب استان فارس و در ارتفاع 732 متری از سطح دریا واقع شده است. از محوطه های شناسایی شده در بررسی دشت کازرون که عمدتاً تپه های دوران نوسنگی تا اواخر عصرمفرغ هستند، مجموعاً 141 قطعه ابزار سنگی از 13 محوطه گردآوری شد. طبق پژوهش صورت گرفته برروی ابزارهای سنگی، محوطه هایی مانند (SK023) هم زمان هم استخراج و هم مصرف/ نگهداری/ تعمیر را نشان می دهند؛ زیرا حضور سنگ مادرها نشان می دهد که تولید مصنوعات در آن ها صورت گرفته است و درصد بالای ابزارها نشان دهنده طولانی تر شدن مدت استقرار در این محوطه هاست. سنگ مادرها در تمام مجموعه ها منحصراً سنگ مادر تراشه و اغلب نامنظم و اکثراً از جنس چرت خاکستری سبز هستند. به نظر می رسد تولید مصنوعات از سایر انواع چرت که در برداشته ها و ابزارها دیده می شوند، همچون چرت جگری، چرت راه راه قهوه ای و کرم شفاف، چرت عسلی و... همگی در جای دیگری صورت گرفته و ابزارها به صورت محصول نهایی (برداشته ها و ابزارها) به محوطه ها منتقل شده اند. وجود تیغه ها و قطعات آن ها با جلای داس در برخی محوطه ها به ویژه(SK022 و SK023) به وضوح نشانگر دروی گیاهان با استفاده از این ابزارهاست. ماده خام مورد استفاده برای ساخت مصنوعات سنگی که اغلب از منابع چرت محلی ساخته شده اند، امروزه به راحتی در کوه های کازرون در دسترس است. این قطعات به صورت ترکیبی و با استفاده از رزین های طبیعی همچون قیر در داخل دسته هایی از جنس استخوان یا در دوره های جدیدتر احتمالاً فلز قرار می گرفته اند و همچون داس در برش گیاهان استفاده می شده اند.
فناوری معماری در دوره نوسنگی بدون سفال (معماری کپرگاه)
حوزه های تخصصی:
با وجود پژوهش های فراوان باستان شناسی دوره نوسنگی بدون سفال در آسیای غربی مخصوصاً در لوانت، فعالیت های باستان شناسی در زاگرس مرکزی در این دوره انگشت شمار بوده است. زاگرس مرکزی یکی از مناطق مهم آسیای غربی است که نخستین تلاش های بشر در زمینه یکجا نشینی، اهلی کردن جانوران و کشت نباتات در این ناحیه صورت گرفته و سیمره بزرگ ترین رود زاگرس مرکزی است. پروژه باستان شناسی سیمره براساس بررسی و کاوش های باستان شناسانه حوزه سد سیمره بنا شد. داگنجوون نیز از جمله محوطه هایی بود که در طی پروژه باستان شناسی نجات بخشی سد سیمره در سال 1389 ش. مورد کاوش قرار گرفت. در مجموع 70 متر مربع از محوطه مورد کاوش قرار گرفت که منجر به کشف سه مرحله استقراری شد، هیچ نشانی از وجود ظرف سفالی در این محوطه یافت نشد و آثار معماری از تمامی مراحل و ترانشه ها با کیفیت متفاوت به دست آمد. از نکات جالب معماری این محوطه، الگو پذیری از محیط زیست زاگرس مرکزی است و استفاده از مصالح بومی و طبیعی منطقه که برگرفته از بستر طبیعی منطقه است، کاملاً در معماری این محوطه نمایان است و این به علت نوع مصالح بومی و دسترسی آسان و سطح فناوری و اطلاعات درباره این گونه مصالح است. این پژوهش با هدف بنیادی صورت گرفته و روش داده افزایی آن براساس روش میدانی و کتابخانه ای است و در آن ضمن معرفی و توصیف کاملی از معماری این محوطه، بحثی مستند درخصوص معماری دوره های A و B نوسنگی بدون سفال، ویژگی های خاص معماری هر دوره و روش ساخت معماری در ناحیه لوانت، آناتولی، سوریه و زاگرس شمالی (عراق) ارائه داده و به دنبال پاسخ دادن به پرسش هایی هستیم که با توجه به وضعیت معماری این محوطه مانند راست گوشه بودن و... این محوطه متعلق به کدام دوره از نوسنگی بدون سفال است؟ به چه علت دیوارها کم عرض و نازک هستند؟ چرا تراکم معماری در دو ترانشه تفاوت دارد؟.
بررسی جنسیت و تخمین سن اسکلت انسانی مورد مطالعه: اسکلت انسانی کوریجان کبودرآهنگ واقع در موزه هگمتانه
حوزه های تخصصی:
مطالعه و پژوهش بقایای انسانی به ویژه اسکلت هایی که در کاوش های باستان شناسی به دست می آید، اطلاعات بسیار باارزشی درخصوص انسان های باستانی در اختیار پژوهشگران قرار می دهد. در مطالعات استخوان باستان شناسی جنبه های مختلف ریخت شناسی استخوان پس از طبقه بندی های گونه شناسی موردتوجه قرار می گیرد. در این گونه مطالعه، تعیین جنسیت و تخمین تقریبی سن اسکلت ها از روی ویژگی های ظاهری استخوان ها به شکلی سریع و بدون آنکه نیازی به فعالیت های پیچیده آزمایشگاهی باشد انجام می شود. اسکلت های انسانی مرد و زن هریک دارای تفاوت های آشکار و روشنی هستند. این تفاوت ها براساس شاخص ها و معیارهای استانداردی استوارند. اسکلت انسانی کوریجان از یک محوطه تاریخی به دست آمد که پس از اقدامات مرمتی و حفظ وضعیت و ساختار کالبدی آن در همان شرایط اولیه، ضرورت مطالعات تعیین جنسیت و تخمین تقریبی سن اسکلت موردتوجه قرار گرفت. در نگاه نخست شاید به نظر برسد که پرسش های مربوط به تعیین جنسیت و تخمین سن اسکلت کاملاً واضح یا خیلی پیچیده است. اینکه اسکلت انسانی کوریجان متعلق به زنی یا مردی باشد یا اینکه این اسکلت در رده سنی کهنسال یا بزرگ سال بالغ باشد، اثبات یا ابطال این فرضیه ها نیازمند بهره گیری از رهیافت های علمی و استفاده از متغیرهای قابل سنجش و تجربی بود. علوم زیست شناسی، انسان شناسی جسمانی و استخوان باستان شناسی در ارتباط تنگاتنگ با یک دیگرند که کمک شایانی برای پاسخ گویی به این پرسش ها و فرضیه ها ارائه می دهند.
سفال منقوش نامُرد: سفال مربوط به اواخر دوره پارت و دوره ساسانی جنوب شرق ایران و سواحل خلیج فارس
حوزه های تخصصی:
محوطه های باستان شناختی بسیار اندکی مربوط به دوره ساسانی در جنوب شرق و سواحل خلیج فارس کاوش شده، بنابراین مجموعه سفالی با تاریخ گذاری مطمئن ساسانی در این ناحیه معرفی نشده است. به همین دلیل شناسایی محوطه های ساسانی جنوب شرق و سواحل خلیج فارس بسیار مشکل و مجموعه سفال تاریخ گذاری شده دقیق مربوط به دوره ساسانی برای درک دوره ساسانی این منطقه لازم است. سفال در دوره ساسانی همچون دوره اشکانی محلی بوده و هر منطقه از ایران سبک و ویژگی های سفالی خاصی دارد. هدف این مقاله پرداختن به این مسأله و معرفی یکی از گونه های شاخص سفال ساسانی جنوب شرق ایران براساس سفال های به دست آمده از بررسی ها و کاوش های انجام شده جنوب شرق ایران و سواحل جنوبی و شمالی خلیج فارس است. این گونه که به نام سفال نارنجی ظریف منقوش یا «نامُرد» مشهور است، پراکندگی گسترده ای در سواحل شمالی و جنوبی خلیج فارس و جنوب شرق ایران دارد. این گونه تنها از کاوش های انجام شده در محوطه ها ی کوش، مِلیحا و اِددور در امارات متحده، تپه یحیی در بافت کرمان و تَم مارون در میناب به دست آمده است، ولی شمار زیادی از این گونه در بررسی های انجام شده در این مناطق نیز یافت شده است. سفال گونه نامُرَد دو گونه است؛ یک گونه آن مربوط به اواخر دوره اشکانی و گونه دیگر مربوط به اوایل و اواسط دوره ساسانی است. روش یافته اندوزی این پژوهش میدانی و کتابخانه ای، ولی اساس یافته اندوزی در این پژوهش میدانی است.
گوارت دژ جنوبی، بررسی باستان شناسی بنایی به یادگارمانده از پیش از اسلام اصفهان
حوزه های تخصصی:
با توجه به محل قرارگیری شهر جی و ورود شاهراه شرقی اصفهان از این طریق و اِشراف کامل این منطقه به این شاهراه که محل گذر کاروانیان از شرق به مرکز ایران و بالعکس بوده است، در منطقه گورت دژ دفاعی در بلندترین نقطه کوه گورت ساخته شده که کاملاً مشرف به شاهراه اصلی و ورودی به شهر جی باستان از سوی شرق بوده که هم مقصد دفاعی داشته و هم ممکن است در مواقعی با برافروختن آتش بر فراز آن، نقش راهنمای کاروانیان را داشته است. روش تحقیق در این پژوهش براساس هدف بنیادی و ماهیّت آن از نوع تحقیقات تاریخی است و داده های اوّلیه از طریق مطالعات میدانی به دست آمده است. با توجه به مطالعه سبک معماری و سفال های این محوطه مشخص گردید که این مجموعه بنا در دوره ساسانی ساخته شده و احتمالاً در اوایل دوره اسلامی نیز مورد استفاده قرار گرفته است. محوطه مورد پژوهش دارای ساختار معماری کوهستانی است و دارای نقشه و شکل هندسی خاصی نیست. در این محوطه فضاهای معماری یا همان برج ها طوری ساخته شده اند که هرکدام بر دشت روبه رویی اشراف کامل داشته است. این محوطه احتمالاً دارای الحاقاتی در پائین و دامنه کوه بوده؛ از جمله یک بنای دستکند که احتمالاً حصاری نیز داشته که با توجه به ساخت وسا زهای انجام گرفته در دامنه کوه، آثار آن از بین رفته است، این قلعه در سه سطح و ده فضای معماری ساخته شده است. داده های سفالی آن نیز هیچ کدام از نوع زینتی نبوده و همگی کاربردی هستند و درصد قابل توجهی از آن ها نیز خمره ذخیره آذوقه اند.
گونه شناسی و تحلیل قلاع شهر بافران (نایین)
حوزه های تخصصی:
ایمنی و امنیت همواره از دغدغه های اصلی انسان محسوب می شده، لذا آدمی همواره به دنبال یافتن شیوه هایی برای کاهش اثرات عوامل تهدید کننده ایمنی و امنیت خود بوده است. از آنجاکه کشور ایران از قرون گذشته در مسیر حوادث تاریخی و در معرض انواع یورش ها و تهاجم های نظامی ملل و قبایل همسایه واقع شده بود، پدیده دفاع در معماری و شهر سازی اثر زیادی داشته و اثرات مرئی آن قلعه ، حصار، برج، خندق و... هستند. قلاع استحکامات نظامی یا غیرنظامی بودند که با استفاده از ویژگی های جغرافیای طبیعی و در جهت حفظ امنیت، عموماً در ارتفاعات ساخته می شدند. بافران یکی از شهرهای تاریخی و کهن شهرستان نایین است که درکنار راه باستانی ری به کرمان واقع شده است. قلعه ها به عنوان مهم ترین نمود نظام دفاعی گذشته مجتمع های زیستی در این شهر دارای تنوّع و گونا گونی چشم گیری هستند. تعدادی از این قلعه ها در خارج از محدوده مسکونی مکان یابی شده و درکنار مزارع قرار گرفته اند. یکی از آن ها نیز درکنار مجتمع زیستی و بر روی بلندترین نقطه با نقشه ای کاملاً متفاوت طراحی و ساخته شده است. این قلعه ها به اسامی قلعه ریگ، قلعه رضی، قلعه علی آباد، قلعه سوری، قلعه حسین آباد، قلعه یکه درخت و قلعه رستم هستند. پژوهش حاضر از روش توصیفی - تحلیلی و ارزیابانه و همچنین مصاحبه با افراد مطلع و آگاهان محلی (سنت شفاهی) استفاده می کند. با توجه به اینکه در آثار مکتوب (منابع جغرافیای تاریخی، سفرنامه ها و...) نیز اشاره ای به این قلعه ها نشده، رویکرد عمده پژوهش مبتنی بر مطالعات و مشاهدات میدانی است. نتایج پژوهش مبین آن است که قلاع بافران در سه گونه قلعه های سکونت موقتی در زمان ناامنی و بحران، قلعه های قرارگرفته بر گرداگرد روستا به عنوان مکمّل قلعه مستقر بر بلندی در کار حفاظت از مجتمع زیستی و قلعه های اربابی قرار می گیرند که در این میان قلعه رستم به دلیل موقعیت قرارگیری خاص و ویژگی های کالبدی و معماری، در نظام دفاعی گذشته بافران دارای نقش پررنگ تر و با اهمیت تری بوده است.
مطالعه تطبیقی سبک سفال زرین فام شهرهای کاشان و رقه
حوزه های تخصصی:
در قرون 5 و 7 ه .ق. دگرگونی عظیمی در تمامی هنرها، صنایع و علوم از جمله هنر سفال گری اسلامی به وجود آمد و به حق دوره طلایی سفال گری بود. سفال گران سلجوقی شیوه لعاب کاری ظروف سفالی را احیا کردند و همچنین پیشرفت سفال زرین فام را می توان به زمان آنان نسبت داد. کاشان در آغاز سده هفتم ه .ق. یکی از مراکز عمده سفالینه شد و به مدت چندین دهه ظروفی را تولید کرد که فنی دقیق و ظریف داشتند. شواهد مکتوب و کاوش های باستان شناسی درباره اهمیت کاشان در این زمینه شکی باقی نمی گذارد؛ چنان که واژه کاشی نیز نام خود را از کاشان گرفته است. تقریباً همزمان با ایران، رقه در سوریه تحت حکومت ایوبیان به یکی از مراکز مهم تولید ظروف سفالین و آثار هنری ظریف تبدیل شد. آثار رقه و کاشان به قدری به هم شبیه هستند که گاه تشخیص آن ها از هم دشوار است. هدف از این مقاله مشخص کردن شباهت ها و تفاوت های موجود بین دو سبک سفال کاشان و رقه و در نهایت مشخص کردن تأثیر و تأثر بین این دو سبک است. در این راستا سعی شده است در این جستار به پرسش های زیر پاسخ داده شود: چه مشابهت ها و تفاوت هایی بین این دو سبک سفالی وجود دارد؟ وضعیت تأخر و تقدم دو سبک سفالی نسبت به یکدیگر چگونه است؟ روش پژوهش در این مقاله بر اساس روش توصیفی و تحلیلی بوده و از منابع کتابخانه ای در جهت تبیین موضوع استفاده شده است. با بررسی آثار سبک سفال زرین فام شهرهای کاشان و رقه می توان به نوعی سبک تلفیقی دست پیدا کرد که تحت تأثیر هنر سفال گری ایران قرار دارد و به نظر می رسد که سبک سفالی کاشان غالب بوده و سفال گران کاشانی توانسته اند بسیاری از شیوه ها و هنرهای تزئینی خود را به رقه منتقل کنند.
جستاری بر جانمایی آیات قرآنی و سایر کتیبه ها در بناهای دوره اسلامی براساس مضامین آن ها (پژوهشی بر مقابر دوره سلجوقی شمال غرب ایران)
حوزه های تخصصی:
مقابر یا بناهای آرامگاهی یکی از مهم ترین عناصر معماری ایرانی - اسلامی هستند که در زمینه های مختلف نیاز به بررسی و پژوهش های موشکافانه دارند. اهمیت این دسته از بناها در میان ایرانیان به حدی است که در هر دوره از ادوار اسلامی ایران، مهم ترین و پرکاربردترین هنرها و اوج تزئینات معماری مربوط به آن دوره در ساختمان آن ها به کار گرفته می شده است. به طور کلی تزئین در بناها نقش مؤثرتری ایفا می کند، چراکه اگر بنا از نظر فرم و سازه برای باستان شناسان و طراحان قابل فهم باشد، ممکن است برای عامه مردم چنین نباشد و این تزئینات اند که در نگاه اول بیننده را به خود جلب می کنند. این مقاله، هنر کتیبه نگاری را به عنوان یکی از مهم ترین عناصر تزئینی بناهای اسلامی در چهار مقبره سلجوقی شمال غرب ایران یعنی گنبد سرخ، برج مدور، سه گنبد و گنبد کبود مورد بررسی قرار می دهد. روش تحقیق مقاله به صورت تفسیری-تاریخی بوده و سپس با رویکرد تحلیلی به مطالعه تزئینات چهار مقبره خصوصاً از نظر معماری، نقوش، کتیبه ها و موقعیت و جایگاه آن ها بر روی بناها پرداخته است. همچنین علاوه بر بررسی مقالات، کتب و اسناد مربوط، با برداشت میدانی از مقابر مذکور، نقشه و تزئینات و سپس جدول مقایسه ای کتیبه ها و انواع آن ها به لحاظ مضمون ارائه می-شود. در این ارتباط، پرسش های زیر مطرح است: 1. معماری، نقوش و تزئینات مقابر سلجوقی شمال غرب ایران چگونه و کتیبه های آن ها از نظر مضمون به چند دسته تقسیم می شوند؟ 2. مضامین کتیبه ها، در موقعیت و جایگاه آن ها بر روی بدنه بناها چه تأثیری دارد؟ بررسی ها نشان می دهد که کتیبه های مقابر سلجوقی شمال غرب به گروه های مختلفی از جمله کتیبه های آیات قرآنی، کتیبه با مضمون تاریخ بنا، کتیبه با مضامین دعا، کتیبه با مضمون معمار و بانی بنا تقسیم می شوند. از طرف دیگر جایگاه این کتیبه ها در بناها نسبت به نوع مضمون و میزان قداست آن ها متفاوت بوده، به طوری که کتیبه های آیات قرآنی در بالاترین قسمت بنا، کتیبه با مضامین دعا در ارتفاعی پایین تر و کتیبه های حاوی تاریخ بنا، بانی و معمار مقبره در سطوح پایینی و بر روی بدنه بنا جای می گیرند.
مطالعه سفال منقوش بدون لعاب (شبه پیش از تاریخی) در محوطه های دوران اسلامی دشت نَرماشیر کرمان
حوزه های تخصصی:
یکی از گونه های سفال دوران اسلامی که در بررسی های باستان شناسی دشت نرماشیر شناسایی شده، سفال منقوش بدون لعاب (شبه پیش ازتاریخی) است که پیش تر در جنوب و جنوب غربی ایران گزارش شده و در سال های اخیر مطالعاتی درباره پراکندگی آن در برخی محوطه های دیگر صورت گرفته است. این گونه سفال دوران اسلامی فاقد لعاب، اما دارای نقوش هندسی قهوه ای، اخرایی، قرمز یا نارنجی است که در نگاه نخست، شباهت زیادی با سفال منقوش پیش از تاریخ دارد. اما با توجه به اختلاف خمیره، رنگ، نقش و توزیع درکنار سفال های لعابدار دوره اسلامی، یکی از گونه های رایج سفال دوره اسلامی شمرده می شود که در بیشتر مناطق ایران مورد استفاده بوده است. پرسش این است که ویژگی های سفال منقوش بدون لعاب نرماشیر در مقایسه با نمونه های نواحی دیگر چیست؟ هدف، معرفی و مطالعه این سفال، مقایسه آن با نواحی دیگر و ارائه آگاهی هایی نو درباره فرهنگ های دوران اسلامی حاشیه لوت است. روش گردآوری داده ها «میدانی و اسنادی» و روش پژوهش «توصیفی تحلیلی» است. بر این اساس، داده های گردآوری شده شامل قطعات سفال منقوش بی لعاب با نقوش قهوه ای تا قرمز است که در شهر قدیم نرماشیر (محوطه چغوک آباد) و محوطه های جلال آباد و رفیع آباد در بافت فرهنگی سده های میانی اسلامی به دست آمده و شباهت هایی با نمونه های منقوش بدون لعاب جنوب، جنوب غربی، مرکز، شمال و شمال شرقی ایران دارد. اما برخلاف نمونه های جنوب و جنوب غربی ایران، نمونه های نرماشیر به جوامع کوچ رو تعلّق نداشته اند و از استقرارهای ثابت شناسایی شده اند.