تحولات اقتصاد ایران در نیمه ی دومِ حکومت قاجاریه، حوزه های مختلف کشور را دستخوش تغییر کرد. کشاورزی نیز مانند دیگر عرصه های اقتصادی و اجتماعی، از این تغییرات متأثر شد. بررسی تأثیر تحولات اقتصادیِ قاینات در نیمه ی دوم حکومت قاجاریه بر کشاورزیِ این ولایت و پیامد های آن، مسئله پژوهش حاضر است. بنا بر یافته های این پژوهش، به دنبالِ توسعه ی دادوستد های خارجی و داخلی که ولایت دورافتاده و مرزیِ قاینات را به حلقه ای مهم در تجارت روسیه، هند بریتانیا و ایران در شرق کشور در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم تبدیل کرد، کشاورزیِ این ولایت نیز به سوی تجاری شدن سوق یافت. افزایش تولید محصولات صادراتی مانند تریاک، زعفران و ابریشم و کاهش تولید اقلام ضروری مانند گندم و جو از مشخصه های این روند جدید بود.
واقعه تاریخی انقلاب مشروطیت ایران و شرایط پسا انقلابی آن که، به تحدید قدرت حاکمیت سیاسی پیشین انجامید، زمینه ساز شکل گیری کنش های سیاسی متعارض نزد افراد و گروه های مختلف سیاسی گردید.این کنش ها به عنوان یکی از موانع شکل گیری نظم سیاسی سامانمند و کارآمد، عاملی مؤثر در تشدید بی ثباتی سیاسی طولانی در کشور گردید.مقاله حاضر با الهام از الگوی نظری جامعه شناسی شناخت به ریشه یابی علل این کنش های سیاسی متفاوت و متعارض می پردازد و نشان می دهد مبانی اجتماعی و فکری متفاوت کنشگران سیاسی عامل اصلی کنش های متعارض آنان بوده است.بر این اساس، بنیادهای اجتماعی و فکری کنش سیاسی نزد سیدعبدالله بهبهانی از رهبران مشروطیت و شیخ ابراهیم زنجانی، عضو برجسته حزب دموکرات را در بستر مشروطه خواهی به منظور فهم کنش سیاسی متفاوت آنان واکاوی می کند