در این نوشته تأسیس دانشگاه تهران به عنوان نمادی از دومین دوره تلاش نخبگان ایران برای قدم گذاشتن در راه تجدد بررسی می شود. بدین سان دانشگاه تهران به عنوان نماد تجدد چیزی جز ادامه فرآیندی در نظر گرفته نمیشود که با تأسیس دارالفنون در اوایل حکومت ناصری و اصلاحات امیرکبیر آغاز شده بود. اما در این دوره دوم، تجددطلبی همراه است با نظام حکومتی خودکامه مبتنی بر حق مالکیت انحصاری دولت و تمرکز قدرت اقتصادی، اداری و نظامی ناشی از آن. نویسنده بر این نظر است که وجود این گرایش های متناقض و متضاد در تجددطلبی این دوران باعث آن شدند که دانشگاه تهران به مکان، فضا و اهرم دسترسی جامعه به خواسته ها و رؤیاهایش. جامعه ای که آرزوی دسترسی به پیشرفت کشورهای صنعتی را دارد. مسیر پیشرفت هم برای کسانی که علم و فن را راه رسیدن به آن می دانند و هم برای آن دسته که تغییر و تحولات سیاسی را طریق دسترسی به آن می دانند و بالطبع با خودکامگی به مقابله بر می خیزند.
با پیروزی انقلاب مشروطه در ایران، هواداران استبداد در منطقه ماکو پشت سر محمدعلی شاه قرار گرفتند و به مقابله با نظام جدید و نهادهای آن پرداختند. همچنین هواداران مشروطیت در خوی برای دفاع از دستاوردهای انقلاب گروه های مجاهد تشکیل دادند و به مقابله با مستبدین ماکو پرداختند. حاصل این نزاع خود را در قالب جنگ ها و کشتارهای وسیعی از طرفین نشان داد. در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به زمینه های آغاز منازعه مشروطه خواهان خوی با مستبدین ماکو، نتایج و عوامل دخیل در آن پرداخته شده است. یافته ها نشان می دهد گرایش های فکری و خاستگاه طبقاتی متفاوت خوانین ماکو با مشروطه خواهان خوی از عوامل اصلی درگیری آنها در صدر انقلاب مشروطه بود. این اختلافات همچنین بازتابی از تقابل طرفداران استبداد و مشروطه خواهان در دیگر مناطق ایران بود که در این منطقه با کشتارهای فراوانی همراه گردید.
از زمان آشنایی ایرانیان با غرب در دوره قاجار، آزادی بهعنوان مفهومی اعتباری به کار رفت که معنا و تعریفی خاص و متفاوت از گذشته داشت. در این معنا، روشنفکران دوره ی قاجار؛ بهخصوص عهد ناصرالدینشاه سهم بسزایی در وارد کردن این مفهوم و تطبیق دادن آن با فرهنگ جامعه ی اسلامی ایرانی داشتند. این پژوهش درصدد است تا با واکاوی مفهوم آزادی در آثار متفکران غربی، به مسیر انتقال این مفهوم به ایران، تعریف آن و چگونگی تلاش اندیشه گران ایرانی برای تطبیق این مفهوم با فرهنگ جامعه ی ایران بپردازد و نشان دهد که ظهور اندیشهها و مفاهیم نوآیین؛ از جمله مفهوم آزادی در دوره ی مشروطه، دارای پیشینهای قابل توجه در ایران و اسلام بوده و اندیشه گران ایرانی، با استفاده از ظرفیتها و داشته های فرهنگ خودی، سعی در ارائه تعریفی از آن مطابق با جامعه ی ایرانی داشتهاند. از این رو، آزادی مورد ادعای اندیشه گران غربی در فرهنگ ایرانی اسلامی پیشینه و مفهوم خاص خود را داشته و قابلیت عملی شدن اقسام مختلف آن چون آزادی بیان، عقیده و قلم را داراست. لذا ظهور آنها در دوره مشروطه آنی و بیمقدمه نبوده است.
فرایند تاسیس مدارس دختران در ایران، با فراز و نشیبهای فراوانی همراه بوده است. طبقات و گروههای حامی تاسیس این گونه مدارس و نحوه برپائی آنها در شهرهای مختلف ایران، با ماجراها و حادثه هائی همراه بوده که در این مجال، پس از مقدمه ای درباره چگونگی نهادینه شدن مدارس نوین دختران، به شرح این روند در آستارا می پردازیم، و از آنجا که اساس مقاله بر چندین سند در مورد تاسیس مدرسه دختران در آستارا استوار است، بحث، به نحوه تاسیس و مشکلات پیش روی بنیانگذاران مدارس دختران در آن شهر یعنی «هیئت معارف آستارا»، اختصاص دارد.
در خلال دو جنگ ایران و روس که منجر به جدایى قسمت بزرگى از خاک شمال ایران گردید، حضور علما در تشویق مردم به دفاع از وطن خویش باعث شدکه اشتهاى دولت تزار روس در دستیابى به آبهاى گرم جنوب کشور (خلیج فارس) کورگشته و دست از طمع خام خود بردارد. حضور مستقیم علماى دین چه با صدور فتاوى، چه با حضور در جنگ عامل مهمی در پدید آمدن نوعى از ادبیات شدکه بهترین عنوان براى آن، ادب جهادى است.
جایگاه بوشهر به عنوان بندری اقتصادی و معتبر که نقشی اساسی در ترازنیت بین الملل به عنوان تکیه گاه تجاری ایران در دوران قاجار ایفا نمود. این شهر را به یکی از کانون های مهم بازرگانی، و بندری پیشرو در زمینه اقتصاد و تجارت خلیج فارس مطرح ساخت. با برخورداری از چنین جایگاهی بندر بوشهر به عنوان مقصدی مهم برای مهاجران داخلی، بویژه مهاجران کازرونی تلقی گشت. علاوه بر کازرونی ها مهاجران دیگری همچون؛ دهدشتی ها، بهبهانی ها، شیرازی ها و سایر گروه ها و اقلیت ها نیز به این بندر مهاجرت کردند و در فعالیت های گوناگون اقتصادی و اجتماعی این شهر سهم مهمی را به خود اختصاص دادند. مهاجران کازرونی به صورت فردی و گروهی در سه مقطع تاریخی که از پایان زندیه تا ابتدای قاجاریه و از تأسیس قاجاریه تا مشروطیت و از مشروطیت تا پایان حکومت قاجار را شامل می شد به بوشهر مهاجرت نمودند. دلایل این مهاجرت را با بررسی و تحلیل منابع تاریخی می توان با عواملی چون؛ بروز عدم امنیت در برخی از مقاطع تاریخی، قحطی ها و خشکسالی های متناوب، نحوه عملکرد برخی از والیان فارس و خوانین منطقه که در پاره ای از مواقع بر هرج و مرج و ناامنی های داخلی دامن می زدند از یکسو و از سوی دیگر جاذبه بندر بوشهر به عنوان مهم ترین کانون تجاری خلیج فارس در این برهه زمانی مرتبط دانست. حضور چشمگیر و فعال کازرونی ها و دوانی ها به عنوان عنصری فعال در زمینه های گوناگون تجاری، فکری و فرهنگی به گونه ای بود که به مرور زمان سهم و نقش مهمی را در این عرصه به خود اختصاص دادند. نقشی که با هضم در فرهنگ و ظرف فرهنگی بوشهر موجبات پیوندهای مشترک اجتماعی و تعامل بیشتر در این زمینه و سایر زمینه ها را فرآهم آورد و در میان نسل های بعد پررنگ تر از پیش ساخت. بنا بر این و با چنین رویکردی در این مقاله با روش تحقیق تاریخی و به شیوه توصیفی تحلیلی به بررسی موضوع پرداخته می شود.
آنچه میخوانید، گزیده نامه شیخ فضلالله نوری به آیتالله سیدمحمد کاظم یزدی(صاحب عروه) است که در محرم 1327 یعنی حدود 6 ماه پیش از قتل شیخ و یک ماه پس از ترور نافرجام وی نگاشته شده است.