فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۱۸۸ مورد.
انسان گرایی از دیدگاه فلاسفه تعلیم و تربیت
منبع:
فلسفه دین ۱۳۸۳ شماره ۱
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بحث در باب انسان گرایی در حوزه تعلیم و تربیت می پردازد. کوشش شده است که در این باب به بنیادهای فلسفی این تفکر و سرآغاز پیدایش آن پرداخته شود گو این که هیچ اندیشه ای بی مدد فلسفه نمی توان نضج بگیرد و تکوین یابد. در این مقاله ابتدا پدیدار شناسی مورد بررسی قرار می گیرد. این تفکر با تاکید بر این مطلب که در شناخت از جهان و پدیده ها باید به دنیای پدیداری و ادراکی هر فرد پرداخت. سرآغاز اندیشه برای آدمی را به میان کشیده است. از آن پس به وجود گرایی می پردازد که با تاکید بر اصالت وجود و تقدم آن بر ماهیت. در واقع اهمیت آدمی را - به عنوان موجودی تاثیر گذار که خود می تواند سازنده خود باشد - در مدار توجهات انسان معاصر قرار داده است. این دو تفکر به عنوان بنیان های فلسفی به ایجاد نیروی سوم یا انسان گرایی به معنای خاص انجامیده که بر مطالعه کلیت آدمی تاکید می کند و بر جنبه های پدیداری و وجودی او صحه می گذارد. مقاله حاضر جستاری است در باب تعلیم و تربیت انسان گرایانه که رهرو و اندیشمندی پر استقامت را می طلبد همه تلاش این تبررسی ارائه کلیتی به نام انسان گرایی است به گونه ای که تمام لایه های تشکیل دهنده آن - به رغم تفاوت ها - به گونه ای منطقی فراهم آمده باشد.
فلسفه فرانتس برنتانو
حوزه های تخصصی:
هنگامی که پیشرفت علوم ریاضی - طبیعی فلسفه را در تنگنا قرار داده بود و تنها فلسفه شوپنهاور و نیچه برای عده معدودی جذابیت داشت برنتانو چشم انحداز وسیعی برای توسعه فلسفه بوجود آورد. ماکس شعر نظریه برنتانو درباره ارزشهای اخلاقی را پذیرفت و بر اساس آن اخلاق مضمونی را بنانهاد که نیکلاس هارتمن آنرا گسترش داد جورج ادوارد مورد نیز از نظریه اخلاقی برنتانو بهره فراوان برد برنتانو مستقل از فلسفه کانت اندیشید و در توسعه متافیزیک و هستی شناسی نقش بزرگی ایفا نمود برای روانشناسی و نظریه شناخت نیز اهمیت قائل بود تنها فیلسوف قرن نوزدهم است که به تحلیل زبان هم می پرداخت و در واقع به این طریق تحلیل زبان را از انحصار فلسفه تجربی خارج نمود.
نقد شلر از وظیفه گرایی کانت
منبع:
نامه فرهنگ ۱۳۸۲ شماره ۴۹
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای پدیدارشناسی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
مقایسه روش تحلیل فلسفی استاد مطهری در اخلاق و روش پدیدار شناسی هوسرلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هوسرل جهت تحلیل آگاهی ما از امور فلسفی روش پدیدار شناسی را ارائه کرد که امروزه در بسیاری از حوزه های معرفت مورد توجه قرار گرفته است. در این مقاله با بین مراحل چهارگنه روش پدیدارشناسی هوسرلی، و مقایسه آن با تحلیل فلسفی استاد مطهری از اخلاق، نشان داده می شود: عناصر نفی مثل افلاطونی و مقولات ارسطویی در مفاهیم اخلاقی نزد شهید مطهری با تعلیق حکم نزد هوسرل، و اعتباری بودن تعابیر اخلاقی نزد شهید مطهری با تاویل آن به پدیدارهای آگاهی نزد هوسرل، تحلیل تعابیر اخلاقی به ((من)) علوی نزد شهید مطهری با ماهیت بخشی به عناصر آگاهی نزد هوسرل و نهایتا تحلیل کلیت، دوام و اطلاق تعابیر اخلاقی به اشتراک انسان ها در ((من)) علوی نزد شهید مطهری با دستیابی به عینیت پدیدارهای آگاهی در چارچوب روابط بین الاذهانی نزد هوسرل قابل مقایسه است.
هوسرل و پدیده شناسی
مرور مراحل سه گانه پدیدار شناسی هوسرل
حوزه های تخصصی:
مراحل رشد و تکامل تفکر فلسفی ادموند هوسرل بنیان گذار فلسفه پدیدار شناختی سده بیستم را می توایم به سه دوره عمده تقسیم کنیم دوره یکم دوره پدیدار شناسی ما قبل استعلایی (Pre - transendental) یا پدیدار شناسی معرفت شناختی (epistemological phenomenology) اوست دوره میانی عمر او مصروف بسط و گسترش پدیدار شناسی استعلایی (transendental phenomenology) می شود و بالاخره دوره سوم و واپسین دوره زندگی اش نام بردار به د وره پدیدار شناسی تکوینی (genetic phenomenology) است ره آورد دوره دوم تفکر هوسرل کتاب پژوهش های منطقی است که در این مقاله به تحلیل و بررسی آن پرداخته شده است
پدیدارشناسی برنتانو، حیث التفاتی و شهودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۱ شماره ۳۰
حوزه های تخصصی:
اگر بگوییم که اساسىترین مفهوم در مکتب پدیدارشناسى، مفهوم حیث التفاتى است، سخنى به گزاف نگفتهایم. مبناى معرفتشناسى و شناختشناسى در این نحله فلسفى، ریشه از مفهومى مىگیرد که باید سرگذشت آن را در تاریخ فلسفه کاوش نمود. برنتانو بدون شک اولین کسى است که این مفهوم را دوباره در پدیدارشناسى به عنوان یک اصل شناختشناسى، مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است. بدون ریشه یابى تاریخى این مفهوم، علل توجه برنتانو به آن نیز به روشنى تبیین نخواهد شد و نقش اساسى این مفهوم، نزد هوسرل هم دقیقا روشن نخواهد شد. البته کارکردهاى متفاوت مفهوم حیث التفاتى و پیامدهاى این مفهوم در دستگاه فکرى هوسرل، یکى از شاخصههاى توجه فیلسوفان، به مکتب پدیدارشناسى شده است. در این مقال ضمن بیان تاریخچهاى از این مفهوم، به بررسى این موضوع نزد برنتانو مىپردازیم.