فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۲۱ تا ۵۴۰ مورد از کل ۱٬۱۱۱ مورد.
۵۲۱.

بررسی مفهوم خودبنیادی و متافیزیک تجدددر تفسیر هیدگر از اندیشة هگل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تجدد حضور هیدگر تجربه هگل مطلق خودبنیادی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی متافیزیک
تعداد بازدید : ۱۹۱۱ تعداد دانلود : ۱۰۲۷
در این مقاله می کوشیم تا تفسیر هیدگر از مفهوم «خودبنیادی» و «متافیزیک تجدد» در اثرش «مفهوم تجربة هگل» بر اساس یکی از مواجهه های او با اثر سترگ و تاریخ ساز هگل یعنی پدیدارشناسی روح بیان شود. بدین منظور، نقد هیدگر به هگل در پرسش از مطلق، مفهوم خودبنیادی، و حضور یا ظهور مجدد مطلق، غایت و فرجام فلسفة او به عنوان متافیزیک تجدد و نقش مفهوم تفاوت وجودشناختی در تفکر او را بررسی خواهیم کرد. درنهایت نتیجه خواهیم گرفت که از نظر هیدگر، فلسفة هگل فلسفه ای موضوع (شناسایی) محور، خودبنیاد و به منزلة متافیزیک جدیدی است که غایت به نیست انگاری تکنولوژی دورة جدید می انجامد. از این رو، هگل در فراروایت هیدگر از تاریخ متافیزیک غرب، نقشی محوری دارد و اوج غایت آن را باید به مثابة تقدیر و سرنوشت نیست انگاری تکنولوژی دورة جدید ملاحظه کرد. اما در عین حال خواهیم دید، شباهت بین آن ها در تأمل در معنای پایان فلسفه و پرسشِ بنیادین تفکر امری انکارناشدنی است
۵۲۲.

طرح علم زیست جهان در اندیشه متأخر هوسرل(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: زیست جهان علم عینی علم زیست جهان اپوخه علم عینی هستی شناسی زیست جهان نحوه دادگی زیست جهان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۰۰ تعداد دانلود : ۹۶۲
هدف از این نوشتار به دست دادن فهمی روشن از مفهوم چالش برانگیز «علم زیست جهان» در کتاب بحران علوم اروپایی و پدیده شناسی استعلایی و معنای این طرح نزد هوسرل است. در این خصوص، نخست توجه به تمایز گذاری و در عین حال نسبت میان علم عینی و علم زیست جهان ازاهمیت اساسی برخوردار است و سپس درنگ بر گام های رسیدن به این علم استعلایی از جمله اپوخه علم عینی و اپوخه زیست جهان و تقلیل استعلایی اجتناب ناپذیر می نماید. کانون اصلی بحث، امکان طرح علم زیست جهان با دو رویکرد غیرتاملی و تاملی است که حاصل رویکرد نخست تحقق ساخت های مشترک زیست جهان در قالب هستی شناسی زیست جهان و دستاورد رویکرد دوم با چرخش استعلایی به زیست جهان و نحوه دادگی آن، کشف همبستگی استعلایی میان جهان و آگاهی از جهان است.
۵۲۳.

پساساختار گرایی و عرفان حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: پساساختارگرایی ساختارشکنی مرگ مولف نویسنده گرا افق انتظار

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای ساختارگرایی و پساساختارگرایی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی مکتب های ادبی
تعداد بازدید : ۱۹۰۰
هدف مقاله پیش رو آن است که نشان دهد چگونه مکتب پساساختارگرایی، از تعیین معنای نهایی برای متن امتناع می ورزد. در این راستا، نخست با اشاره به بخشی از ویژگی های متنی چون غزلیات حافظ، به تبیین این مطلب پرداخته می شود که از منظر نقد پساساختارگرایی، نمی توان معنای غزل حافظ را تنها در انحصار تحلیل عرفانی نگاه داشت. از این رو، برای رسیدن به فهم متن، باید خود را از بند قصد مولف رهانید و با تکیه بر متن و افق انتظار خواننده، معنی را آفرید. نقد پساساختارگرایی با تکیه بر عدم قطعیت رابطه بین دال و مدلول و بازی بی پایان دلالت ها در زبان و نیز به واسطه ویژگی های خاص زبان ادبی، مانند ابهام و معما و ماهیت استعاری و مجازی آن و استفاده از قواعد ساختارشکنی، نشان می دهد که چگونه دال ها می توانند در یک روند دلالتی بی انتها ادامه داشته باشند. این نوشتار در پایان پیشنهاد می کند که برای تفسیر و تاویل متنی گشوده چون حافظ نیاز به خواننده ای است که واقف بر نظام و مناسبات نشانگان متن باشد، از روند ساختارشکنی آگاه باشد و نیز بداند که چگونه می توان معنا را افزایش داد و از حصار یک معنای قطعی و نهایی گریخت.
۵۲۴.

زندگی معنادار از منظر هایدگر متقدم

کلید واژه ها: دازاین معنای زندگی میراث فرهنگی زندگی اصیل اصیل بودن غیراصیل بودن

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه و معنای زندگی
تعداد بازدید : ۱۸۹۹ تعداد دانلود : ۱۳۲۵
فلسفه هایدگر اهتمام به پرسش از معنای هستی است و نقطه شروع برای پاسخ به این پرسش، سئوال از هستی خود پرسشگر است. در تفکر هایدگر متقدم دو خصوصیت عمده برای دازاین می توان یافت: اولا،ً یک شخص اساساً یک کنشگر است. شخصیت و جهان جداناپذیرند و هایدگر این نکته را به صورت در-جهان-بودن بیان می کند. ثانیاً، شخصیت انسان، با بودن- میان- دیگر- مردم توضیح داده می شود. بنابراین، باید دید، آیا فلسفه هایدگر اولاً تفکیکی میان زندگی معنادار و زندگی فاقد معنا قائل می شود یا خیر؟ و ثانیاً در صورت تفکیک میان این دو زندگی، محتوای زندگی معنادار را چگونه تبیین می کند؟ بررسی آراء هایدگر متقدم نشان می دهد اولاً وی میان زندگی معنادار و زندگی فاقد معنا تفکیک می نهد و ثانیاً میان میراث فرهنگی و معناداری زندگی ارتباط معناداری وجود دارد. بنابر دیدگاه وی، تسلط دیگران بر انسان و پیروی انسان از افکار عمومی، برای انسان زندگی غیراصیل است. مرگ اندیشی انسان را به سوی زندگی اصیل سوق می دهد و زندگی معنادار از نظر هایدگر زندگی اصیل است. محتوای زندگی معنادار نیز از تعامل میراث فرهنگی و واقع مندی انسان بر انسان مکشوف می شود.
۵۲۶.

ماهیت تکنولوژی در فلسفه هیدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

۵۲۹.

بازیمندی فهم؛ نزد ویتگنشتاین و گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)

۵۳۲.

تفاوط(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حضور ساختارگرایی دریدا تفاوط آوامحوری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۷۵ تعداد دانلود : ۷۹۱
دریدا در مقابل متافیزیک حضور، که آن را با عنوان آوامحوری توصیف و فلسفه های استعلایی و ساختارگرایانه را دو نوع اساسی آن قلمداد می کند، به معرفی «تفاوط» می پردازد. بنابراین طبیعی است که برای رسیدن به تفاوط، به ترین نقطة عزیمت، این دو فلسفه باشند. دریدا در نوشته هایش از هوسرل و سوسور، به عنوان نماینده های شاخص این فلسفه ها، هم چون سکوی پرشی برای نیل به دیدگاه های خود استفاده کرده است. تفاوط از تقابل حضور و غیابِ ساده (غیاب حضور) فراتر می رود و با نفی مدلول استعلایی، از هر حضوری (اعم از حضور اکنونی و حضورِ به تعویق افتاده) برمی گذرد. در این مقاله تلاش شده است تا ضمن معرفی آوامحوری و ساختارگرایی به عنوان آماج نقدهای اساسی دریدا، تفاوط در همان بستر مورد توجه دریدا طرح و بررسی شود. می خواهیم دلیل انتخاب گفتمان به ظاهر تناقض آمیز توسط دریدا و چگونگی فرا رفتن تفاوط از تقابل های متافیزیکی را روشن سازیم.
۵۳۶.

تعامل سیلان نشانه ها و هنجارگریزی معنایی در گفتمان شعر

۵۳۸.

بررسی مفهوم زمان نااصیل (مبتذل) در هستی شناسی بنیادین هایدگر و ناکامی وی در فراروی از فهم مابعدالطبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مابعدالطبیعه زمان مندی پروا برون خویشی زمان جهانی زمان نااصیل (مبتذل) چرخش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۶۲ تعداد دانلود : ۸۵۸
هایدگر در هستی و زمان با تحلیل هستی شناختی- اگزیستانسیال زمان مندی دازاین در پی طرح معنای هستی است. وی در بخش نخست کتاب، پروا را به عنوان معنای هستی دازاین طرح می کند و ساختار سه وجهی، متکثر و بندبند آن را نشان می دهد و در بخش دوم با طرح مسأله زمان مندی به عنوان معنای پروا سعی می کند تا زمان مندی را به عنوان بنیاد وحدت این ساختار متکثر و معنای هستی دازاین نشان دهد. خاستگاه تحلیل هایدگر تقسیم هستن دازاین به اصیل و غیراصیل است و در زمان مندی نیز در پی تحلیل زمان مندی اصیل و غیراصیل می رود. هایدگر در ادامه مفهوم غالب مابعدالطبیعی از زمان به عنوان توالی آنات یکسان و مسطح را مفهومی زمان نااصیل (مبتذل) می داند و آن را بنیاد یافته در زمان مندی غیر اصیل معرفی می کند. در این مقاله در نظر است تا نشان داده شود که تلاش هایدگر در فراروی از فهم مابعدالطبیعی موفق نیست؛ چرا که تحلیل خود وی نیز مبتنی بر خواست دازاین در فراروی از عدم اصالت به اصالت است و هم چنان در دایره اصالت فاعل شناسایی (سوبژکتیویسم) و به تبع مابعدالطبیعه قرار دارد. در نهایت نشان خواهیم داد که فروکاست طرح هستی و زمان به اراده و خواست دازاین علت اصلی شکست هستی و زمان و طرح چرخش در اندیشه هایدگر است.
۵۴۰.

افلاطون گرایی دلوز :مثل در مقام امر واقع

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان