فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۲۱۵ مورد.
مردم یا خدا
تغافل
جهانى شدن; اجبار یا اختیار؟
منبع:
رواق اندیشه ۱۳۸۲شماره ۲۵
حوزه های تخصصی:
جهانى شدن از ابعاد و زوایاى مختلفى مورد بحث و بررسى قرار گرفته است . تفاوت جهانى شدن و جهانىسازى، از جمله موضوعاتى است که مىتواند محور طرح مباحث جدیدى در این رابطه باشد . این نوشتار در پى آن است تا تفاوت دو اصطلاح یاد شده را تحت عنوان دو قرائتیا برداشت از جهانى شدن، مورد دقت قرار داده و ابعاد، آثار و لوازم هر یک را به شکلى مستند بررسى کند و جمعبندى مناسبى از این بحث در اختیار خوانندگان بگذارد .
دامنه اختیارات حکومت در جعل قانون از منظر فقه
حوزه های تخصصی:
اصل این که حاکم/حکومت می تواند احکامی را متناسب با ضرورت ها و مصالح هر عصر و زمان و مکان خاص جعل کند مورد پذیرش غالب مکتب های فقهی مختلف است. سخن و اختلاف نظر در حیطه و گستردگی اختیارات حکومت است. برخی معتقدند حکومت ها تنها در حیطه احکام اولیه غیر الزامی و ضرورت ها و مصالح اجتماعی قطعی می تواند دست به تقنین این گونه از احکام و فرامین حکومتی بزند. برخی دیگر دایره آن را کمی توسعه داده و دامنه جعل را فراتر از احکام اولیه غیر الزامی ولی باز هم مشروط به وجود مصالح قطعی دانسته اند. این مقاله در صدد اثبات توسعه حداکثری این احکام است به گونه ای که در پایان، این نتیجه حاصل می گرددکه احکام حکومتی اولاً- به لحاظ موضوع، هر گونه موضوع فردی و اجتماعی را زیر چتر خود می آورد، و ثانیاً- به لحاظ ماهیت حکم، علاوه بر احکام الزامی، احکام غیر الزامی را نیز در بر می گیرد، و ثالثاً- به لحاظ ملاک حکم، فراتر از مصالح ضروری، مصالح غیر ضروری و اهتمامی را نیز شامل می شود، و رابعاً به لحاظ درجه اعتبار احراز ملاک، احراز ملاک ظنی نیز معتبر است و احراز ملاک (مصلحت)، محدود به احراز قطعی نیست.
صبر و استقامت
ایران، اسلام و جهانى شدن
منبع:
رواق اندیشه ۱۳۸۲شماره ۱۹
حوزه های تخصصی:
بشر در طول تاریخ، شاهد نظامهاى سیاسى مختلفى بوده است، اما اکنون نمىداند، نظام آینده جهان چیست؟! و یا آن که، این نظام، چه باید باشد؟! اگر همچون سدههاى اخیر، غرب نظامساز باشد، هر نظامى را در آینده بسازد، انسانى و الهى نخواهد بود . این حقیقت، از خصومت دیرینه غرب با نظامهاى سیاسى شرقى و بویژه از دشمنى با نظامهاى سیاسى برآمده از اسلام هویداست . از این رو، به جرات مىتوان گفت که انقلاب اسلامى نیز، عکس العملى به تحقیر تاریخى اسلامى و مسلمانان و بیرون رفت دین از سیاست در نظامهاى غربى است که در دهههاى اخیر، غرب بسیار کوشیده است، سایه شوم آن را (نظامهاى سکولار) را به عنوان اندیشه برتر انسان برگزیده غربى؟! بر جهان بگستراند .
انقلاب اسلامى آمد تا بگوید، اسلام یک دین جهانى است، جهانى مىاندیشد و در پى گسترش وحى به سراسر گیتى است، و در نیل به این هدف، هم امکانات لازم را در اختیار دارد و هم اندیشه آن را . اما این امکانات کدامند؟ و آن اندیشه که به استقرار نظام مطلوب انسانى و الهى مىانجامد، چه نام دارد؟ و از چه ساختارها و ویژگىهایى برخوردار است که مىتواند طومار نظام ما و ایدههاى سیاسى بشر، چون جهانى شدن را در هم پیچید؟ این مقاله مىکوشد، پاسخى براى این پرسشها بیابد .