زیدیان پس از قیام زید و یحیی، پیوستن به جنبش حسنیان را در راستای باورهای خود دیدند و با نفس زکیه بیعت کردند. با روی کارآمدن عباسیان، بزرگان حسنی، که از پیش خود را لایق حکمرانی می دانستند و در این مدت صاحب پیروانی شده بودند، حکومت آنان را نامشروع خواندند و فعالیت سیاسی خود را ادامه دادند. ثمره حمایت زیدیان از جنبش حسنی، پنج قیام مهم در قرن دوم بود. نوشته حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و با هدف دست یابی به چگونگی مناسبات سیاسی این دو گروه، به وضعیت فرهنگی، اجتماعی و سیاسی آنان پیش از قیام نفس زکیه و سپس تعاملات آنان در قیام های یاد شده می پردازد. نتایج حاکی از آنست که مناسبت زیدیان و حسنیان در دو نمود همگرایی و واگرایی قابل پیگیری است و نشان از دو جریان مستقل و به هم آمیخته دارد.
هیات های تبشیری آمریکایی از دوره قاجار فعالیت گسترده ای در سراسر ایران آغاز کردند و عمدتا در قالب تاسیس مدرسه و موسسات درمانی به تبلیغ می پرداختند. آن ها به این منظور در ارومیه، همدان و تهران مدارس و بیمارستان هایی ساختند. مشهد نیز از جمله شهرهایی بود که در طی جنگ جهانی اول بیشتر مورد توجه هیات های تبشیری قرار گرفت. هیات تبشیری پرس بی تریان آمریکایی پس از تثبیت موقعیتش در مشهد، درصدد اجرای برنامه های خود برآمد و شروع به ساخت تاسیسات زیربنایی نظیر مدرسه، بیمارستان و کلیسا کرد. علمای مشهد نسبت به این اقدام واکنش جدی نشان دادند و تلاش کردند مانع از فعالیت های آن ها شوند. این هیات در سبزوار نیز دست به فعالیت تبلیغی زدند که با مخالفت مردم و علما مواجه شد و در مشهد نیز آیت الله نوغانی شیوه مناظره و ردیه نویسی را برای مقابله با کشیش های آمریکایی برگزید. مقاله حاضر ضمن بررسی واکنش های علمای شیعه طی سال های ۱۳۰۱ تا ۱۳۰۹ش در برابر فعالیت هیات تبشیری پرس بی تریان در مشهد و سبزوار، اقدامات انجام گرفته توسط آن ها و شیوه واکنش ها را براساس مطبوعات خراسان و اسناد باقی مانده مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است.
محور اصلی این نوشتار، واکاوی راهبرد شیعیان به رهبری امام کاظم علیه السلام (148- 183ق) بر اساس چارچوب نظاممند و انسجام منطقی شهید صدر و روش ترکیبی(متن - زمینه) است. امام علیه السلام در سختترین اوضاع سیاسی، با اتخاذ راهبرد ستیز و از طریق ایجاد پایگاه علمی- فرهنگی، پایگاه ارتباطاتی -تشکیلاتی، پایگاه اقتصادی - معیشتی و پایگاه سیاستگذاری تشیع، در مقابل دستگاه خلافت عباسی، جامعة شیعیان را حفظ کردند و در این زمینه از عناصر سیاسی تقیه، نفوذ تاکتیکی، پیامهای ارتباطی، انسجام و سازمان دهی، استقامت، صبر و آموزش و پرورش نیروهای کارآمد بهره بردند و در نتیجه به راهبُرد موفقیتآمیزی دست یافتند.
مسئله خلق قرآن، از جمله رویدادهای پُرآوازه دوران مأمون و جانشینان او، یک نزاع کلامی صرف نبود که مخالفان و موافقان آن، با استدلال و احتجاج به بیان دیدگاه خود بپردازند؛ بلکه با عنوان «محنت» به یک موضوع سیاسی و اجتماعی تبدیل شد و با تقسیم مسلمانان به دو دسته «باورمندان» و «غیرباورمندان» به آن، منازعات و مجادلات فراوانی را دامن زد و تا آنجا پیش رفت که انسجام فکری جامعه اسلامی را هم تهدید کرد. خلفای عباسی نیز در پی بهره برداری های خود از این ماجرا بودند. این مقاله، با رویکردی تاریخی و با روش توصیفی تحلیلی، کوشیده است مفهوم خلق قرآن و عوامل مطرح شدن این موضوع از سوی معتزله و عباسیان، و سرانجام سیاست امام هادی(ع) را در برخورد با این مسئله بررسی کند. یافته های پژوهش نمایانگر آن است که امام هادی(ع) همچون امامان پیش از خود، در برخورد با این مسئله، سیاستی متفاوت با دو جریان فکری حاکم، یعنی معتزله و اهل حدیث و نیز دستگاه خلافت پیش گرفتند. امام هادی(ع) موضوع خلق قرآن را یک فتنه می دانستند و بر همین اساس و با تدبیر ایشان، شیعیان از ورود به این بحث بی حاصل خودداری کردند.