اعتقاد به تناسب سوره ها ـ در هر دو شاخه اصلی آن؛ یعنی، ارتباط فرجام هر سوره با آغاز سوره بعد از خود و ارتباط مضمون میان سوره های پی در پی ـ عمدتاً مبتنی بر پذیرش توقیفی بودن ترتیب سوره ها و قبول دلایل مربوط به آن است؛ حال آنکه دلایل مؤید این دیدگاه، از نظر علمی فاقد اتقان لازم اند و از این رو، از اثبات وقوع توقیف در ترتیب سوره ها ناتوانند؛ افزون بر آنکه، سوره ها به طور کلی در افاده معانی خود، به سوره های قبل یا بعد تعلقی ندارند؛ بلکه در لابه لای هر کدام، موضوع یا موضوعاتی جداگانه به بحث نهاده شده اند که مستقل از دیگر سوره ها قابل ملاحظه و بررسی اند ـ هر چند همگونی هایی میان عموم سوره های قرآن از سوره های همجوار یا غیرهمجوار می توان یافت. همچنین جواز شرعی جا به جا تلاوت کردن آنها قرینه ای بر عدم وجود تناسب ذاتی میان آنهاست. علاوه بر آنکه با تامل در بسیاری از تناسب های ادعایی و برنهادن آنها با همدیگر می توان به ذوقی و سلیقه ای بودن استنباط آنها پی برد؛ چندان که به نظر می رسد تناسب ها و شباهت های مورد ادعا در سوره های همسایه ـ که طرفداران نظریه تناسب سوره ها آنها را مسلم تلقی کرده اند ـ به اصول ثابت و قابل قبول اتکا ندارند. بر این اساس، دشوار بتوان وجوه تناسب پیش گفته و دلالت آنها بر معانی واقعی را پذیرفت و در نتیجه، صحت اصل نظریه تناسب سوره ها سخت محل تردید است.
از دیرباز موضوع تقسیم آیات قرآن به محکم و متشابه و تبیین معنای تأویل، مورد توجه مفسران قرآن بوده و درباره سه موضوع: محکم، متشابه و تأویل بحث های گسترده ای انجام گرفته است. بیشترین بحث ها به تعیین معنای متشابه مربوط می شود که در میان انظار گوناگون دو نظر طرفدار بیشتری دارد. متشابه یعنی عوالم غیبی مانند: برزخ و صراط و امثال اینها و متشابه یعنی صفات خبری که به ظاهر حاکی از تجسیم و تشبیه خداست و نظریه اخیر مد نظر نویسنده این مقاله هم قرار دارد. واژه تأویل در قرآن در موارد متعددی به کار رفته است، مانند تبیین اسرار کارهای به ظاهر نازیبا در مورد مصاحب موسی؛ بیان اسرار عمل به قانون های الهی؛ تبیین واقعیت رویا؛ نمایان شدن همه حقایق قرآنی در روز قیامت و سرانجام تأویل متشابه. نظریه برگزیده تأویل متشابه، تفسیر آیه در پرتو آیات محکم است و به یک معنا از ظهور افرادی دست برمی داریم و به ظهور جملی اهمیت می دهیم. مثلاً آنجا که می فرماید: آسمان و زمین را با دست های خود آفریدیم، با توجه به قراین، منظور نفی شریک و همیار در آفرینش است یا در مورد آدم که می گوید: با دو دستم او را آفریدم، مقصود عنایت به آفرینش اوست. فتنه گران به ظاهر إفرادی تمسک می جویند و اذهان را مشوش و عقاید تشبیه و تجسم را ترویج می کنند ولی راسخان در علم به واقعیت آیات متشابه پی برده اند و به هر دو ایمان راسخ دارند و از تأویل آن آگاه هستند.
نظریات مختلفی پیرامون نسبت بین متشابهات قرآنی و مشطحیات عرفانی شکل گرفته است. یکی از نظریات مهم و مورد توجه، در این زمینه، نظریه روز بهان بقلی است که توجه جمعی از متفکرین و مستشرقین معاصر از جمله هانری کربن را به خود جلب کرده است. در این نظریه، متشابهات قرآنی از سنخ شطحیات عرفانی دانسته شده و مورد تحلیل قرار گرفته است. ما در این مقاله هرمنوتیکی آنها، وجوه تمایز بنیادی این دو را از هم نشان داده و به نقد نظریه مذکور پرداخته ایم.