مى توان ساختار تعالیم قرآن را در سه رهیافت کلى: ساختار دلالى، صنفى و معنایى (جزءنگر و کل نگر) دسته بندى کرد. هر چند این سه نوع رویکرد به معناى انفصال قطعى هر کدام از یکدیگر ـ بدون آنکه نقطه مشترکى داشته باشند ـ نیست.
این مقاله به بررسى این سه رهیافت به ویژه رویکرد معنایى (در شکل کل نگر) مى پردازد تا انسجام درون متنى از تعالیم وحى را بر مدار «توحید» بنمایاند، راهکارى براى فهم معارف قرآن فراهم آورد و نسخه اى به مربیان براى اصلاح فرد و جامعه، ارایه کند
مفسران درباره آیه «أ َنَّا نَأ ْتِی الأَرْضَ نَنْقُصُها مِنْ أ َطْرافِها» دیدگاه های متفاوتی را بیان نموده اند؛ چنان که مقصود از «ارض» سرزمین کفار مکه، سرزمین عموم کفار، اهل زمین، زمین و اهل آن دانسته شده است و درباره مقصود از «نقصان ارض» مواردی از جمله: فتح حوالی مکّه توسط پیامبر و یارانش، فتح سرزمین کفار توسط مسلمانان، مرگ علما و بهترین ساکنان زمین، از بین رفتن برکت زمین، بیضوی بودن زمین، کاستن از سرزمین جسم انسان به هنگام پیری، مرگ اهل معرفت، سکوت زبانِ حق در دوره ای از زمان، کاهش اوصاف ناپسند سرزمین روحانی انسان، هلاکت کافران و ظالمان تکذیب کننده پیامبران، کاسته شدن از نیرو و ثروت اهل باطل بیان شده است. از این رو تلاش برای نزدیک کردن دیدگاه ها و رسیدن به برداشتی استوارتر در این زمینه ضروری است. نظریه مختار دراین باره، پذیرش معنای تنزیلی «تهدید مشرکان و تبشیر مسلمانان» است؛ چنانکه این معنا با پذیرش دیدگاه «مرگ علما و بهترین ساکنان زمین» به عنوان معنایی تأویلی یا بطنی از آیه، منافات ندارد.