یک جرعه معرفت امثال القرآن
آرشیو
چکیده
متن
بس اندک سپاها که روز نـبرد ز بـسـیاری لـشـکر بـرآورد گـرد
چو لشکر بود اندک و یار بخت به از بیکران لشکر و کار سخت
وقتی نیت خالص باشد و برای رضای خدا کار انجام شود؛ هرچند سخت نیز باشد، سرانجام پیروزی و سربلندی در انتظار است. خداوند طالوت را به دلیل قدرت، شجاعت و تعهدش به فرماندهی قومش برگزید تا با جالوت نبرد کند. جمعیتی به ظاهر زیاد و نیرومند در اطرافش جمع شدند و به جانب دشمن حرکت کردند. راهپیمایی در آفتاب همهی آنها را تشنه کرده بود. طالوت به فرمان خدا آنها را آزمایش کرد و گفت: "به زودی در مسیر خود به رودخانهای میرسید خداوند به وسیله آن شما را آزمایش میکند. کسانی که از آن بنوشند و سیراب شوند از من نیستند و آنان که جز مقدار کمی ننوشند، از من هستند." همین که چشم آنها به نهر آب افتاد، خوشحال شدند و خود را به آن رسانیدند و جز عدهای معدود، بقیه خود را سیراب کردند.
طالوت متوجه شد که لشکر او، از اکثریتی بیاراده و سست عهد و اقلیتی با ایمان تشکیل شده است. او اکثریت بیانضباط و نافرمان را رها کرد و با جمع قلیل با ایمان، به سوی میدان جهاد پیش رفت. سپاه کوچک طالوت، از کمی نفرات به وحشت افتادند و به طالوت گفتند: "ما توانایی برابری با این سپاه قدرتمند را نداریم" ولی آنانی که ایمان راسخ به رستاخیز داشتند و دلهایشان از محبت خدا لبریز بود، از زیادی و نیرومندی سپاه دشمن و کمی عده خود نهراسیدند و با کمال شجاعت به طالوت گفتند: "تو آنچه را که صلاح میدانی، فرمان ده، ما نیز همه جا با تو همراه خواهیم بود و به خواست خدا با همین عده کم، با آنان جهاد خواهیم کرد؛ چه بسا جمعیتهای کم که به اراده خدا، بر جمعیتهای زیاد پیروز شدند و خداوند با استقامت کنندگان است".
با شروع آتش جنگ جالوت از لشکرگاه خویش بیرون آمد و بین دو لشکر مبارز طلبید. صدای او دلها را میلرزاند و کسی جرأت نداشت قدم به میدان نبرد بگذارد. در این هنگام نوجوانی به نام داوود که شاید بر اثر کمی سن، برای جنگ به میدان مبارزه نیامده بود، بلکه قصد او کمک به برادران جنگجوی خود بود، از سوی پدر فرمان گرفت و با فلاخنی که در دست داشت، یکی دو سنگ، ماهرانه بر پیشانی جالوت کوبید و او را به زمین انداخت و کشت. با کشته شدن جالوت، ترس و هراس عجیبی در سپاهیانش افتاد و سرانجام از برابر لشکر طالوت فرار کردند.([1])
... کم مّن فئةٍ قلیلةٍ غلبت فئةً کثیرة([2]) ؛ چه بسا گروههای کوچکی به فرمان خدا بر گروههای عظیمی پیروز شدند.
بذل جان سهل است، لیکن نزد جد ما کمیم و لشکر او بی عدد
....
گـر شـکیبـایی کـنند اربـاب دیـن در دو عالم حق بود با صابرین([3])
قال امام کاظم (علیه السلام):
قلیل الحقّ یدفع کثیر الباطل کما أن القلیل من النّار یحرق کثیرا الحَطَب؛ حق با همه کمی بسیاری از باطل را نابود میکند، بدانسان که کمی از آتش، بسیاری از هیزم را میسوزاند.([4])
[1]. جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، ج 2، ص 169.
[2]. البقره 2 : 249.
[3]. ابوالفضل داورپناه، انوارالعرفان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص 335.
[4]. صادق احسان بخش رشتی، آثار الصادقین، ج 7، ص 118
چو لشکر بود اندک و یار بخت به از بیکران لشکر و کار سخت
وقتی نیت خالص باشد و برای رضای خدا کار انجام شود؛ هرچند سخت نیز باشد، سرانجام پیروزی و سربلندی در انتظار است. خداوند طالوت را به دلیل قدرت، شجاعت و تعهدش به فرماندهی قومش برگزید تا با جالوت نبرد کند. جمعیتی به ظاهر زیاد و نیرومند در اطرافش جمع شدند و به جانب دشمن حرکت کردند. راهپیمایی در آفتاب همهی آنها را تشنه کرده بود. طالوت به فرمان خدا آنها را آزمایش کرد و گفت: "به زودی در مسیر خود به رودخانهای میرسید خداوند به وسیله آن شما را آزمایش میکند. کسانی که از آن بنوشند و سیراب شوند از من نیستند و آنان که جز مقدار کمی ننوشند، از من هستند." همین که چشم آنها به نهر آب افتاد، خوشحال شدند و خود را به آن رسانیدند و جز عدهای معدود، بقیه خود را سیراب کردند.
طالوت متوجه شد که لشکر او، از اکثریتی بیاراده و سست عهد و اقلیتی با ایمان تشکیل شده است. او اکثریت بیانضباط و نافرمان را رها کرد و با جمع قلیل با ایمان، به سوی میدان جهاد پیش رفت. سپاه کوچک طالوت، از کمی نفرات به وحشت افتادند و به طالوت گفتند: "ما توانایی برابری با این سپاه قدرتمند را نداریم" ولی آنانی که ایمان راسخ به رستاخیز داشتند و دلهایشان از محبت خدا لبریز بود، از زیادی و نیرومندی سپاه دشمن و کمی عده خود نهراسیدند و با کمال شجاعت به طالوت گفتند: "تو آنچه را که صلاح میدانی، فرمان ده، ما نیز همه جا با تو همراه خواهیم بود و به خواست خدا با همین عده کم، با آنان جهاد خواهیم کرد؛ چه بسا جمعیتهای کم که به اراده خدا، بر جمعیتهای زیاد پیروز شدند و خداوند با استقامت کنندگان است".
با شروع آتش جنگ جالوت از لشکرگاه خویش بیرون آمد و بین دو لشکر مبارز طلبید. صدای او دلها را میلرزاند و کسی جرأت نداشت قدم به میدان نبرد بگذارد. در این هنگام نوجوانی به نام داوود که شاید بر اثر کمی سن، برای جنگ به میدان مبارزه نیامده بود، بلکه قصد او کمک به برادران جنگجوی خود بود، از سوی پدر فرمان گرفت و با فلاخنی که در دست داشت، یکی دو سنگ، ماهرانه بر پیشانی جالوت کوبید و او را به زمین انداخت و کشت. با کشته شدن جالوت، ترس و هراس عجیبی در سپاهیانش افتاد و سرانجام از برابر لشکر طالوت فرار کردند.([1])
... کم مّن فئةٍ قلیلةٍ غلبت فئةً کثیرة([2]) ؛ چه بسا گروههای کوچکی به فرمان خدا بر گروههای عظیمی پیروز شدند.
بذل جان سهل است، لیکن نزد جد ما کمیم و لشکر او بی عدد
....
گـر شـکیبـایی کـنند اربـاب دیـن در دو عالم حق بود با صابرین([3])
قال امام کاظم (علیه السلام):
قلیل الحقّ یدفع کثیر الباطل کما أن القلیل من النّار یحرق کثیرا الحَطَب؛ حق با همه کمی بسیاری از باطل را نابود میکند، بدانسان که کمی از آتش، بسیاری از هیزم را میسوزاند.([4])
[1]. جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، ج 2، ص 169.
[2]. البقره 2 : 249.
[3]. ابوالفضل داورپناه، انوارالعرفان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص 335.
[4]. صادق احسان بخش رشتی، آثار الصادقین، ج 7، ص 118