دوره غیبت به دلیل فقدان حضور معصوم در جامعه برای شیعیان، دوره نقصان و حرمان تلقّی میشود. از اینرو، یکی از مهمترین مسائل پیشروی شیعیان در این دوره، مسئله «حق حاکمیت» و مبانی نظام سیاسی و دولت است. عمدهترین مباحث در باب مبانی نظام سیاسی شیعه در دو حوزه کلامی و فقهی طرح شده است. این مبانی به طور عمده، از سوی کسانی طرح و بسط یافتهاند که قایل به نظریه دولت مبتنی بر آموزه «ولایت فقیه» در عصر غیبت هستند. نوشته حاضر درآمدی بر طرح بحث درباره مبانی کلامی و فقهی نظام سیاسی شیعه در عصر غیبت، مبتنی بر آموزه «ولایت فقیه» است.
ایدة رکن رابع در فرقة شیخیه، از جایگاه ویژه ای برخوردار است؛ به طوری که برخی سران این فرقه، آن را برتر از اصول دین، حتی توحید و به عنوان اساس هستی و فلسفة آفرینش قلمداد کرده اند. سخنان سران شیخیه در تبیین رکن رابع، در نظام اعتقادی این فرقه دارای اشکالات و چالش های اساسی است و اختلافات عمیقی میان این ایده و اصول و مبانی اعتقادی شیعه، ازجمله نظریة نیابت وجود دارد. این نوشتار بر آن است که پس از بررسی مفهوم، جایگاه و مبانی رکن رابع در نظر شیخیه، نسبت آن با نظریة نیابت (عامه و خاصه) در فرهنگ شیعی را بررسی کند. بررسی به عمل آمده حاکی از آن است که: ایدة رکن رابع، انحراف و بدعتی در مبانی شیعه بوده و با نظریة نیابت، تفاوت های اساسی دارد؛ ضمن اینکه خود نیز از مبنا و دلیل قابل قبولی برخوردار نیست.
در این مقاله کوشش شده که به این پرسش که آیا می توان طریقة اخلاقیون را مدرسه ای معنوی و تربیتی دانست، از سه منظر پاسخ داده شود؛ ابتدا با تکیه بر تعریف کلاسیک عرفان، سپس با بیان مشکلات تعریف کلاسیک برای چنین قضاوتی، با ارائة تعریفی از عرفان بر مبنای مفهوم سنت و تحلیل آن به دو مفهوم فرهنگ و ادبیات و تحلیل مفهوم فرهنگ به دانش ها و نگرش و رفتارها، و نهایتاً با تکیه بر نگاه عمومی به مسئلة عارف و عرفان، عرفانی بودن طریقة اخلاقیون ثابت شده است.
از آنجاکه بیشتر براهین امروزی بر عصمت امام، صورت تکاملیافته ای از براهین مطرح شده در قرون نخستین است، با هدف آشنایی با پیشینه این براهین به معرفی و بررسی آنها پرداخته میشود. اگرچه میتوان آغاز تسمک به براهین عقلی را در سخنان خود امامان شیعی و برخی صحابة ایشان جستجو کرد، ابتکارات دیگر متکلمان پس از عصر حضور ائمه^ در تکامل بخشیدن به آنها و نیز ارائه براهین دیگری دراین باره غیر قابل چشم پوشی است. نگارنده درمجموع و در آن حوزه زمانی، سیزده برهان عقلی بر عصمت امام× شناسایی کرده که از نظر اثبات میزان قلمرو عصمت متنوع هستند و این امر نشان از دقت فراوان متکلمان امامیه دارد.
"پژوهش حاضر در آغاز به جایگاه مناظره در قرآن و سنت پیامبر صلیاللهعلیهوآله پرداخته و سپس اشاره کوتاهی به مناظره در عصر امیرالمؤمنین علیهالسلام دارد. در ادامه، به تلاشهای ائمه علیهمالسلام بویژه امام باقر علیهالسلام و امام صادق علیهالسلام در تعلیم و تربیت نیرو جهت مناظره با متکلمان و صاحبان اندیشههای سایر ادیان و فرق و مذاهب و تشویق و ترغیب آنان در تبلیغ و ترویج این فن و دفاع از آنان پرداخته شده است؛ همچنین تفاوت شیوه مناظرات متکلمان شیعه با متکلمان اهل سنت و علل مخالفت برخی از اصحاب ائمه با مسائل کلامی از مباحث دیگری است که در این پژوهش به آن توجه شده است.
"
"اولین نمود فعالیتهاى سیاسى ـ مذهبى ایرانیان متشیّع، شرکت آنان در مبارزاتى با شعار «الرضا من آل محمد صلىاللهعلیهوآله » بود که از سوى گروهى از عربهاى مهاجر ناراضى مطرح شد. در دوران تسلط استبداد فکرى و سیاسى امویان و عباسیان بر جامعه اسلامى، و نیز تسلط ترکان غزنوى و سلجوقى بر ایران، شیعیان به حکم مذهبى «تقیّه» گردن نهادند و در خفا به فعالیتهاى فرهنگى روى آوردند. این فعالیتها در اواخر دوره ملکشاه سلجوقى گسترش چشمگیرى یافت.
با تسلط مغولان بر ایران و بغداد، برترى سیاسى اهل تسنن از بین رفت و حتى براى مدتى کوتاه مذهب تشیع در ایران رسمیت یافت. تاریخ مذهبى ایران در دوره تیموریان در مسیر آشتى دو مذهب تسنن و تشیع، با تمایلى به جهت تشیع پیش رفت.
با رسمیت بخشیدن به مذهب تشیع از زمان شاه اسماعیل صفوى، تلاش بىوقفه و سرسختانه شیعیان در شکل و قالبهاى گوناگون، پس از نُه قرن به ثمر نشست."