فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۲۱ تا ۹۴۰ مورد از کل ۱٬۶۹۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
یادگیری، علاوه بر آن که در روان شناسی از جایگاه مهمی برخوردار است، در بحث های نظری و کاربردهای عملی در تعلیم و تربیت نیز دلالت های برجسته ای دارد. ابن سینا دراین باره آرایی را طرح می نماید که هم با فرهنگ اسلامی سازگار است و هم می تواند در تدوین نظریه تربیتی بومی در دوران معاصر کارآمد باشد. وی یادگیری را آموختن مطلبی می داند که برای یادگیرنده نادانسته بوده است و برای آن سه قسم را مطرح می کند: یادگیری مستقیم و بی واسطه، یادگیری با واسطه عقلی و یادگیری با واسطه وهمی. از میان این سه نوع، آنچه می تواند در بومی کردن روانشناسی یادگیری نقش مهمی ایفا کند، قسم نخست یادگیری است که در روان شناسی یادگیری معاصر نادیده گرفته شده است. ابن سینادر تبیین فرآیند یادگیری نیز معتقد است، فعالیت های تعلیم و تعلم تنها زمینه ساز یادگیری می باشد و علت اصلی یادگیری، افاضه علوم از عقل فعال است. وی علاوه بر استعداد از عوامل مؤثری چون اشتغال و دلبستگی نفس و نیز قدرت و شرافت آن نام می برد که در روان شناسی معاصر مورد غفلت واقع شده است. توجه به این نکات می تواند بر غنی سازی تحقیقات معاصر درباره یادگیری بیفزاید.
برهان صدیقین سینوی و عدم ابتناء بر بطلان تسلسل: دفاعی از برهان ابن سینا در برابر اشکال ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابن سینا برای اثبات وجود واجب در کتاب الاشارات، برهانی ارائه می دهد که این برهان نه تنها بر ابطال دور و تسلسل متوقف نیست، بلکه می توان از آن بطلان دور و تسلسل را نتیجه گرفت. صدرالمتألهین بر اصل این برهان اشکال خاصی را وارد می داند که بر مبنای آن تغییراتی را در مقدمات برهان اعمال کرده است. وی در صورت بندی خاص خود، بطلان دور و تسلسل را به عنوان مقدمه اثبات واجب مطرح می کند؛ اما این صورت بندی با اصل برهان ابن سینا همخوانی ندارد. اشکالی که صدرالمتألهین بر اصل برهان وارد می داند، این است که در این برهان، نیاز مجموعه ممکنات به علت خارجی، مبنای اثبات وجود واجب قرار گرفته، حال آن که این مجموعه، مجموعه ای اعتباری است و به علتی حقیقی نیاز ندارد. از نظر ملاصدرا این اشکال می تواند برهان ابن سینا را از حیطه براهین معتبر خارج سازد، از این رو او می کوشد با ارائه صورت بندی دیگری به این برهان اعتبار بخشیده و آن را به برهانی تبدیل سازد که دارای بیش ترین قرابت با شیوه صدیقین است. در این مقاله اثبات می شود که ابن سینا نیز چون ملاصدرا مجموعه ممکنات را امری اعتباری می داند ولی وجود واجب را بدون استعانت از بطلان تسلسل اثبات می کند.
مقایسه صلح پایدار در اندیشة انسان محور کانت و صلح عادلانه در اندیشة متفکران شیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«صلح» به عنوان یکی از بنیادی ترین نیازهای بشر در طول تاریخ، همواره کانون توجه و معرکه آرای فیلسوفان و متفکران بوده است. یکی از طرح هایی که بر پایه انسان محوری محض در عصر مدرنیته مطرح شد و محرک بسیاری از گام های آغازین در عرصه صلح بین الملل تلقی گردید، طرح «صلح پایدار» کانت است. اما از بررسی گفتمان مبتنی بر اندیشه شیعه، که مقصد نظام هستی را در پرتو آموزه های شریعت اسلام و احکام الهی ترسیم می کند، رویکردی خاص نسبت به صلح استنباط می شود که در محور آن، انسان عاقل دین محور است که آن را «صلح عادلانه» می نامیم. این مقاله به مقایسه دو رویکرد، یعنی رویکرد لائیک کانت به صلح پایدار، که مبتنی بر الزامات عقلی و اخلاقی است و رویکرد متفکران شیعه به صلح عادلانه، که مبنای صلح را تأمین عدالت می داند، می پردازد. رویکرد اخیر، به دلیل ریشه یابی علل تحقق صلح و ارائه طرحی جامع در زمینه بسترسازی برای صلح، از کارآمدی بیش تر و چشم اندازی روشن تر برخوردار است.
محکی موجود بما هو موجود از دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر چند که نظام فلسفی ابن سینا نظام عقلانی محضی است که بسیاری از اصول زیربنایی آن را اصول فلسفه ارسطویی تشکیل می دهد و فلسفه او فلسفه مشائی خوانده می شود، ولی با این وجود، ابن سینا هرگز خود را ملزم به حفظ تمامی مبانی فلسفه ارسطویی نمی داند و در بسیاری از موارد به نقد آن ها نیز می پردازد. ابن سینا با پذیرش برخی مبانی ارسطویی و ارائه اصول خاص فلسفی خود، مؤسس نظام فلسفه مشاء اسلامی به شمار می رود که فلسفه ای بر محور موجود است. او موضوع مابعدالطبیعه خود را موجود بما هو موجود می داند و اصول مابعدالطبیعی خود را بر مبنای آن بنا می کند.در طول تاریخ فلسفه، علاوه بر ابن سینا بسیاری از فیلسوفان پس از او نیز در عالم اسلام و در مغرب زمین، موضوع مابعدالطبیعه را موجود بما هو موجود می دانند، اما این هرگز بدین معنا نیست که همه این فلاسفه دارای ساختار مابعدالطبیعی واحدی هستند؛ در فلسفه ابن سینا موجود، مفهومی مشترک معنوی است که به تشکیک بر مصادیقش صدق می کند. معنای موجود بما هو موجود به قدری عام و فراگیر است که تمام موجودات عالم، محکی و مصداق آن قرار می گیرند. دامنه وسیع موجود بما هو موجود، همه موجودات را شامل می شود؛ از خداوند تبارک وتعالی گرفته تا ممکنات مجرد و سپس ممکنات مادی و در نهایت در پایین ترین مرتبه وجود، هیولای اولی. در میان این موجودات خداوند وجود محض مستغنی داشته، به هیچ موجود دیگری وابسته نیست و در مقابل، ممکنات وجود ربطی و تعلقی به واجب الوجود داشته و در حدوث و بقاء نیازمند وجود واجب اند.
زبان دین از دیدگاه ملاصدرا و قاضی سعید قمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبانشناسی دینی خواستار کشف رازهای زبان الاهی است که در قالب زبان بشری بیان شده است تا از این طریق، هم بتواند به سؤالات زیادی در مورد نحوهی نزول کلمات الاهی، چگونگی حفظ معانی کلمات در عالم علوی و عالم سفلی و ... پاسخ دهد و هم در مورد راهیابی به فحوای اصلی متون الاهی که همان نظر شارع مقدس است، به حقایقی دست یابد. در راستای فهم «زبان قرآن کریم»، شناخت نظریات ملاصدرا و قاضی سعید قمی از اهمیت بهسزایی برخوردار است؛ زیرا با تقابل این دو دیدگاه، گسترهی این مسایل نزد متفکران اسلامی، به خوبی آشکار میشود. مهمترین موضوع مورد بحث آنها، مسألهی «معناشناسی صفات الاهی» است. ملاصدرا با اختیار کردن زبان رمزی و حقیقی و رد هر گونه استعاره به تفسیر کلمات واجب الوجود پرداخت؛ در مقابل، قاضی سعید به زبان سلبی روی آورد. این نوشتار در صدد کشف علت اختلاف این دو متفکر در گزینش نوع زبان دینی است که دامنهی آن در «رابطهی لفظ و معنا» و «نحوهی دلالت اسم بر مسما» نیز کشیده شده است و پس از بیان دیدگاههای دو طرف در اثبات سخن خویش و رد نظر متقابل، به این مطلب دست مییابد که این اختلاف ریشه در مبانی انسانشناختی و جهانشناختی دارد و سرانجام در این نوشتار، دیدگاه قاضی سعید مورد نقد قرار میگیرد که از جمله پایبند نبودن قاضی سعید بر اصول مورد پذیرش خویش است
بررسی صحت انتساب اثر منطقی مفاتیح الخزائن به ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در انتساب برخی از آثار منتشر نشده ابن سینا به او تردید وجود دارد. شناخت نظام معرفتی و تحول اندیشه منطقی ابن سینا در گرو داوری در مورد صحت انتساب این آثار به او است. بررسی ساختار و سبک نگارش و تحلیل محتوایی و اسناد مربوط می تواند در این راستا گره گشا باشد.
اثر منطقی مفاتیح الخزائن از جمله آثار یاد شده است. تطبیق آن با سایر آثار شیخ و گذر از موارد شباهت و تفاوت ظاهری و رسیدن به مواضع خلاف و وفاق واقعی برای مشخص شدن صحت انتساب رساله به شیخ الرئیس ضروری است.
تحلیل محتوایی و مقایسه تطبیقی مفاتیح الخزائن با متون منطقی شیخ الرئیس تفاوت ها و نوآوری هایی را در این رساله نسبت به آثار ابن سینا تأیید می کند. در نوشتار حاضر با مقایسه متن مفاتیح الخزائن با آثار مسلم ابن سینا از لحاظ ساختار و محتوا، انتساب این اثر به ابن سینا بررسی خواهد شد.
این اثر شباهت بسیاری به اشارات ابن سینا دارد و اگر صحت انتساب به وی اثبات شود باید گفت رساله یاد شده از آثاری است که شیخ الرئیس آن را در اواخر عمر نگاشته است.
مشهورات در اندیشه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق منطق صوری سنتی منطق ارسطویی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق منطق صوری سنتی منطق ارسطویی منطق عالم اسلام
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی منطق صناعات خمس
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
یکی از مسئله های جنجال برانگیز در حکمت عملی و منطق ابن سینا، تفسیر دیدگاه وی در باب آراء محموده است. تفاسیر متفاوت از مشهورات خاص و عام که غالباً از دغدغه های کلامی، اخلاقی، اصولی و غیره متأثر است، تحلیل های متعارضی از آراء محموده را رقم زده است. داوری در این باره در گرو مداقه در کل نظام منطقی و حکمی مرتبط با مشهورات در اندیشه ابن سینا است که تاکنون بدان پرداخته نشده است. از نظر ابن سینا، شهرت تابع اجزاء قضیه نیست بلکه امری عارضی است که بر پایه حقیقت استوار نبوده و خاستگاهش اجتماع است. در باب برهان می توان از صدق و برهان پذیری مشهورات سخن گفت؛ اما در باب جدل تنها از حیث شهرت به این قضایا پرداخته می شود. نگاه ابن سینا به این قضایا کاملاً ابزارانگارانه است؛ زیرا از نظر وی مشهورات معرفت بخش و مفید یقین نیستند و تنها کارکردی مدنی دارند. این مقاله می کوشد تا با رویکردی تحلیلی به عنوان درآمدی بر تحلیل آراء محموده به واکاوی اندیشه ابن سینا در باب مشهورات بپردازد.
نظام فلسفی بابا افضل: طرحی نو در فلسفه اسلامی - ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سده ششم را در تاریخ فلسفه اسلامی-ایرانی می توان نقطة عطفی به شمار آورد، در این سده فلسفه با قرائت مشائی آن که در آثار فارابی و به ویژه ابن سینا ساخته و پرداخته شده بود، در مواجهه با انتقادات شدید غزالی دچار رکود شد و رفته رفته زمزمه تفکرات فلسفی تازه ای در قالب هایی غیر از نظام ارسطویی - ابن سینایی از جانب کسانی مانند شیخ شهاب الدین سهروردی به گوش می رسید. یکی از اندیشمندان ایرانی که در این سده ظهور کرد افضل الدین محمد مرقی کاشانی بود. گرچه در تاریخ فلسفه اسلامی - ایرانی نامش به آوازه دیگر متفکران سدة ششم نیست، اما باید توجه داشت که او فیلسوف نوپردازی است که سبک فلسفه ورزی خاصی دارد. بابا افضل به فراست دریافته بود که پس از انتقادات غزالی، تداوم تفکر فلسفی به شیوه مرسوم آن روزگار، یعنی به سبک مشائیان، آسان نیست و فلسفه مقبولیت خود را نزد مخاطبان از دست داده است. او به این اندیشه افتاد که طرحی نو در فلسفه دراندازد و راهی تازه پیش روی اندیشه ورزان و دانش وران بگشاید. بابا افضل ایراد اصلی را در ستیز و مخالفت کسانی مانند غزالی و دیگران با فلسفه نمی دید، بلکه معتقد بود که فلاسفه رسالت اصلی خود را فراموش کرده اند و در انجام کاری می کوشند که از عهده فلسفه بیرون است.
تعالی اعمال و تجسد ارواح(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چگونگی رابطه نفس و مکتسباتش همواره مورد توجه فلاسفه بوده است. در این میان نحوة حصول علم و کیفیت تأثیر فعل و خُلق بر نفس از وجوه مهم خودشناسی در حکمت متعالیه است. تحقیق در این مسایل بر پایة مبانی ای چون اصالت وجود، حرکت جوهری نفس، اتحاد عاقل و معقول و حدوث جسمانی نفس استوار است. ملاصدرا اثبات می کند که حقیقت نفس هر انسان حاصل تروّح (روحانی شدن) خصوصیات علمی و ملکات عملی و رسیدن به مرتبه اعلای نفس او است؛ همانگونه که حصول ملکات مختلف، خود مبدأ فاعلی صدور اعمال و صور علمی جزیی در مراتب نازل است.
ارزیابی نقد ملاصدرا بر تقریر ابن سینا از علم تفصیلی خداوند به موجودات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی الهیات بالمعنی الاخص صفات واجب
علم تفصیلی خدای تعالی به جهان هستی، یکی از مسائل فلسفی است که با بحث ها و چالش های بسیاری رو برو بوده است. در این میان، اندیشمندان اسلامی به تبیین این مسئله پرداخته، تلاش کردند تا بر چالش های مطرح شده نیز فائق آیند؛ در یکی از این بحث ها سازگاری مفاهیم به کار رفته در آموزه «خدای دگرگون ناپذیر، عالم به غیر است» مورد بررسی قرار می گیرد.
یک راه برای نشان دادن توفیق یا عدم توفیق هر یک از این اندیشمندان، ارزیابی دلایل، پیشفرض ها و لوازم سخن ایشان در مورد علم به خداست. ابن سینا علم تفصیلی واجب تعالی را « لازم ذات» می داند که هیچ گونه وجود منحازی ندارد تا ذات واجب برای عالم شدن ناگزیر از پیداکردن وضع، نسبت به آن باشد و از این رو در دیدگاه او چنین علمی موجب دگرگونی ذات الهی نمی شود. . ابن سینا معتقد است این نظریه از سازگاری درونی برخوردار است؛ امَا تحلیل سخن او نشان می دهد که این دیدگاه در بردارنده پیش فرض هایی است که برخی از آن ها مورد اعتراض صدرالمتألهین است. وی بر آن است که ابن سینا میان دو گونه «لازم ذات» خلط کرده است و به این جهت از تبیین سازگاری یاد شده ناتوان است.
خواطر رحمانی و خواطر شیطانی از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از نظر ملاصدرا، خاطر به مثابه پیام، دارای سه جزء اصلی است: (1) فرستنده پیام،
(2) محتوای پیام، (3) گیرنده پیام. خاطر رحمانی پیامی است که از جانب فرشته فرستاده میشود و الهام نام دارد و ویژگی آن سوق دهندگی انسان به سوی خیر یعنی به فعلیت رساندن قوا براساس حکم عقل و به طور متعادل است. خاطر شیطانی پیامی است که از جانب شیطان فرستاده میشود، وسوسه نام دارد و انسان را به سوی شر سوق میدهد؛ به این معنی که باعث میشود وی به برخی قوای خود بیشتر بپردازد و آنها را به صورت نامتعادل به فعلیت برساند. انسان با جنبه عالی خود که همان مرتبه عقل اوست با ملائکه ارتباط برقرار کرده، خواطر رحمانی دریافت میکند و با جنبة سافل خود که همان مرتبة وهم اوست با شیاطین ارتباط برقرار کرده و خواطر شیطانی دریافت مینماید. عوامل دریافت خواطر دو دسته اند: (1) عوامل الهی: عامل الهی دریافت خاطر رحمانی توفیق و عامل الهی دریافت خاطر شیطانی خذلان نام دارد؛ (2) عوامل انسانی: مقصود رفتارها و اعمالی است که اگر نیکو بوده و براساس عقل باشد انسان را مستعد پذیرش خواطر رحمانی میکند واگر ناپسند بوده و براساس شهوت و وهم باشد نفس انسانی را آماده پذیرش خواطر شیطانی می نماید.
معرفت شهودی و عقلانی در حکمت اشراقی سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«حکمت» اصیل نزد سهروردی آن است که بر دریافت های شهودی و ذوقی مبتنی باشد. ولی دریافت های شهودی، دفعی، بسیط، بیان ناپذیر و غیرگزاره ای اند، حال آنکه مخاطب حکمت اشراق با نظامی فلسفی مواجه است که از تألیف مفاهیم و گزاره ها پدید آمده است و دو ویژگی مهم آن تدریجی الحصول و تفصیلی بودن است. با این اوصاف چگونه ممکن است معرفتی که فی نفسه بیان ناپذیر است، مبنای معرفتی شود که فی حد ذاته با مفاهیم و گزاره ها تقویم می شود؟ نگارنده در این مقاله با نگاهی روش شناختی به حکمت اشراق سهروردی نشان می دهد که حکمتِ بحثی اشراق که توسط او به رشته تحریر درآمده است، چیزی متمایز از معارف شهودی اش بوده و دلالتش بر شهودات نیز به نحو مجازی و یا اعتباری است. در حکمت اشراق، عقل در کشف حقیقت ناتوان، ولی در نظام سازی مبتنی بر شهودات باطنی، خلّاق و اصیل است. وظیفه عقل در این مقام نقّادی، مفهوم سازی و نهایتاً انسجام بخشی به نظام معرفتی گزاره ای است؛ امری که نمی توان آن را از شهود انتظار داشت.
حل پارادوکس علم به جوهر در کتاب تعلیقات ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در کتاب تعلیقات ـ که به احتمال زیاد حاصل درس نوشته های شاگردان شیخ الرئیس است ـ تلاش می شود تا به پارادوکسی در خصوص علم به جوهر پاسخ داده شود. این پارادوکس را می توان بدین صورت بازسازی کرد که اگر با علم به شیء، عین ماهیت آن به ذهن می آید، آن گاه وقتی به جوهری علم پیدا می کنیم باید عین ماهیت آن، که جوهر است، به ذهن بیاید. از طرف دیگر، در فلسفه مشاء، علم از کیفیات نفسانی و از اعراض است. بدین ترتیب، با تناقضی مواجه می شویم که علم ما به جوهر هم باید جوهر باشد و هم باید عرض باشد و جوهر نباشد. پاسخ تعلیقات به این پارادوکس آن است که آن چه جوهر است، مفهوم جوهر است که همان «در موضوع نبودن» است و آن چه عرض است، علم ما به جوهر است که از کیفیات نفسانی است. بنابراین موضوع در دوگزاره به ظاهر متناقض عیناً یکی نیست، بلکه در یکی مفهوم جوهر است و در دیگری مصداق ذهنی جوهر. از این جا معلوم می شود که پاسخی که صدرالمتالهین با به کارگیری مفاهیم حمل اولی ذاتی و حمل شایع صناعی به این پارادوکس (و پارادوکس های مشابه، مانند پارادوکس معدوم مطلق و یا کلی و جزئی) مطرح می کند، در آثار شیخ الرئیس سابقه دارد.
صدرالمتالهین و شش رویکرد رایج در زبان قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مختصر نه ارائه دیدگاه صدرا درباره زبان قرآن، که بیشتر ارائه تقسیم بندی و نقدهای صدرا بر رویکردهای مختلف در زبان قرآن است. بدین ترتیب، مقاله در بُعد سلبی و نقد و بررسیِ رویکردها به رشته تحریر درآمده و در پی بُعد اثباتی و تبیین دیدگاه صدرا نیست؛ گرچه از پسِ این شناخت سلبی، دیدگاه صدرا نیز تا حدی به روشنی می گراید. در بررسی و بحث از نظریات شناختاری و غیرشناختاری مطرح شده در مباحث زبان دینی، به طور عام، و زبان قرآن، به طور خاص، صدرا به 6 نظریه تصریح و یا اشاره کرده است. زبان ظاهرگرا، زبان اسراف در تاویل، زبان اقتصاد، زبان مجاز و استعاره نظریات شناختاری اند، و زبان شعر و خطابه و زبان قومْ نظریات غیرشناختاری اند که در این مقاله مورد نقد و تحلیل قرار می گیرند.
گزاره ماهوی نزد ابن سینا و جهت سور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابن سینا با آن که به تمایز میان «جهت حمل» و «جهت سور» تصریح کرده است، در عمل، تنها به جهت حمل و تقسیمات آن پرداخته و از جهت سور و اهمیت آن در فلسفه اسلامی غافل مانده است. یکی از کاربردهای جهت سور، حمل نوع بر جنس است. به نظر ابن سینا، در گزاره «حیوان انسان است» اگر نظر به افراد حیوان باشد، جهت گزاره جهت ضرورت یا امتناع خواهد بود، اما اگر نظر به حقیقت و ماهیت حیوان باشد، جهت آن امکان است. گزاره دال بر امکان حمل نوع بر جنس (مانند «حیوان انسان است به امکان») گزاره ای است که در منطق قدیم نامی برای آن وضع نشده است و از این رو، آن را «گزاره ماهوی» می نامیم. گزاره ماهوی در قالب هیچ یک از تقسیم بندی های رایج منطق قدیم نمی گنجد؛ زیرا این گزاره نه شخصیه است، نه طبیعیه، نه مهمله و نه محصوره، چنان که نه حمل اولی است و نه حمل شایع. راز بیرون ماندن گزاره ماهوی از تقسیم بندی های رایج این است که این تقسیم بندی ها تنها برای گزاره های مطلقه و گزاره های موجهه به «جهت حمل» هستند در حالی که گزاره ماهوی را اصولا نمی توان جهت حمل دانست، بلکه باید آن را «جهت سور» به شمار آورد.