فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۶۱ تا ۴۸۰ مورد از کل ۱٬۳۶۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
ازلیت خداوند پرداخته می شود. در فلسفة دین معاصر، دیدگاه های گوناگون دربارة ازلیت خداوند، در سه تفسیر 1. فرازمانی استمراری، 2. فرازمانی غیر استمراری، و 3. زمانی گرایی خلاصه شده است. با بررسی آثار ملاصدرا به سه تفسیر از ازلیت الهی دست می یابیم که از آن ها به 1. فرازمانی غیر استمراری، 2. احاطه بر همة زمان ها، و 3. فرازمانی استمراری تعبیر می کنیم. این سه تفسیر در آثار او بیش تر با تعبیرات ازلیت، اولیت، و سرمدیت بیان می شود که بر اساس شیوة خاص حکمت صدرایی در کنار یک دیگر قرار می گیرند و با هم قابل جمع هستند. بدین سان در ازلیت (تفسیر فرازمانی غیر استمراری) بر تنزیه خداوند از محدودیت تأکید می شود؛ که نمونه ای از صفات سلبی یا جلال است. در اولیت به احاطة خداوند بر زمان و موجودات زمانمند تکیه می شود؛ که نمونه ای از صفات جمال یا فعل است. سرانجام با سرمدیت (تصور فرازمانی استمراری) تلاش می شود که دو تصور استمرار و گستردگی وجود خداوند با تعالی و برتری ذات او از زمان جمع شود. نتیجه آن که دیدگاه ملاصدرا دربارة ازلیت الهی در عین توصیفات متفاوت، جامعیت، سازگاری درونی، و نیز قوام و استحکامی را که یک نظریة جامع لازم است داشته باشد دارد
وحدت یا تعدد انگاره از حرکت جوهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حرکت جوهری از مهمترین اضلاع هندسه معرفتی حکمت متعالیه است. در این نوشتار جنبه تصوری بحث و چگونگی ابتنای حرکت جوهری بر مبنای اصالت وجود مورد بحث قرار گرفته است. با توجه به تعدد برداشت از اصالت وجود و اعتباریت ماهیت، تصور و انگاره ما از حرکت جوهری نیز متعدد می گردد.یک تقریر از حرکت جوهری با قبول ماهیت بالتبع و بالعرضِ محقق در عالم خارج به واسطه وجود و تقریر دوم مبتنی بر عدم تحقق ماهیت در عالم خارج شکل می گیرد که با توجه به هر دو انگاره و نحوه ابتنای آنها بر اصالت وجود ، هر دو تقریر در نهایت مورد چالش قرار می گیرند.
میراث شرایع پیشین و حکیمان متاله در معنای توحید در اندیشه فلسفی علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
ایمان از دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلام جدید عقل و ایمان
نقش انسان شناسی در اخلاق بر مبنای تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در جهان بینی الهی، هر موجودی که در جهان امکانی سهمی از هستی دارد، از سه مبدأ «فاعلی»، «داخلی» و «غایی» برخوردار است. انسان نیز دارای این مبادی سه گانه است و علامه طباطبایی این مبادی را مدخلی برای ورود به نظام اخلاق ترسیم نموده که براساس آن می توان نقش انسان شناسی در اخلاق را در نظر ایشان تبیین نمود. ایشان به مقتضای مبدأ فاعلی انسان، الگوی «اخلاق توحیدی» را مطرح نموده که نه تنها نگرش انسانِ محدود در این عالم مادی را به سمت اخلاق مابعدالطبیعه ترغیب می کند، در تحقق عینی ارزش های اخلاقی و نیز ایجاد انگیزه در عاملِ اخلاقی نیز تأثیر قابل توجهی دارد. همچنین به مقتضای مبدأ داخلی، ضمن تحلیل قوای نفس انسان، الگوی «اخلاق عقلانی» را ارائه نموده و مسئولیت اخلاقی انسان را منوط به بهره مندی از درک اخلاقی او دانسته است. ایشان به مقتضای مبدأ غایی، داشتن انگیزه الهی را مهم ترین عنصر در اخلاقی بودن فعل قلمداد کرده است. در این مقاله تلاش خواهد شد تا ضمن تبیین این مبادی سه گانه ناظر به انسان، دیدگاه علامه درباره نقش انسان شناسی در اخلاق تبیین و بررسی گردد. روش این مقاله در مراجعه به آرا، استنادی و در تبیین محتوا توصیفی تحلیلی است.
فرایند حصول شناخت آدمی در فلسفة صدرالمتألهین شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیا با حذف عقل فعال به عنوان علت حقیقی افاضة صور ادراکی در فلسفة صدر المتألهین شیرازی امکان یافتن راهکار دیگری برای تبیین فرایند حصول شناخت انسانی بر اساس مبانی موجود در این فلسفه وجود دارد؟ این مقاله نشان می دهد که علی رغم اختصاص صفحات زیادی از آثار صدرا به مسئلة کیفیت حصول معرفت آدمی نسبت به موجودات جهان با محوریت واهب الصور به عنوان علت حقیقی این امر، اصول و مبانی خاص حکمت متعالیه ما را از آن تحلیل معیوب بی نیاز ساخته، و راهکار قابل قبول تر و ساده تری در اختیار ما می گذارد. این راهکار مبتنی بر اصول و نکته نظرهای ابتکاری این فیلسوف هم چون؛ اصالت وجود، وحدت تشکیکی وجود، نوع هویت وجودی انسان در حکمت متعالیه، اتحاد عالم و معلوم و نتایج آن و تقسیم علم به بسیط و مرکب است. ما نشان خواهیم داد که این مبانی ضمن این که گشودگی مراتب هستی را بر روی یک دیگر قابل دفاع می سازد، با تکیه بر حرکت اشتدادی وجودی انسان، فرایند حصول شناخت آدمی را به نحو موجهی تبیین می کند
معناشناسی متون دینی با کاربست آموزه حقیقت و رقیقت در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزة حقیقت و رقیقت آموزه ای برهانی عرفانی است که صدرا آن را با مطالعات میان رشته ای و تعمق در برخی متون کلیدی دینی به دست آورده و سپس، با کاربردی وسیع در تجزیه و تحلیل های مختلف فلسفی، آن را در تفسیر سایر متون دینی نیز استخدام کرده است تا با آن فهمی درست و به دور از تنزیه صِرف و تشبیه محض در الهیات فلسفی و جهان بینی عقلانی ارائه دهد. بر اساس این آموزه، حداقل دو طبقة کلی برای موجودات قابل تصویر است؛ «حقیقت» به منزلة خزاین و ملکوت و «رقیقت» به منزلة تنزل وجود از آن مراتب. این آموزة متناظر با تشکیک در مظاهر، «حقیقت» را «متنزّل» در مراتب رقیقه و رقایق می داند و سلسلة عریض و طویل هستی را دارای وحدت حقیقت می بیند، و از کثرت تباینی موجودات به شدت فاصله می گیرد و به توحید شخصی وجود می گراید. بر این اساس هستی از حقیقت اصیل خود به عالم اسمای الهی تجلی می کند، و از آن پس سیر نزولی آغاز و با گذر از هر عالمی تنزلی دیگر روی می دهد، و یکی دیگر از رقایق بروز می کند. برخی متون غامض دینی دربارة موجودات، فقط با این آموزه قابل تفسیر مطلوب و به دور از تشبیه صِرف یا تنزیه و تعطیل محض است که در آن ها از عینیت اولیت و آخریت حق تعالی، عینیت ظهور و بطون واجب، معیت خداوند با مخلوقات بدون تجافی از مقام شامخ وجوب، تنزل موجودات از گنجینة غیب الهی، و تأثیر اسمای الهی در کیان موجودات و فیض بخشی به هستی سخن به میان آمده است.
دیدگاه هیوم و جی. ال. مکی در مسئله شر و تطبیق آن با حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت تجربه باوری انگلیسی (قرن 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
تحلیل متناقض نمایِ "" ثبوت عقول مجرده درصقع ربوبی در عین اثبات ماهیت برای عقول""، از منظر صدرالمتالهین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
بنابر قاعده ترکّب هر ممکنی از وجود و ماهیت، ماهیت به معنای منطقی خود یا همان ""حدّ الشیء""، برای تمامی ماسوی الله که ممکن هستند ثابت است. همچنین برهان های اثبات توحید واجب الوجود نیز، غیر از واجب الوجود واحد را متّصف به امکان ذاتی می نمایند. با این حال و طبق تصریحات صدرالمتالهین، جایگاه عقول مجرّده در صقع ربوبی بوده که طبق اذعان ایشان، مقام «أمر» و خلوّ از امکانات ماهوی است.
مساله اصلی این پژوهش، تبیین دقیق این تناقض ظاهری بوده که بر اساس شیوه تحلیلی – توصیفی و در ضمن اشاره به کلماتی از صدرالمتالهین در اثبات و نفی ماهیت از مفارقات نوریه صورت می پذیرد. پس از تبیین تناقض ظاهری، سعی بر بیان رهیافتی برای جمع بین اثبات و نفی ماهیت از عقول مجرده می شود که همانا پیشنهاد معنایی متفاوت از ماهیت منطقی بوده که أعمّ از آن نیز می باشد. معنا مذکور ""مطلق تعیّن وجودی"" است که با استفاده از آن، مواضع اثبات و نفی ماهیت از عقول توجیه و تبیین می گردد.
تسلسل تنازلى در فلسفه میرداماد و نقد آن در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی علت و معلول
مسئله تسلسل ازجمله کهن ترین مسائل فلسفى است که ارسطو آن را مطرح کرده است. نخستین پژوهش جدى در مسئله تسلسل تنازلى را میرداماد انجام داد. تسلسل تنازلى یعنى علت در ابتداى سلسله قرار گیرد و معلول ها به انتها نرسند. میرداماد با شرایط ویژه اى که براى ابطال تسلسل تعریف مى کند، تسلسل تنازلى را محال نمى داند. وى دو شرط اجتماع عقلى معلول در علت و همسویى جهت ترتب با جهت بى نهایت بودن علت ها را در تسلسل تنازلى موجود ندیده، حکم به عدم استحاله آن مى کند. دلیل این امر آن است که میرداماد بنا بر حدوث دهرى و سرمدى، و مسبوقیت معلول به عدم فکّى خویش در علت و مبانى تقدم بالعلیه، معتقد است که این تسلسل محال نیست. صدرالمتألهین نیز با توجه به رابط بودن معلول نسبت به علت و عدم استقلال آن معتقد است که اساسا این مسئله مطرح نمى شود و در صورت طرح، تسلسل داراى انتها خواهد بود. از سویى فلاسفه صدرایى با مبانى فلاسفه پیش از میرداماد اجتماع عینى وجود را دیده و نظر میرداماد را نقد کرده اند.
تحلیل معرفت محورانه مراتب ایمان در فلسفه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئلة ذومراتب بودن ایمان از مسائل مهم مبحث ایمان است و در اندیشة دینی قرآن جایگاه خاصی دارد. این مسئله که منبعث از آیات قرآنی است در تفسیر ""ملاصدرا"" (۹۷۹-۱۰۵۰ق/ ۱۵۷۱-۱۶۴۰م) نیز مورد توجه قرار گرفته است. ملاصدرا در این زمینه انقسامات مختلفی از ایمان را در مواضع مختلف بیان می کند، لیکن این تحقیق عهده دار بررسی روش شناختی و منسجم این مسئله بوده لذا به تحلیلی نظام مند که مبتنی بر نظریة ملاصدرا در بارة ماهیت ایمان است می پردازد. نظریة ملاصدرا در ماهیت ایمان، نظریه ای معرفت گرایانه است و اصالت را در ایمان به علم و معرفت می دهد. بر این اساس تحلیل مراتب ایمان، تحلیلی معرفت محورانه را می طلبد.
مطابق تحلیل معرفت محورانه، نخستین مرتبة ایمان که ایمان لفظی است، فاقد عنصر اساسی معرفت بوده و اطلاق ایمان بر آن، اطلاق مجازی است و تنها مفهوم فقهی اسلام بر آن حمل می گردد. مرتبة دوم که از آن به ایمان تقلیدی تعبیر شده است ایمان عوام است که دارای درجه ای از معرفت است که به آن اعتقاد گفته می شود و آن معرفتی تقلیدی است که مشروط و تبعی است و در صورتی که منجر به عمل گردد دارای حقیقت ایمان است. مرتبة سوم، مرتبة ایمان برهانی است که ایمان خواص است و واجد معرفت یقینی است لیکن یقین آن در حد «علم الیقین»، نخستین مرتبة یقین، است. مرتبة چهارم، مرتبة ایمان کشفی است که خود دارای دو مرتبة «عین الیقین» و «حق الیقین» است. که به خواص خواص مؤمنان و اخصین از ایشان اختصاص دارد.
روح بخاری در فلسفه اسلامی و در حکمت معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخار برآمده از قسمت های لطیف اخلاط موجود در بدن را روح بخاری می گویند. روح بخاری، لطیف ترین جزء بدن جسمانی به شمار می آید و نقش واسطه گری میان نفس مجرد و بدن مادی را به عهده دارد.
ابن سینا در تبیین روح بخاری و مباحث مربوط به آن، توضیحات مبسوطی دارد که پس از وی این توضیحات در کلمات شیخ اشراق و ملاصدرا نیز قابل پی گیری است.
روح بخاری از آن جهت که به سلامت و یا مرض بدن انسانی مربوط می شود مورد توجه اطبای متقدم بوده و در طب قدیم از آن سخن به میان آمده است و در عین حال، از آن جهت که بر فرض قبول وجود آن، می تواند نقش واسطه گری میان نفس و بدن را به عهده گیرد، مورد توجه فیلسوف قرار گرفته و در علم النفس، از آن بحث شده است.
ابطال روح بخاری در پزشکی مدرن، خللی به علم النفس فلسفی وارد نمی سازد چون فیلسوف، روح بخاری را به عنوان اصل موضوعی از طب قدیم اخذ کرده است
تبیین نظریه ی انکشاف در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیا می توان برای افکار صدرالمتألهین، ادوار مختلف فکری در نظر گرفت؟ در صورت ممکن، آرای خاص حکمت متعالیه مربوط و منوط به کدام دوره از حیات عقلی وی می باشد؟ با این مبنا، نگارنده در این نوشتار سعی بر آن داشته است که با ابتنای بر دو رویکرد کلان و محوری وحدت تشکیکی و وحدت شخصی، خوانشی مجدد از اهمّ اصول صدرایی انجام دهد. در این میان، تفکر غالب در دوره ی اول را که با محوریت نظام تشکیک وجود، سامان یافته است، به عنوان صدرای متقدم معرفی کرده که فحوای مطالب این دوره، عمدتاً مربوط به مشی با جمهور فلاسفه و جمع آوری عموم آرا بوده است؛ اما تفکر خاص صدرا را که مبیّن تعالی حکمت متعالی می باشد، مرتبط به دوره ی تحوّل و تکامل آرای وی به مثابه صدرای متأخر دانسته است. سپس با اتخاذ رویکرد تأویلی و اجتهادی، نظریه ی مختص این دوره را تحت عنوان «نظریه انکشاف» استنباط نموده و آن را معیار شناسایی غایت آرای صدرا و لوازم سخنانش قرار داده است. در بخش دیگر مقاله نیز به برخی تعارضات و ابهاماتی که در نتیجه ی آمیزش این دو دوره از افکار صدرا حاصل شده، پرداخته است. مدعای مطرح شده برای حل و فصل این دسته مسائل نیز آن است که سنخ تفکر دوره ی صدرای متقدم را سیر آموزشی تشکیل داده که مدخل حکمت متعالیه می باشد؛ اما نوع مباحث گفته شده توسط صدرای متأخر، همان معارف ویژه ی حکمت متعالیه خواهد بود.
نقد و بررسی تطبیقی نظریه «طرح عظیم» استیون هاوکینگ از منظر حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه «طرح عظیم» استیون هاوکینگ از مهم ترین تئوری های مطرح شده در چند سال اخیر است که به علت محتوای این تئوری مبنی بر انکار ضرورت وجود خداوند و خلقت جهان هستی از «هیچ»، در میان محافل فیزیکی و دینی واکنش های متفاوتی را به همراه داشته است. در این پژوهش نویسنده با استفاده از مبانی حکمت متعالیه و با فرض صحت تمامی نظریات فیزیکی هاوکینگ نشان خواهد داد که مفهوم «هیچ» مورد استناد هاوکینگ با مفهوم خلأ در حکمت متعالیه بسیار متفاوت است و به معنای نیستی محض نمی باشد و خلقت جهان به واسطه «هیچ» مورد استناد هاوکینگ، هیچ گونه منافاتی با خالقیت خداوند نخواهد داشت و با فرض صحت تئوری «M» نقش خداوند در ربوبیت و خالقیت، مفروض و مبرهن است که در این راستا مبانی معرفت شناسی و هستی شناسی هاوکینگ و صدرالمتألهین و چگونگی آفرینش عالم ناسوت و نظام مندی عالم ناسوت و نقش خداوند، مورد تطبیق و نقد و بررسی قرار خواهد گرفت.
یگانه انگاری صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در فلسفة ملاصدرا پس از اثبات نفس، به مجرد و غیر مادی بودن نفس استدلال می شود. حال پرسش این است که با وجود نفس مجرد، آیا ملاصدرا دوگانه انگار است یا یگانه انگار؟ در این مقاله بر اساس اصول صدرایی روشن خواهد شد که وجود انسان، از نطفه تا آخرین مراتب تجردش، حقیقت واحدی است که مدارج و حیثیات گوناگون دارد و مفهوم نفس و بدن از آن مراتب و حیثیات گوناگون انتزاع می شود بدون آن که مرز دقیق و غیر قابل عبوری بین آن ها وجود داشته باشد. اصل حرکت جوهری و تکامل ذاتی به همراه وحدت حقیقت وجود امکان چنین تبیینی را برای صدرا فراهم می کند. وی همچنین، با کمک گرفتن از مدل مفهومی اصل وحدت صورت و ماده (فعل و قوه)، وجود انسان را حقیقتی می شمارد که دارای دو جنبة فعل و قوه (نفس و بدن) است
معنا، چیستی و هستی شناسی عقل از نظر ملاصدرا و دکارت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
ملاصدرا برای عقل معانی بسیاری برشمرده است کهبرخی ناظر به عقل نظری و برخی ناظر به عقل عملی اند. ملاصدرا معتقد است عقل در وجود انسان، حقیقت پیوسته ای دارد و انسان با حرکت جوهری خویش و در پرتوی عنایت عقل فعال، آن را به فعلیت می رساند؛ تاجایی که انسان می تواند به موجودی مجرد از ماده تبدیل شود. دکارت معتقد است عقل ممیز انسان از سایر موجودات، قوه درست حکم کردن و تمییز نادرست از درست، و در همه انسان ها یکسان است. معنای عقل دکارتی را باید در کارکرد عقل در فلسفه او جست؛ کارکردی که از دل ریاضیات بیرون می آید. عقل و روش در فلسفه دکارت فقط تمایز مفهومی دارند. عقل دکارتی هم مرتبه عقل بالملکه در فلسفه ملاصدراست. البته ملاصدرا به آن بسنده نکرده، بلکه آن را توسعه داده و برای آن مراتبی درنظر گرفته است. هردو اندیشمند، تعقل را در پرتوی نور عقلی و شهود معنا می کنند. ملاصدرا عقیده دارد عقل انسان می تواند به مرتبه ای وجودی برسد که عقول را مشاهده و صور عقلی را ادراک کند. دکارت معتقد است نور عقلی، همان عقل فطری ذهن است که اشیا را واضح و متمایز ادراک می کند.
تبیین آثار بساطت وجود و تشکیک مراتب آن بر کیفیت صفات الهی از منظر صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واجب الوجود در ذات خویش، متصف به صفات متعدد ذاتی و حقیقی است. از سوی دیگر، واجب الوجود شیئی بسیط و در نهایت صرافت است. از دیدگاه صدرالمتألهین، جمع بین صفات متکثر و بساطت ذات حق تعالی، با تکیه بر قاعده بساطت ذات وجود در عین تشکیک مراتب آن، صورت می پذیرد. دیدگاه خاصِ ارائه شده از سوی صدرالمتألهین در مورد صفات، سبب ارائة ویژگی هایی خاص از سوی وی در مورد صفات الهی می شود. هدف این پژوهش، تبیین این ویژگی ها بر اساس تمرکز بر بساطت ذات و تشکیک مراتب صدرایی است و رهیافت آن، که با شیوه تحلیلی توصیفیِ صفات الهی از منظر وی حاصل شده است اثبات پنج خصوصیت ذیل است: 1. ثبوت بالعرض صفات الهی؛ 2. تشکیک صفات؛ 3. توحید و بساطت صفات؛ 4. وجوب صفات؛ 5. حضور صفات در تمام مراتب هستی، برای اوصاف الهی
ارزیابی انگاره صدرالمتألهین درباره مسئله تعامل علّی با رویکرد دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعامل علّی، راه حلی برای توصیف چگونگی ارتباط دوجانبه نفس و بدن است. اگر نفس امری مجرد و بدن امری مادی است، چگونه این دو که به لحاظ ماهوی از هم متمایزند، با یکدیگر رابطه خواهند داشت؟ ملاصدرا به تبع فیلسوفان پیش از خود، برای حل این مسئله به روح بخاری متمسک شده است. این نگاه، با چالش هایی مواجه است که در این مقاله با رویکردی دینی بررسی شده اند. در پایان نتیجه گرفته شده که نوع نفس شناسی ملاصدرا که خیلی شبیه و نزدیک به نفس شناسی دینی است، او را از تمسک به امری به نام «روح بخاری» بی نیاز می سازد و این نوع نفس شناسی بهتر می تواند به مسئله تعامل نفس و بدن و حل این معما بپردازد.
پژوهشی در رابطه کلام و کتاب خداوند در حکمت صدرائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ملاصدرا با این تلقی که کلام: انشاء چیزی است که بر ضمیر و نهان متکلم دلالت می کند، اظهار می دارد که کلام الهی شامل موجودات و افعال خداوند می شود؛ پس اطلاق کلمه و کلام برجهان آفرینش صحیح است و خداوند هم به این اعتبار متکلم است. صدرالمتالهین، مراتب سه گانه کلام الهی را تبیین و بر این نظر است که کلام اعلی، عالم امر؛ کلام اوسط، عالم نفس و کلام نازل، عالم تشریع است. از نظرگاه صدرایی، اما می توان هر کلامی را به نحوی کتاب و هر کتابی را کلام شمرد، پس کتابت الهی نیز بر مراتب سه گانه است، و خداوند در سه مرحله همان طور که متکلم است کاتب هم است. نکته دیگر در تفاوت کلام و کتاب است، که نه در رتبه؛ بلکه دو چهره از یک واقعیت اند، کلام مربوط به چهره وجوب و مبدأ فاعلی و کتاب مربوط به چهرة امکان و مبدأ قابلی است و تناسب هر دو در این است که هر دو جنبه آیت و نشانه داشته، مبدأ و غایت کلام و کتاب هر دوعالم عقل است.
تبیین وجودشناختی «حمل» از نظر ملاصدرا و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه اندیشه های فلسفی در ایران معاصر
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
ملاصدرا چگونگی «حمل» در عالم واقع را بر اساس نظریه شمول و انبساط وجودی توضیح می دهد. مطابق با این نظریه، وجود منبسط واحدْ جهت اتحاد، و مراتب این وجودْ جهت تغایر موضوع و محمول را فراهم می کنند و میان موضوع و محمول نوعی رابطه علیت برقرار است. اما از آن جا که این نظریه در ساختار فلسفی علامه طباطبایی پذیرفته نیست، چگونگی «حمل» نزد ایشان بر مبنای نظریه حدود و قیود وجودی تبیین می شود. بر این اساس، این مقاله از یک سو در تلاش است تا به این مسئله پاسخ گوید که دیدگاه علامه طباطبایی درباره واقعیت «حمل» چه تفاوتی با دیدگاه ملاصدرا دارد؛ و از سوی دیگر سعی دارد که با بررسی مبانی وجود شناسی ملاصدرا و علامه طباطبایی منشأ اختلاف این دو دیدگاه را واکاوی کند.