فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۲۱ تا ۱٬۵۴۰ مورد از کل ۲٬۱۳۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
اگرچه انسان حاصل پیوند نفس و بدن است، در مباحث انسان شناسی فلسفی، محور بررسی ها نفس است و بدن معمولاً به تبع نفس مطرح شده و جایگاه واقعی اش در سایه ی گران مایگی نفس، نهان مانده است. این مقاله تلاش دارد که با نگاه از زاویه ای متفاوت، این بار مباحث انسان شناسی ابن سینا را با محوریت بدن، تجزیه و تحلیل نماید و برای این کار، دو مقطع مهم آغاز و پایان حیات دنیوی را مدنظر قرار داده است. مطابق مبانی سینوی، تشکیل و تکوین ماده ی بدنِ هر انسان نقطه ی آغاز حیات دنیوی اوست و فراهم شدن مزاج مستعد بدنی، شرط حدوث نفس (بما هی نفس) و پدیدار شدن یک انسان است. ماده ی بدنی و هیئات و اعراض آن، تعین و تمایز اولیه ی نفوس را رقم می زنند و ملکات حاصل از هیئات طبیعی بدنی و نیز مکتسبات عقلی، عامل تعدد و تکثر نفوس پس از مرگ و در جهان آخرت اند. تمامی افعال انسانْ فعل مشترک میان نفس و بدن و قوا است به جز فعل قوه ی عاقله، یعنی ادراک کلیات، که آن هم در بدایت امر، نیازمند بدن است. از منظر ابن سینا، مرگ بدنْ حیات دنیوی را پایان می بخشد و فاعلیت نفس و استکمالات آن را متوقف می کند، اما زمینه ی توجه تام نفس به کمال حقیقی خود و اتصال دائم آن به عقل فعال را فراهم می کند. نقش بدن در ابتدا و انتهای حیات دنیوی، با توجه به آثار مثبت و منفی ای که بر بود یا نبود آن مترتب است در ضمن این مقاله روشن خواهد شد.
مصاحبه «دانشگاه انقلاب» با آیت الله سبحانى(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
جایگاه مثل در نظام حکمت صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان حکمای اسلامی، صدرالمتألهین بیش ترین مباحث را درباره ی ارباب انواع و نظریه ی مثل مطرح کرده است؛ به گونه ای که بحث کامل و همه جانبه ی این نظریه، قبل از او بى سابقه است. مباحث حکمت متعالیه درباره ی نظریه ی مثل به سه بخش تقسیم می شود: ۱. پاسخ گویی به تأویلات و اشکالات فیلسوفان دیگر؛ ۲. اقامه ی براهین پنج گانه در اثبات ارباب انواع؛ ۳. جایگاه این نظریه در حکمت متعالیه. از جمله ی این سه، می توان به وجود ذهنى، سایه بودن عالم ماده در قیاس با ارباب انواع، از صقع ربوبى بودن مُثل، اتحاد عاقل و معقول و اتحاد نفس با رب النوع، کلی بودن مثل، صورت نوعیه، غایت افراد مادی بودن مثل و... اشاره کرد.
رویکردی فلسفی- کلامی به ایمان در فلسفه ی دکارت و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
یکی از مباحث مهم پیرامون ماهیت ایمان، مسأله ی نسبت دین و عقل یا نسبت ایمان با تصدیق عقلی است. براین اساس، همواره در میان فلاسفه و متکلمان مسلمان و مسیحی دیدگاه های متعددی درباره ماهیت ایمان و اینکه آیا ایمان همان تصدیق عقلی به وجود خداست یا ماهیتی متفاوت دارد، مطرح بوده است. مسأله ایی که بدین منظور مطرح است این است که میان یقین عقلی و ایمانی چه نوع رابطه ایی قابل تصور است و آیا می توان به نوعی تعامل و رابطه ی متقابل بین یقین ایمانی و یقین عقلی برقرار کرد؟
در این مقاله سعی بر این است که به دیدگاه دو متفکر اسلام و غرب یعنی ملاصدرا و دکارت پیرامون ماهیت ایمان و اینکه مهم ترین عنصرآن چیست و چه نسبتی میان ایمان و تصدیق عقلی وجود دارد، پرداخته شود. شایان یاد است که ملاصدرا ایمان را تصدیق معرفتی به وجود خدا می شمارد؛ از طرفی نیز چگونگی ارتباط بین یقین ناشی از ایمان با یقین ناشی از شهود آشکار عقلی در اندیشه دکارت یک مسأله است و باید به آن پرداخت.
بازگشت علیت به تشأن، چالشها و پاسخها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وجود رابطی، «فی نفسه لغیره» است. جهت «فی نفسه» آن حاکی از ذات ویژه اش، و جهت «لغیره» آن نمودار تعلق و ربط این ذات به شیئی دیگر است. بنابراین او هویتی جدا از طرف ربط خود دارد که ربط، عارضِ هویت (ذات) اوست. اما وجود رابط، تنها «فی غیره» و فاقد «فی نفسه»گی است؛ یعنی تمام هویت او همان ربط و تعلقش به دیگری است. درنتیجه وجودی جدا از طرف ربط خود ندارد. معلول از دیدگاه صدرالمتالهین دارای وجود رابط، و فاقد تحققی مستقل است. برهان او در سه گام خلاصه می شود: 1) نفی عروض خارجی: براساس اصالت وجود، وجودِ معلول، معلول (نیازمند) است؛ یعنی گونه ی وجودی و هویت او چنین است. و این تمام هویت اوست. 2) نفی عروض تحلیلی: تصور حقیقت معلول (که چیزی جز ربط نیست)، مانع از لحاظ ذات (حتی در ذهن) برای اوست. 3) بازگشت علیت به تشأن: معلول فاقد حیث «فی نفسه» بوده، وجودی جدا از علت ندارد. بنابراین تمایز علت و معلول در امری غیر از وجود خارجی است. ملاصدرا این تمایز را «تشأن» می نامد. برخی پژوهش گران شبهاتی به گام دوم ایراد می کنند، که درخور توجه است. پاسخ بدین شبهات به تقریری نوین از برهان صدرا می انجامد، که دقیق تر از تقریرهای کنونی است. البته مدعای صدرالمتالهین از راه تحلیل هستی بخشی نیز قابل اثبات می باشد، که کم تر مورد توجه قرار گرفته است.
بررسی و نقد انتقادات فخررازی به حدوث روحانی نفس ناطقه از دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
حادث یا قدیم بودن نفس ناطقه انسانی از مسائل چالش برانگیز و قدیمی فلسفه است. ابن سینا در مقابل افلاطون که نفس را قدیم می دانست، با اقامه براهینی در صدد اثبات حدوث نفس بر می آید. در مقابل، فخررازی با طرح انتقاداتی به براهین ابن سینا، نظریه او به چالش می کشاند. در پژوهش حاضر اثبات می گردد که اشکالات فخر رازی ناشی سوء برداشت او از مبانی ابن سینا در اثبات ماده اولی از طریق برهان فصل و وصل، وحدت نوعی نفوس انسانی و تمایز افراد آن با اعراض مفارق، علّت معّد بودن استعداد بدنی جهت افاضه نفس ناطقه از سوی عقل فعّال، براهین ابن سینا در محال بودن تناسخ و قاعده ""لا معطل فی الوجود"" می باشد. هر چند مبانی ابن سینا در برخی زمینه ها مانند تعلق نفوس جزئی و خیالی به ابدان افلاک بعد از قطع تعلق بدنی، توانائی پاسخ گوئی به اشکالات رازی را ندارد.
بررسی تطبیقی رابطه نفس و بدن در نظام فلسفی ملاصدرا و برگسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین دغدغههای فیلسوفان و متفکران از دیرباز تاکنون بحث از نفس و چگونگی رابطه آن با بدن بوده است. ملاصدرا و هنری برگسون به عنوان فیلسوفانی از دو سنت متفاوت در تلقی خود از رابطه نفس و بدن، افقی تازه گشوده و راهی نو آغازیدهاند، به گونهای که هر دو فیلسوف نگاهی وحدتانگارانه به رابطه نفس و بدن دارند. همچنین هر دوی ایشان قائل به تمایز واقعی میان نفس و بدن نیستند، چنانکه ملاصدرا نفس را «جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء» مینامد، و برگسون نیز روح یا نفس را سیر صعودی و ماده و حافظه را سیر نزولی تحول خلّاق انسان میداند. در این نوشتار، پس از تبیین دیدگاه این دو فیلسوف، سعی شده تا میان این دو دیدگاه، الفتی ایجاد و روزنهای برای تطبیق و مقارنه گشوده گردد.
تحلیل مسئله عنایت الهی در حکمت متعالیه صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصطلاح عنایت الهی در حکمت متعالیه صدرایی به معنای علم ذاتی الهی است که منشاء تحقق خارجی فعل و نظام احسن است. علاوه بر این علم الهی نیز مشترک بین صفات ذاتی و فعلی محسوب می شود. بنابراین مسئله عنایت الهی را نیز می توان از جهت ذاتی-علم الهی- و فعلی-نظام احسن- مورد تحلیل قرار داد. سئوالات اصلی این مقاله این است که اولا، اگر این دو جنبه از عنایت الهی را مورد تحلیل قرار دهیم، با چه مسائلی در حکمت متعالیه در ارتباط اند. ثانیا، این دو جنبه از معنای عنایت الهی در حکمت متعالیه چگونه اثبات می شوند . آنچه از تحلیل مذکور بدست می آید، این است که؛ از آن جهت که عنایت الهی با علم الهی مرتبط است، مسئله ای خداشناسی است و از آن جهت که با پیدایش نظام عالم هستی و کیفیت آن مرتبط است، مسئله ای جهان شناسی است. در نتیجه با در نظر گرفتن ارتباط این مسئله با علم الهی، مبحث کیفیت علم الهی و مراتب آن از طریق برهان بسیط الحقیقه به اثبات می رسد و با در نظر گرفتن ارتباط آن با نظام احسن و چگونگی سیستم جهان هستی، از طریق ترتیب افعال الهی و مراتب نظام هستی این مسئله تبیین می شود . این مقاله در صدد است ارتباط این دو جنبه از عنایت الهی را با مسائل مرتبط با آن در نظام فلسفی حکمت متعالیه با روش توصیفی تحلیلی مورد تحلیل و بررسی قرار دهد.
حقانیت ادیان و مسئله نجات از دیدگاه علامه طباطبائى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به کثرت ادیان در زمان حاضر و ادعاى پیروان آن مبنى بر حقانیت دین خود و آخرین بودنِ آن، این دو سؤال در طول سالیان متمادى، فیلسوفان دین و الهى دانان را به خود مشغول نموده که اولاً، کدام دین از حقانیت برخوردار است؟ و ثانیا، پیروى از کدام یک از ادیان، نجات و سعادت را به ارمغان خواهد آورد؟ پاسخ به این دو سؤال مهم معمولاً در قالب سه رویکرد مطرح مى شود: انحصارگرایى، پلورالیزم (کثرت گرایى دینى) و شمول گرایى. اما علامه طباطبائى در رویکردى نوین، با مطرح نمودن حقیقت مشترک ادیان آسمانى و وحدت ذاتى ادیان، صورت مسئله و نزاع را تغییر داده و وجود کثرت و تنوع در میان ادیان الهى را از اساس باطل مى داند. در واقع، ایشان پس از تخریب مبناى بحث، به طراحى بناى نوینى پرداخته که در آن فقط یک دین مطرح است که حقیقت نیز همواره با هموست. ایشان همچنین با طرح عنوان «مستضعف» درباره برخى از پیروان ادیان، فضاى جدیدى در مسئله نجات ایجاد مى نماید. این نوشتار به تبیین دیدگاه علامه طباطبائى در خصوص حقانیت ادیان و مسئله نجات پرداخته و با بررسى نظرات ایشان، رویکرد نوین و متفاوتى را در این موضوع ارائه مى نماید.
بررسی تطبیقی فقر در حکمت متعالیه و عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از فقر موجودات ممکن، در هر دو حوزه ی فلسفه و عرفان، سخن بسیار است. در میان مکاتب فلسفی، حکمت متعالیه قرابت بیشتری با عرفان اسلامی دارد و فقری که در این دو حوزه تعریف و تبیین می شود بسیار به یک دیگر نزدیک اند. در حکمت متعالیه، بر پیشانی موجودات ممکن داغ فقر و هلاکت ذاتی خورده است، به گونه ای که عین ربط به علت خویش اند و از خود هیچ ندارند، بلکه به تعبیر دقیق تر، خودی ندارند. در عرفان نیز جز الف قامت یار چیزی دیگر در عالم هستی هویدا نیست و آنچه از کثرت ها در سرای وجود دیده می شود از یک سو عین فقر و روسیاهی و از سوی دیگر، وجوه و شؤونات ذات حق است. در این نوشتار، به مقایسه ی معنا و مفهوم فقر در حکمت متعالیه و عرفان می پردازیم تا در هر دو حوزه، با بیان تفاوت ها و شباهت ها، حقیقت آن سوی این روسیاهی را به تحقیق بنشینیم.
ارزیابی نظریه اطلاق اخلاق و نسبیت رفتار از دیدگاه شهید مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
شهید مطهری درباب اطلاق و نسبیت، اخلاق و صفات نفسانی را مطلق و رفتار را نسبی می داند. این نظریه، موجب بروز مناقشاتی مانند عدم مطابقت با نصوص دینی، نسبی گرایی و ایجاد بیگانگی میان صفات نفسانی و رفتار انسان شده است، هر چند که تا حدودی از نقدهای وارد بر دیدگاه مطلق گرایانی چون کانت و نسبی گرایانی چون بنتام در امان است، اما با پذیرش نظریه اعتباریات در حسن و قبح و ذکر ادله ای مبنی بر نسبیت حسن و قبح در برخی از موارد، و تصریح بر نسبیت افعال انسان، همچنان در مظان نسبی گرایی است. ایشان برای رهایی از این معضل، ملاک ارزیابی اخلاقی و معیار اطلاق و نسبیت را در مطابقت یا عدم مطابقت افعال انسان با «من عِلوی» و روح متعالی انسان می داند که به دلیل اشتراک در همه و همیشه، مطلق است. هدف از انجام این تحقیق، تحلیل و ارزیابی نظریه اطلاق اخلاق و نسبیت رفتار است تا در مواقع ضروری مانند زمان رویارویی با مسائل گوناگون اخلاق کاربردی مورد بهره برداری عملی قرار گیرد، و ضرورت آن، برقراری مطابقت میان نظر اندیشمندان و عمل است.
مقایسه تطبیقی معاد جسمانی نزد صدرالدین شیرازی و آگوستین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی قرون وسطی اولیه (قرون 5-11)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
مسأله معاد یکی از مهمترین ارکان ادیان ابراهیمی بوده است و این ادیان با رویکردهای مختلف، سعی در مواجهه با این امر را داشته اند. . در این نوشتار با تأکید بر رویکرد دین شناسی تطبیقی ضمن مرور نظریات مختلف نسبت به معاد جسمانی و روحانی در اسلام و مسیحیت، به مقایسه ی نظر ملاصدرا به عنوان یک فیلسوف مسلمان و همچنین نظر سنت آگوستین در قامت یک فیلسوف مسیحی، که هر دو از بنیانگذاران رویکردهای اساسی در فلسفه ی اسلامی و مسیحی هستند، در مواجهه با مسئله ی معاد و بویژه معاد جسمانی اقدام خواهیم نمود و نشان خواهیم داد که نوع انسان شناسی و جهان شناسی ملاصدرا با تأکید بر اثبات عقلی و نقلی معاد جسمانی انسان، و همچنین تاکیدبر اهمیت دنیای مادی در یک نظم پیشینی الهی به عنوان یکی از مراحل تکامل انسانی و زیستن در آن به عنوان یکی از مخلوقات باری تعالی واجد اهمیت فراوانی برای تعالی انسان تا روز رستاخیزاست،که زمینه سوژه شدن دنیای مادی و طبیعی را برای الاهیات اسلامی در ابعاد مختلف فراهم می آورد. اما نوع انسان شناسی و جهان شناسی الاهیاتی آگوستینی بر نفی دنیای مادی ودر نظر گرفتن آن به عنوان عرصه مجازات انسانی در نتیجه گناه نخستین و هبوط انسان تاکید دارد. زیست مادی و دنیوی انسان و تمام ظواهر و اقتضائات آن و حتی مرگ انسان همه در پرتو مجازات و خشم الهی قابل فهم و تفسیر است، که تنها در پرتو عنایت الهی در روز رستاخیز امکان سعادت انسان مهیا خواهد شد. در این حالت دنیای طبیعی بر خلاف الاهیات اسلامی، در رویکرد مسیحی به شکل سلبی در ابعاد مختلف نفی و تقبیح خواهد شد.