نگاه مقالة «منطق» در دائرهْْالمعارف اسلام به منطق و مراحل آن در جهان اسلام، کاستیهایی دارد که این نوشتار در مقام نقد آنهاست:
اولاً، نامگذاری این علم به «منطق» از سوی مسلمانان برگرفته از آیات قرآن نیست؛
ثانیاً، مخالفت برخی مسلمانان با منطق، در عربگرایی و باورهای دینی مسلمان ریشه ندارد؛
ثالثاً، سیر تحول منطق را در جهان اسلام به دست منطقدانان مسلمان، مطرح نمیسازد.
در پایان، ناقد با بیان سیر اجمالی منطق از عصر ترجمه در جهان اسلام، نواقص مقالة آر.آرنالدز را تکمیل میکند.
مجدالدین عبدالرزاق جیلی (د. ح. 570 ق.)، برای نخستین بار در تاریخ منطق، در رساله اللامع فی الشکل الرابع به مختلطات شکل چهارم پرداخته است. پیش از او، دنحای کشیش (ح. 800م.) و ابوالفتوح ابن صلاح همدانی (د. 548ق.)، معاصر جیلی، مطلقات شکل چهارم را به تفصیل طرح کرده بودند. جیلی در رساله اللامع تنها به موجهات «بسیط» شکل چهارم پرداخته و هیچ اشاره ای به موجهات «مرکب» نکرده است. شاگرد او، فخر رازی، نیز تنها به موجهات «بسیط» شکل چهارم پرداخته و تنها در جهت نتیجه سه اختلاط با استاد مخالفت کرده است. شاگرد فخر رازی، زین الدین کشّی (د. ح. 625ق.)، پس از او، موجهات «مرکب» شکل چهارم را نیز بررسی کرده است. پس از این که افضل الدین خونجی (د. 646ق.)، به انعکاس سالبه جزئیه در برخی موجهات مرکبه پی برد، اثیر الدین ابهری (د. ح. 660ق.) سه ضرب منتج تازه در مختلطات شکل چهارم کشف کرد.