ذهن و زبان نیما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوآوری های نیما محدود به وزن و قالب و قافیه نیست. زبان شعر او نیز تازه است. وی تا آنجا که می تواند، زبان شعر را ساده می سازد و آن را به زبان نثر و نمایش نزدیک تر می گرداند. پرداختن به طبیعت و به کارگیری عناصر طبیعی و بهره گیری از مفاهیم نمادین آنها در آفرینش تصاویر شعری نیز موجب محسوس تر و ملموس تر شدن اندیشه و احساس او می گردد. هرچه در شعر نیما هست، طبیعی و از تحمیل و تکلف به دوراست. کلماتی که در شعر خود به کار می برد، یا تخیلی که آن را به تصویر می کشد، غالبا با انگیزه ها و شور و شوق شاعرانه او متناسب است. زبانی زنده و خلاق که حقیقت مفهوم ذهنی شاعر را یکراست و آنچنان که هست، به ذهن هوشیار خواننده انتقال می دهد. وی سخنی را می پسندد که برخاسته از دل و جوشیده از جان باشد. او شعر را جدا از شاعر نمی داند و آن را جزیی از زندگانی می شمارد، بنابراین زبان شعر او به زبان مردمان عادی نزدیک تر است. البته پرداختن به مسایل اجتماعی و بیان مفاهیم و مضامین مربوط به آن نیز از این لحاظ بی تاثیر نیست. توسل به شیوه تمثیـل، حکایت پردازی و روایتگری نیز نزدیکی بیش از اندازه او به فرهنگ و زبان عامه را نشان می دهد. وی زیبایی را در سادگی می جوید. از پیچیدگی های زبانی بیزار است و آن را نوعی انحراف می داند. سادگـی زبان شعر نیما در نمونه های غنایی او مشهودتر است. حتی در سخنان بسیار عادی نیز روح شاعرانگی می دمد و بدانها زندگانی دوباره می بخشد. از این رو، دنیایی که در شعر خود می آفریند، آکنده از لطافت، طراوت، زیبایی و زندگی است.