فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۰۱ تا ۸۲۰ مورد از کل ۹۶۲ مورد.
۸۰۳.

غلبه تیپِ مذهبیِ مزوّر، نمودی از فهم ناروا از دین در رمان اجتماعی (با تامّل در نمونه های برجسته)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: واقع گرایی رمان اجتماعی تیپ مذهبی ریاکار

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات روایی و داستانی گونه های معاصر رمان و رمان نو
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی معاصر ادبیات داستانی
تعداد بازدید : ۸۳۴ تعداد دانلود : ۵۳۴
رمان های اجتماعیِ پس از مشروطه، محصول جامعه دوره گذر از سنت به تجدد و میل به رهایی مطلق از سنت های گذشته بود. در غالب این رمان ها دین به عنوان شالوده سنن گذشته، آماج بیشترین انتقادها قرار گرفت. رمان نویسان این دوره در پی آن بودند که فرد را در جامعه، نزدیک به آنچه در عالم واقع اتفاق می افتد، به تصویر بکشند؛ اقتضای واقع گرایی ارائه تصویری است که خوبی ها و هنجارها را نیز در کنار ناروایی ها و پلشتی ها بنمایاند. مسئله این است که نویسندگان در تصویری که از طیف مذهبی جامعه در قالب داستان بازنموده اند، صرفا بر روی بخشی از این طیف، یعنی شخصیت های منفی و متظاهر تمرکز کرده و عملاً خصوصیات آنها را به دیگر تیپ های مذهبی تعمیم داده اند. آنها در این بین تیپ مذهبیِ دین دارِ راستین را تقریباً نادیده انگاشته اند. در قریب به اتفاقِ مواردی که شخصیتی مذهبی در رمان های اجتماعی حضور دارد، کانون تمرکز، رفتارهای منفی، گناه آلود و ریاکارانه اوست؛ از این رهگذر آثار مذکور غالبا از نوعی پیش داوری نسبت به مذهب رنج می برد. به نظر می رسد، در پدید آمدن چنین ذهنیتی تأثیر نوع نگاه غربی به دین در مفهومِ کلیسایِ خردگریز و علم ستیزِ قرونِ وسطایی که دین را در هیئتی منفور و تیره می دید، نمی تواند بی تأثیر باشد؛ نگارنده با مطالعه آثار داستان نویسان بزرگ نیمه نخست سده حاضر، تیپ های مذهبی شاخص را انتخاب کرده و در قالب چهار تیپِ روحانی، مذهبی غیر روحانی، زنان مذهبی و تیپ های غیر مذهبی متظاهر به مذهب، به صورت تحلیلی بررسی کرده است. بررسی مولفه های شخصیتی تیپ های مذکور نشان داد که نگاه منفی به تیپ های مذهبی و تعمیم صفات تیپ مذهبی ریاکارِ گناه آلود به دیگر طیف های مذهبی، تقریباً در همه داستان های این دوره، با اندکی تفاوت در شدت و ضعف، یک امر شایع است.
۸۱۱.

نمودها و کاربرد متفاوت «آرکائیسم» و «گویش سبزواری» در رمان کلیدر محمود دولت آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: محمود دولت آبادی گویش سبزواری آرکائیسم رمان کلیدر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۳۰ تعداد دانلود : ۵۳۰
در مجموعه آثار دولت آبادی و از جمله رمان کلیدر، همواره دو گزاره مهم و متمایز از مقوله هنجارگریزی و آشنایی زدایی، یعنی کاربرد گویش سبزواری و گرایش به آرکائیسم (باستان گرایی)، توجّه خواننده را به خود جلب می کند. خواننده در پاسخ به این پرسش که کدام واژه و ساختار صرفی و نحوی متن، برگرفته از متون نظم و نثر کهن و در واقع از مصادیق آرکائیسم است و کدام در زمره گویش (سبزواری) است، بسته به میزان آگاهی و شناخت خود از دو منبع یادشده، تقسیم بندی ای عرضه کرده و انتساب هایی صورت می دهد. در جستار حاضر، برای پاسخ به این پرسش، با بررسی رمان کلیدر و عرضه مصادیق هنجارگریزی بر معیار و سنجه متون نظم و نثر کهن و لغت نامه های فارسی، و همچنین پرس وجو از گویشوران گویش سبزواری، کوشش شده مرز آشکاری میان مصادیق این دو گرایش و کاربرد مشخص شود؛ حاصل این کار آن است که حجم بالایی از مصادیق هنجارگریزی در کلیدر، مربوط به آرکائیسم و انواع واژگانی، صرفی و نحوی آن است. در این میان، پاره ای از این دسته، در گویش سبزواری نیز کاربرد داشته و درواقع میان دو منبع، مشترک است؛ پاره ای نیز، تنها در متون کهن کاربرد داشته است؛ افزون بر این، دولت آبادی در کلیدر، واژگان و ساخت های صرفی و نحوی ای به کار گرفته است که تنها در گویش سبزواری (و یا دیگر گویش ها به ویژه خراسانی) دیده می شود. و امّا دسته دیگری از مصادیق هنجارگریزی را باید برخاسته از ذهن و زبان و حاصل تراوش قلم نویسنده دانست.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان