فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۲٬۲۵۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
در روان شناسی نوین، «رنگ» یکی از معیارهای سنجش شخصیت است. رنگ ها نوعی انرژی ارتعاشی و اصوات مرئی اند که در زندگی نقش مهمی دارند. نفوذ رنگ بر روح و روان بشر نیز غیر قابل انکار است. کارکرد این پدیده مهم، بر روان انسان تا آن جاست که به خوانش جریان ذهنی کمک می کند. گرایش ذهنی به رنگ های مختلف، از مطلوب ترین رنگ تا منفورترین آن، نشان دهنده بازتاب های مختلف روانی است. به بیان دیگر، رنگ نمودی از وضعیت روانی و جسمانی فرد است؛ زیرا هر رنگ، تاثیر خاصی بر روح و جسم باقی می گذارد و این موضوع با توجه به پیشرفت دو دانش فیزیولوژی و روان شناسی به اثبات رسیده است.
روان شناسی رنگ «ماکس لوشر»، بعد از آزمون معروف رورشاخ در زمینه شناخت شخصیت انسان از طریق لکه های رنگین جوهر، نظریه ای جدید است. در این روش، رنگ ها هر کدام با یک عدد مشخص می شود و رنگ هایی که در اولویت قرار می گیرد و یا طرد میشود، هر کدام به نوعی، بیانگر احساسات و اندیشه های خاص فرد خواهد بود. در حقیقت، این انتخاب خاص ناشی از طبیعت شخص و تجربیاتی است که وی آگاهانه یا ناآگاهانه نسبت به شرایط زندگی خود داشته است.
به عبارت بهتر، گزینش واژگان و توجه به رنگ های ویژه، بیانگر شخصیت و تصویری از خُلق و خوی هر فرد است. فروغ فرخزاد؛ از جمله شاعرانی است که در شعر خود بارها واژه رنگ و طیف های مختلف رنگی را به کار برده است؛ اما کاربرد فراوان رنگ سیاه، از رویکردهای خاص این شاعر معاصر است. در این پژوهش، با بهره گیری از نظریه روان شناسی رنگ ماکس لوشر رنگ های به کار رفته در مجموعه اشعار فروغ فرخزاد تحلیل می شود و با روشی علمی و کاربردی، تصویری دقیق و منطقی از اندیشه ها و نگرش های شاعر ارائه می گردد.
هم پیوندی درخت و اشراق و بازتاب آن در شعر سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل ساختاری شعر اسطوره ای «معراج نامة» شفیعی کدکنی
حوزه های تخصصی:
«معراج نامه» شفیعی کدکنی از اشعار سمبولیسم اجتماعی و از نمونه های رؤیابینی در ادبیات فارسی است. این شعر نُه قسمتی شامل رمز و سمبل های خاصی است که شاعر با تکیه بر آنها، به راهنمایی «دل» در دوزخ، بهشت و زمین که تأویلی از اندیشة خود اوست؛ زده است.
شعر دارای شش وادی است. وادی اول، مرحلة رهایش راوی و یافتن الهام، وادی دوم دسترسی به نیروی عقلانی و فکری و سیر بسیار فراتر از حدّ انسانی، وادی سوم با تمثیل اسطوره ای، فرایافت شاعر از سر شهیدان، وادی چهارم رؤیت نابسامانی های سیاسی (حکومت پهلوی)، وادی پنجم دیدن شاعرانی که به تخدیر و وازدگی مبتلا شده اند و وادی آخر دیدن «مرگ» مبارز است. شاعر در این وادی های شش گانه، دربارة مسائل سیاسی موجود در کشور و مسائل اجتماعی فرهنگی بحث کرده است.
هویت زن در دوگانگی شخصیت های داستانی، اثر منتخب: سووشون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هویت زن در دوگانگی شخصیت های داستانی، اثر منتخب: سووشون فاطمه غلامی دانشجوی دکترا، دانشگاه تهران Ciel2518@yahoo.ca مهدی دادرضایی دانشجوی دکترا، دانشگاه تهران Dadrezaei_mehdi@yahoo.com (1388/10/ 1388 ، تاریخ تصویب: 16 /7/ (تاریخ دریافت: 2 چکیده قرن بیستم دورهای است که انسان به دنبال ابهام زدایی حقیقت و ایجاد واقعیت است. این رسالت، بیش از دیگران الهام بخش نویسندگان، شاعران، داستان نویسان، نمایشنامهنویسان، منتقدان، و غیره بودهاست. به تدریج که نویسنده نیاز به تقویت رابطهی بین هنر خویش و تمایل به یافتن حقیقت را احساس میکند، آگاهانه تصمیم به - تصویر کشیدن واقعیتی را که مشاهده میکند، می گیرد. به این ترتیب، اثر او افق گستردهای از زندگی- اجتماعی و فردی- را در برابر چشمان خواننده قرار میدهد، این امر امکان دیدن تمام زندگی و نه فقط یک جنبه خاص آن را به ما میدهد. در ایران نیز جمعی از نویسندگان مانند جلال آل احمد، بزرگ علوی، صادق چوبک و غلام حسین ساعدی در زمینه روایت داستانهای واقعی به این انتخاب دست میزنند، در این بین باید نام سیمین دانشور را به آنها افزود که از این نوع نگاه برای معرفی زن، شادی هایش، مصیبت هایش و در کل وضعیت اجتماعی او در کشور بهره میجوید. سعی ما در این مقاله، مطالعه هویت زن ایرانی از دریچه رمان نویس بزرگ معاصر، سیمین دانشور است. واژگان کلیدی : قرن بیستم، رمان، واقعیت، ایران، سیمین دانشور، زنان، شرایط اجتماعی
شعر معاصر و چهار فرم غیرروایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد نو با سرکردگی منتقدانی چون پن وارن، ویمست، کلینث بروکس و رنه ولک در تلاش برای خوانش و کشف دقیق و علمی توانایی ادبیات منظوم، به تفاوت ها و تمایزهای بین شعر کلاسیک و شعر معاصر در ادبیات انگلیس رسید. شاخة جنوبی نقد نو در آمریکا که بیشتر از شاخة شمالی در انگلیس ریجارد، الیوت، امپسون به مشخصه اهای هستی شناختی و صوری شعر توجه علمی داشتند، به این اعتقاد رسیدند که عنصر غالب در نظام صوری اشعار کلاسیک روایت است. بروکس در کتاب شعر مدرن و کلاسیک نظام صوری اثر هنری را تابع روح زمانه و میزان پیچیدگی جامعه می داند. او معتقد است که منتقدان باید در سطحی درونی تر، ژرف تر و انتزاعی تر به آثار ادبی بنگرند. بروکس در کنار نظام روایتی حاکم بر شعر کلاسیک چهار نوع فرم غیرروایی مقوله ای، خطابی، انتزاعی، تداعی گر را برای شعر معاصر انگلیس و امریکا در نظر می گیرد. او می گوید این نظام های غیرروایی پیچیده تر از نظام روایی هستند و گاهی نیز با هم می آمیزند و نظام صوری دشوارتری را پیش روی مخاطب قرار می دهند. سؤال این مقاله این است که آیا می توان شعر معاصر ایران را با استناد به این فرم های غیرروایی نقد صوری کرد یا نه؟ پیش فرض این است که در کنار حضور فرم روایی در شعر نیما، اخوان و دیگران فرم های غیرروایی یا صورتی ترکیبی از چند فرم غیرروایی در شعر معاصر قابل کشف است که این خود لازمة روح زمان و مقتضیات مکان و هدف هنر در ان برهة زمانی است
نوای نقال در کلیدر
کلیدر دولت آبادی و فلسفه مداخله گری در روایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کلیدر دولت آبادی از منظر سوم شخصِ مداخله گر به روایت در آمده است. در این شیوه از روایت، راوی با آن که در درون ماجراها حضور فیزیکی ندارد، اما می تواند در هر جا رد نگاه و دریافت و احساس خود را بر جا بگذارد. در کلیدر، مداخله مستقیم در موقعیتها و واقعیتها و اظهار نظرهای گسترده در باره همه جزئیات وقایع ریشه در همین حقیقت دارد. برخی از منتقدان از جمله هوشنگ گلشیری، این نوع از روایت گری را برگرفته از شیوه قصه نویسی و قصه گویی در گذشته های دور می دانند که با شیوه های داستان نویسی امروز چندان قرابتی ندارد. اما حقیقت آن است که مداخله گریهای راوی در ماجراهای کلیدر، دلایل بسیار دارد که شماری از آنها عبارتند از: تجربه آموزی از شیوه های گذشته، ایجاد هماهنگی بین صورت و محتوا، برقراری رابطه صمیمانه و مستقیم با شخصیتها، و تقویت کردن برون دادهای ذهنی و زبانی آدمها در محیطهای روستایی و عشایری.
بررسی و تطبیق گزاره های چند معراج نامةکهن و مقایسة آنها با معراج نامة شفیعی کدکنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این گفتار ،کهن ترین و نوترین گزارش های سفر انسان به دنیای ماورای حس نشان داده شده و پس از آن میان سیرهایی که انسان های سنّتی گزارش کرده اند و معراج نامه ای که از« محمّد رضا شفیعی کدکنی» به عنوان نمونه ای از سیر انسان معاصر در دست داریم، مقایسه هایی انجام شده است. این پژوهش نشان می دهد اکثر این سیرها می تواند وقوعی مسلّم داشته باشد و می توان از دیدگاه علمی و بخصوص بر اساس نظریّات یونگ آنها را توجیه نمود. ضمن بررسی بخشی از گزاره های این سیرها نشان داده شده است که تشابه و نکات مشترک این معراج ها، از طرفی وابسته به باورها، ریاضت ها و تأمّلاتی است که این سیرها را موجب می شود و از سویی دیگر به تاثیر پذیری اکثر سیرهای متأخّر از متقدّم مربوط می گردد. همچنین از رویارو قرار دادن مسافران دو طیف سنّتی و معاصرِ دیارِ غیب از طریق ارائه و تشریح گزارش های مستند آنها، نقش جهان ذهنی این دو طیف در آفرینش عناصر این گزاره ها ترسیم شده است و از این رهگذر تعهّد و رسالت آدمیان براساس توجّه به تعریف سنّتی انسان به عنوان حیوانی ناطق و تعریف معاصرین به صورت حیوان سایس در معراج جمعی انسان ترسیم شده است . در پایان یادآوری شده است که انسان معاصر به جای گزارش و به تصویر کشیدن حالات روان های معذّب در عالم ارواح و بهره گیری از استراتژی رعب، در صدد ترغیب و آماده سازی وجدان جمعی برای تهذیب و سالم سازی جامعه از طریق جنبش آگاهانه و حرکت عقلانی و علمی است. دلیل نکوهش بی محابای شاعران در آخرین بخش معراج نامة انسان معاصر نیز همین بی توجّهی آنها به رسالت و تعهّد شعر به عنوان رکن مهمّی از امکانات فرهنگی جامعه است.
راویان غیر همجنس
سیاره ای خارج از مدار: نگاهی به پسامدرنیسم در رمان همنوایی شبانه ارکستر چوب ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با بررسی همنوایی شبانه? ارکستر چوب?ها از دیدگاه پسامدرنیستی، به طرح این موضوع می?پردازد که این رمان در عین برخورداری از ویژگی?های ادبیات داستانی پسامدرنیستی، در پیچ و تاب?های روایی خود جهانی را به تصویر می?کشد که بسیاری از ارکان آن زاییدة خرافات، باورها و تضادهایی است که مختص یک ذهن ایرانی است. این مقاله با استفاده از نظرات منتقدان برجستة مبحث پسامدرنیسم و با بهره?گیری از مفاهیمی چون برجسته سازی وجودشناسی، فراداستان، دور باطل، فروپاشی روایت?های اعظم، قداست?زدایی، پارانویا، بی?خودشدگی، غیاب، عدم قطعیت، بی?نظمی زمانی، و ازهم?گسیختگی نشان می?دهد که این ویژگی?های پسامدرنیستی حاضر در رمان، نه مجموعه?ای از تکنیک?های عاریه?ای، بلکه نتیجة طبیعی روایتی هستند که به آشفتگی ذهن انسان معاصر می?پردازد که خود بازتاب کنندة آشفتگی جهان اطراف اوست.