فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۵۲ مورد از کل ۵۲ مورد.
نقش عوامل ربط غیرزمانی در انسجام متن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حروف ربط از عوامل مهم انسجام متن در زبان فارسی و به طورکلی، همة زبان ها به شمار می روند؛ چه میان جمله های متن پیوند برقرار می کنند و آن ها را به یکدیگر مرتبط می سازند؛ لیک عناصر دیگری نیز مانند قید و گروه حرف اضافه ای به عنوان عامل ربط در متن فعال اند که عملکرد همة آن ها همانند عملکرد حروف ربط است. این عوامل بخش کوچکی از عواملی است که جمله های متن را به یکدیگر پیوند می زند. این عوامل را از دیدگاه های مختلفی می توان طبقه بندی کرد. یکی از این دیدگاه ها نظریة نقش گرای هلیدی است. وی در این نظریه ارتباط معنایی، لفظی، نحوی و منطقی جمله های یک متن را با یکدیگر انسجام نامیده است. از این دیدگاه، انسجام علاوه بر عوامل ربط، عوامل دیگری نیز دارد. به دلیل گستردگی مطلب، نگارندگان تنها به بررسی یکی از این عوامل، یعنی ربط، می پردازند. از مجموعة عوامل ربط نیز تنها عوامل ربط افزایشی، شامل ساده، مرکب، مزدوج، توضیحی، تمثیلی؛ عوامل ربط تقابلی، شامل ساده، مرکب، مزدوج؛ و عوامل ربط علّی، شامل عادی و معکوس را بررسی می کنند.
جایگزینی واژگانی در متشابهات قرآنی با رویکرد سبک شناسی نقش گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سبک شناسی نقش گرا به عنوان رویکردی به نسبت نوظهور، نظامی است میان زبان شناسی و نقد ادبی جدید؛ چراکه هم به مباحث زیبایی شناسی و ارزش گذاری و قضاوت ورود می کند و هم بر یافته های زبان شناسی تکیه دارد. ازاین رو تحلیل سبک شناختی، در رویارویی با جهان متن، درصدد دریافت زیبایی های منحصربه فرد چینش آن متن و کلیت یکپارچه آن و بررسی توانایی خالق متن در بهره گیری از امکانات زبانی است. پژوهش حاضر با اعتقاد به اینکه یکی از ویژگی های سبکی و ساختاری قرآن، به عنوان نمونه والای سخن فصیح و بلیغ، روساخت متغیر و ژرف ساخت پیوسته آن است، با تکیه بر روش توصیفی – تحلیلی و با استناد به رویکرد سبک شناسی نقشگرا، مقوله چرخش سبک شناختی را نقطه آغاز خوانش متشابهات قرآنی قرار می دهد و در سیر تکوینی خود، به مؤلفه ساختاری جایگزینی واژگانی در سه سطح اسم و فعل و حرف، می پردازد. این جستار، با ارائه تحلیلی زبانی – سبکی از جملاتی که دارای ساختاری مشابه هستند اما از نظر سبکی با یکدیگر متفاوتند، در مقام پاسخگویی به سبب تغییر سبک در گونه قرآنی برآمده است و از این امر به عنوان استفاده ای خلاقانه و بدیع از امکانات زبانی یاد می کند و نیز با بررسی رابطه متن و بافت در پرتو دو محور جانشینی و هم نشینی، تنوع سبکی در گونه قرآنی را یکی از عوامل توسعه معنایی و انسجام متن دانسته و ظرافت های معنایی نهفته حاصل از آن را در آیات مذکور به نمایش می گذارد. از مهم ترین رهیافت های این جستار، برقراری پیوند میان مباحث بلاغت و علم مفردات سنتی و مسائل زبان شناسی نوین و ارائه نگاهی نو به صنعت التفات در علم بلاغت، و مساله ترادف و اشتقاق در دانش مفردات است. همچنین از مهم ترین کارکردهای بلاغی آرایش سبکی جایگزینی واژگانی به عنوان محور اصلی پژوهش، می توان به آشنایی زدایی و به تبع آن برجسته سازی و ایجاد ابهام هنری اشاره کرد. وانگهی این آرایه، با توسعه معنایی خود موجب انسجام متن می شود. ازاین رو، می توان آن را یکی از عوامل انسجام واژگانی در نظریه نقش گرای هلیدی و حسن قلمداد کرد و انسجام کلام را از دیگر کارکردهای بلاغی آن دانست.
انسجام پیوندی و کاربست آن در ابیات توصیف گرگ بحتری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیشتر منتقدان ادبی، شعر کلاسیک عربی را خالی از انسجام و وحدت اندام وار می دانند و بر این عقیده اند که چکامه های بلند عربی از انسجام لازم برخوردار نیست و سازمان نیکو و منظمی ندارد؛ اما عدم پیوستگی در کلیت قصیده بیان گر عدم انسجام در بخش های مختلف آن نیست. بدین معنا که اگر قصیده ای به چهار بخش تقسیم شود شاید میان بخش های مختلف آن وحدتی نباشد؛ اما میان ابیات هرکدام از این بخش ها انسجام و هارمونی خاصی برقرار است. پژوهش حاضر با هدف تبیین انسجام میان بخش های درونی قصیده کلاسیک عربی نگارش یافته است. ازاین رو ابیات توصیف گرگ بحتری، شاعر نامدار دوره عباسی، را به روش توصیفی- تحلیلی و بر اساس بخشی از نظریه انسجام مایکل هلیدی، معروف به انسجام پیوندی، نقد و تحلیل نموده ایم تا به کاربست این نظریه در اشعار توصیفی عربی به عنوان بخشی از چکامه های بلند عربی دست یابیم. شاعر در این ابیات به صورت منسجم و زیبا به توصیف نبرد خود با گرگ پرداخته و از ادوات ربطی به گونه های مختلف جهت انسجام بخشی به ابیات بهره جسته است. برآیند پژوهش نشان می دهد که بحتری با بهره گیری از عوامل انسجام پیوندی توانسته شعری منسجم بسراید که اجزای آن از آغاز تا پایان به هم مرتبط است و این پیوند و انسجام از رهگذر به کارگیری به جا و منطقی این ادوات به دست آمده است. در مجموع ادوات اضافی نظیر واو عطف و همچنین ادوات زمانی نظیر فاء نقش بزرگی در انسجام بخشی به این ابیات دارند.
نقدی بر ترجمة سورة بیّنة از طاهره صفّارزاده بر اساس الگوی انسجام
حوزه های تخصصی:
گرچه تاکنون نظریّه های گوناگونی دربارة میزان کارآمدی ترجمه در انتقال مفاهیم به وجود آمده، امّا تقریباً روش علمی متقن برای رسیدن به پاسخ دقیق و روشن این سؤال مطرح نشده است. با این حال، به نظر می رسد با به کارگیری برخی از نظریّه های جدید در حوزة تحلیل متن بتوان به پاسخ هایی درخور دست یافت. نظریّة جدید انسجام و پیوستگی هلیدی و حسن (1985م.) از جمله روش هایی است که به کمک آن می توان میزان انسجام و پیوستگی متون و در نتیجه، متنیّت آن را مورد بررسی و ارزیابی قرار داد. افزون بر این، با توجّه به اهمیّت ترجمه در حوزة متون دینی و به ویژه قرآن کریم که برخاسته از جایگاه این دسته متون در حوزة اعتقادی و تربیتی است، به نظر می رسد بتوان با کاربست این نظریّه در متن ترجمه های موجود و مقایسه آن با متن اصلی، تا حدودی میزان کارآمدی ترجمه و توفیق مترجم را در انتقال مفاهیم ارزیابی نمود. بر این اساس، پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی و آماری سورة بیّنة و ترجمة آن از طاهره صفّارزاده را با استفاده از الگوی مذکور مورد بررسی قرار داده است و به این نتیجه رسیده که با توجّه به درصد بالای انسجام و شباهت متن مقصد به مبدأ در نحوة کاربست عوامل انسجام، مترجم در انتقال مفاهیم سوره موفّق بوده است.
- نقش الگوهای گفت وگویی و نظام نوبت گیری در رزم نامه رستم و اسفندیار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر پایه فرایند نوبت گیری که یکی از حوزه های مطالعاتی سبک شناسی کاربردگراست، کیفیّت آغاز مکالمه ها، کمیّت و تعداد نوبت های دو سوی مکالمه، زمان و طول نوبت هر فرد، جهت دهی موضوع گفت وگو از طرف شرکت کنندگان در مکالمه و در عینِ حال تأثیر هر یک از موارد یادشده در میزان چیرگی و قدرت افراد در تنظیم موضوع صحبت و غیره بررسی می شود. هدف کلّی در این مقاله، مطالعه کنش های گفتاری براساس نظام نوبت گیری و خطاب در رزم نامه رستم و اسفندیار است. از نتایج پژوهش چنین برمی آید که کنش و واکنش های نوبت گیری در این روایت حماسی با ادبیات تحلیلی مکالمه انطباق دارد. بنظر می رسد افزون بر تأثیر راوی در نحوه پیش بُرد داستان، شخصیّت قدرت مند و غالب این دو چهره حماسی در ارزیابی و پیش بینی پایان اثر نقشی جالبِ توجّه دارد. در گفت وگوها، ترتیب نوبت و نوع خطاب ها از سوی هر یک از این دو، متأثّر از جنبه های موقعیّت شاهی و پهلوانی است، چنان که راوی نیز غالباً با توجّه به این وجوه، خطاب هایی را که نشان دهنده قدرت جسمی است برای رستم و آن چه بر قدرتِ معنوی و فرّه ایزدی دلالت دارد، برای اسفندیار برمی گزیند.
بررسی انسجام و روابط واژگانی در داستان گیومرت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسجام از به هم پیوستن واژگان و جملاتی ایجاد می شود که حاوی معنا و مفهوم خاصّی هستند و به کمک روابط معنایی که میان عناصر یک متن وجود دارد، مفاهیم را انتقال می دهد و متنی منسجم و یکپارچه می آفریند. انسجام به سه نوع دستوری، واژگانی و پیوندی تقسیم می شود که در این پژوهش، به انسجام واژگانی و تحلیل عناصر و روابط واژگانی داستان گیومرت بر اساس نظریة هالیدی و حسن پرداخته شده است. روش پژوهش، توصیفی است و نتایج با استفاده از تحلیل واژگان به شیوة کتابخانه ای بررسی گردیده است. پس از تحلیل عناصر واژگانی، این نتیجه حاصل شد که شاعر توانسته در متن داستان، با به کارگیری همة عناصر واژگانی، به ویژه عنصر تکرار، پیوندی ناگسستنی در متن ایجاد کند.
بررسی انواع فرایندهای نقش اندیشگانی در غزلیات سعدی (با رویکرد شناختی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه نقش گرایی از رویکردی شناختی نسبت به معانی و مفاهیم و تجربیات برخوردار است و اکتساب و بازنمایی تجربه های انسان را از طریق نظام گذرایی بیان می کند. هدف این بررسی دنیای تجربی یا جهان زندگی سعدی در غزلیاتش با استفاده از متغیرهای نقش اندیشگانی می باشد و فرضیه آن این است که از طریق فرایندهای نقش اندیشگانی می توان میزان ذهنی یا عینی بودن غزلیات را دریافت. ضرورت انجام این تحقیق فعل شناسی غزلیات سعدی و تشخیص و تعیین انواع آن بر اساس نقش و معنی است. پیکره ی تحقیق شامل9055 فعل است که بر مبنای نمونه گیری سیستماتیک انتخاب شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که فرایندهای اصلی مادی 23%، ذهنی 11%، رابطه ای 23% بوده و فرایندهای فرعی رفتاری 27%، بیانی 11% و وجودی 5% می باشد. همچنین فرایندهای اسنادی و هویتی شامل 87% به 13% بوده است. می توان از یافته های مذکور استنباط کرد که رفتارها، کنش ها و حرکات بیشتر مورد توجه بوده است و درصد بالای نسبت های توصیفی حاکی از آن است که روابط انتزاعی اکثرا از نوع ساده ی اسنادی بوده است و هویت بخشی خیلی کم مورد توجه بوده است.
توصیف و تحلیل نقش گرایانه آغازگر از منظرِ رویکرد هلیدی، در متن کتاب های فارسی و انشای دانش آموزان دبستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، پیکره ای از زبان فارسی، براساس آراء هلیدی (2004)، تحلیل شده است. در انجام این پژوهش، دو هدف و پرسش کلی موردنظر بوده است: نخست آن که آیا ادعاهای مطرح در دستور نقش گرای نظام مند هلیدی، به ویژه در کاربرد انواع آغازگر، بر پیکره گردآوری شده از زبان فارسی قابل انطباق است یا خیر. دوم آن که آیا به کمک یافته های این پژوهش می توان ضرورت توجه به دستاوردهای نوین زبان شناسی را، در تدوین کتاب های درسیِ مربوط به آموزش زبان اول و نیز در بهبود کیفیِ مهارت نوشتاریِ دانش آموزان، توجیه کرد. این پژوهش علاوه بر یافتن پاسخ این پرسش ها، به نتایج و اهداف دیگری نیز دست یافته است.
قرآن و گذر از نظم خطی: یک بررسی زبان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عالمان غربی معمولاً ترتیب غیر خطی آیات را نشانی ازعدم انسجام و گسستگی متن قرآن دانسته اند؛ با این حال، به نظر می رسد طرح پرسش ِ انسجام و دیگر مفاهیم مرتبط با آن همواره یکی از ویژگیهای مهم متن قرآنی، یعنی«غیر خطی بودن» را از نظر پنهان داشته است. نگارنده بر این اعتقاد است که برای آشکار ساختن این ویژگی، آیات باید در رابطه با خداوندی در نظر آورده شوند که خود را در زبان همچون گوینده ای که کلامش آغاز و پایانی دارد، آشکار نمی سازد. خالق چون بشر سخن نمی گوید. قرآن در این مطالعه به منزلة متنی غیر خطی و بی زمان در نظر گرفته می شود که ماهیت الهی خود را از طریق در هم شکستن مداوم بافت زمانی مکانی و گذر از زبانِ خطی آشکار می سازد.
مطالعة خروج بند موصولی در متون روایی زبان فارسی با رویکردی نقش گرا: شواهدی از جلدهای پنجم تا هفتم تاریخ بیهقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرایند خروج بند موصولی هنگامی رخ می دهد که بند موصولی از مجاورت هسته خارج شود و به جایگاهی در انتهای جمله حرکت کند. به بررسی فرایند هایی همچون خروج بند موصولی، پس از ظهور دستور نقش گرایی بیش از پیش توجه شده است. با توجه به آنکه جملات فارسی در صورت وقوع و یا عدم وقوع این فرایند، همچنان دستوری باقی خواهند ماند، بسیاری از زبان شناسان دلایل غیرنحوی را عامل این حرکت می دانند. نگارندگان با این فرض که وقوع این فرایند، دلایل نقشی همچون طول بند موصولی، ساخت اطلاعی، یکسان بودن فعل بند اصلی و موصولی و نوع فعل دارد، به بررسی فرایند خروج در 66 بند از 150 بند استخراج شده در بخش هایی از تاریخ بیهقی پرداخته اند تا بستری برای مقایسه نتایج این فرایند در متون روایی و ادبی با متون فارسی رسمی معاصر فراهم گردد. براساس داده های پژوهش از چهار فرضیه عنوان شده جز ساخت اطلاعی، سه عامل دیگر تأثیر مستقیمی بر خروج بند موصولی دارند. طول بند موصولی مهم ترین عامل خروج آن در تاریخ بیهقی است که تأییدکننده ادعای هاوکینز مبنی بر تمایل سازه های سنگین تر در زبان های فعل پایانی به حرکت به انتهای جمله و قرارگرفتن پس از فعل است. همچنین، مقایسه نتایج این پژوهش با نتایج راسخ مهند و دیگران (1391) نشان می دهد که تفاوت چشمگیری میان نحوه عملکرد این فرایند در فارسی رسمی معاصر و تاریخ بیهقی دیده نمی شود..